﮼اونایی‌که‌میخوام‌بخونم🥴
146 stories
Beyond Eternity [L.S] [Z.M] by coconutarry
coconutarry
  • WpView
    Reads 2,115
  • WpVote
    Votes 580
  • WpPart
    Parts 26
•جایی ورای ابدیت، مدفن در ژرفای آبیِ دریاها... برفرازِ آسمانی خیالی، پشت به خورشیدِ سوزان... لا‌به‌لای درختانِ سر به فلک کشیده‌ی سبز... برزخی که بی‌عشق در آن رستگار خواهی شد• Started: [August 5th, 2021] Finished: [August 21st, 2022]
Black Rose by loulouTomlinson91
loulouTomlinson91
  • WpView
    Reads 6,114
  • WpVote
    Votes 1,435
  • WpPart
    Parts 1
لری استایلینسون You're not the one I expected _L💙S💚
Time For The Moonlight | Larry by heisbuterfly
heisbuterfly
  • WpView
    Reads 3,584
  • WpVote
    Votes 962
  • WpPart
    Parts 10
خلاصه: لویی فقط قرار بود توی کتاب فروشی هری استایلز مشغول به کار بشه اما از روز اول دلش رو به اون مرد قد بلند که شبیه یکی از الهه های یونان بود باخت ولی حالا چی میشه اگه هری ظاهرش فقط شبیه یه الهه باشه و باطنش خطرناک تر از یک شیطان؟! "قاتلی که خودش قربانی شد" این جمله باید تیتر اول اخبار بشه! اولین قربانی ایی که هیچ شباهتی به قربانی های قبلی نداشت، لویی تاملینسون من اولین قربانی تو محسوب میشم... قربانی عشقِ تو! حالا ما هردو شبیه به هم دیگه ایم. هردو آلوده ایم! 📌تمامی نوشته ها تراوشات خیالی ذهن نویسنده میباشد و هیچگونه شباهتی با اشخاص در واقعیت ندارد❗️
Pressure by TPWLarry
TPWLarry
  • WpView
    Reads 1,623,903
  • WpVote
    Votes 45,891
  • WpPart
    Parts 42
Eager to reach his families expectations, Louis lives a life of secrecy and denial. In one of the most respected households in Doncaster, there's no room for mistake. But when Louis meets Harry styles in his first year of boarding school, it seems all the more difficult to keep himself In check.
KINDERGARTEN [L.S]  by Maguii_Sol
Maguii_Sol
  • WpView
    Reads 323,713
  • WpVote
    Votes 11,293
  • WpPart
    Parts 30
» 𝙲𝚘𝚖𝚙𝚕𝚎𝚝𝚎 « Where Louis' son, Freddie, has Harry as his kindergarten teacher, though he might end up teaching Louis one thing or two. ᴏʀɪɢɪɴᴀʟ Nᴏᴠ. 2020 ɴᴇᴡ ᴠᴇʀsɪᴏɴ Sᴇᴘ. 2022
Real punch [l.s_z.m] by rayan1998tab
rayan1998tab
  • WpView
    Reads 21,304
  • WpVote
    Votes 2,914
  • WpPart
    Parts 20
داستان لرييه و زيام هم داره هری- قرار نیست فرار کنم... محمد از تک خنده مرد روبروش جا خورد ولی اسلحه ای که بطرفش نشونه رفته بود اجازه هیچ کاری رو نمیداد.. هری زیرچشمی پسر بچه ای که رو تخت نشسته بود و چشمای درشتشو بهشون دوخته بود رو نگاه کرد.. هری- لویی چشماتو ببند.. محمد- میخوای چه غلطی بکنی؟ باتوم حرومزاده؟ بسته شدن چشماش با شلیک گلوله همزمان شد.. هری- جونتو.. ملافه رو از رو تخت چنگ زد و رو مرد انداخت و سمت تخت برگشت و بچه رو بغل کرد.. هری- متاسفم.. متاسفم نباید میذاشتم اینطوری بشه.. بچه دستاشو از رو صورتش برداشت و از صداش اونو شناخت... دستاشو دورش حلقه کرد و به هق هق افتاد.. لویی- تو اومدی... تو اومدی.. ترسیدم هیچوقت نیای...ترسیدم ولم کنی.. هری- هیچوقت ولت نمیکنم...
Edge Of Line [L.S] by CoralineJs
CoralineJs
  • WpView
    Reads 3,099
  • WpVote
    Votes 878
  • WpPart
    Parts 16
Completed ✓ این برای هری‌ حیرت آور بود که با اومدنش به زمین؛ موفق شد کسی رو پیدا بکنه که هرگز تو دنیای خودش قادر به پیدا کردنش نشده بود. 「Started:18th December 2021 Ended: 27th September 2022」 Harry Top.༄
The foundation of deception [L.S|M.Preg] by icallmaat
icallmaat
  • WpView
    Reads 16,786
  • WpVote
    Votes 3,648
  • WpPart
    Parts 30
[ آپ‌های نامنظم و طولانی] + من می‌خوام ببینمش! قلبش مچاله میشه. نمی‌دونه این بغضِ لعنتی از کجا سر باز زده، از کجا اصلا شکل گرفته که مدام داره حجیم و حجیم‌تر میشه، فقط... فقط می‌دونه که حاضره جهان رو تماما قتل عام کنه تا اون خوب باشه! اون، با چشم‌هایی که جاذبه‌ی سیاهچاله دارن براش. اون، با چشم‌هایی که حالا رگه‌های کوچیک سرخی توشون موج می‌زنه. اون، با چشم‌هایی که تیله‌هاش می‌لرزن و نگرانی ساطع می‌کنن. - بهت قول میدم که می‌بینیش. هر دومون می‌بینیمش... Our lives are covered in layers of lies and deception. What if these curtains fall? زندگی ما در لایه هایی از دروغ و فریب پوشیده شده است. اگر این پرده ها سقوط کنند چه؟
Down  by _Sogand_
_Sogand_
  • WpView
    Reads 7,744
  • WpVote
    Votes 2,068
  • WpPart
    Parts 22
+تو کی هستی؟ _من همون نفرینیم که همتون ازش فرار میکنید! کامل شده:)
SPRING [L.S] by Ladyliama
Ladyliama
  • WpView
    Reads 4,634
  • WpVote
    Votes 1,268
  • WpPart
    Parts 18
[Complete] •short story [کاش بهت میگفتم.میگفتم که من رو نفس بکش هری؛ طوری که انگار هیچ وقت قرار نیست بازدمی در کار باشه.من رو حبس کن درون ریه هات.میبینی که بعد چطور ریشه میزنم و گل میدم و تنت رو زنده نگه میدارم.] ⚠️اگر فکر میکنید داستان های غمگین با روحیتون سازگار نیست نخونید. -اینجا خبری از اسمات نیست! -معرفی و ووت فراموش نشه⁦❤️