غریبهام با هویتی که از آن منه و نیست.
راهی برای نجات پیدا نمیکنم. هیچ چیز رو بخاطر نمیارم.
چیزی برای فکر کردن ندارم.
حتی به یاد نمیارم این درد از کجا نشات میگیره. هیچ چیز رو به یاد نمیارم.
میدونم که قول دادم اجازه ندم چیزی بینمون فاصله بندازه ولی میدونی که... رقیب من سرسخت تر از این حرفا بود... .
( Larry Stylinson AU )
Written by: Fatemeh
[Fatemeh, stylinson_ff, 2016]
جایی که لویی یه شاعر شناخته نشدهست و هری مجذوب شعر های اون میشه.
__________
"خیلی دوستت دارم هری. انقدر دوستت دارم که هنوزم فکر میکنم انبساط هوا فقط به درد پخش کردن بوی عطرت میخوره."
《برشی از متن داستان》
معنیِ اسم: غمزدهی عشق؛ دلخستهی عشق.
.Larry Stylinson.