𝖩𝗎𝗇𝗀𝗄𝗈𝗈𝗄♡
8 stories
Last decision by Sarinaf9
Sarinaf9
  • WpView
    Reads 145,004
  • WpVote
    Votes 10,776
  • WpPart
    Parts 41
Last decision : تصمیم آخر ژانر : عاشقانه - درام -انگست -جنایی -اسمات - معمایی ‌خلاصه‌ای از فیکشن: درد؟ کینه؟ انتقام ؟ تو نمیتونی همه رو با هم درک کنی و باهاشون بزرگ بشی چون یه بچه ی پنج ساله نیستی که پدر و مادرش رو جلوی چشماش به قتل رسوندن --- چی میشه اگه انتخاب های زیادی نداشته باشی؟ چی میشه اگه آدم های اطرافت متفاوت با چیزی باشن که انتظار داری؟! ازدواج یا مرگ؟ میتونی حسش کنی ؟ ✅بخش هایی از فیک ✅ بسته شدن چشمای اون زن فرتوت تنها ذره ی روشن وجودشو خاموش کرد و این آغاز تاریکی جونگ کوک و امپراتوری خونینش بود --- مرد مسن دستشو روی شونه ی جونگ کوک گذاشت :" دوباره که قرار نیست سرکشی کنی؟ به اندازه کافی برای تهیونگ اینکار رو کردی --- یکی از اونا از روی صندلیش بلند شد :" اینکه یه زن مسئولیت کامل باند رو به عهده بگیره اشتباهه..بیوه ی جئون باید زیر دست ما باشه نه توی مقام مشابهی با ما قرار بگیره --- +ن..نیازی نیست گدایی عشقی رو بکنی که داریش برخلاف انتظارش جونگ کوک فقط پوزخندی زد و پشت میز کارش نشست -مطمئنی که دارمش؟ یا فقط دارم خودمو احمق فرض میکنم که مثلا دارمش --- +حقیقت رو بهم بگو.. تو نمیتونی انسان باشی چون خود شیطانی -اشتباه نکن... من... جئون جونگ کوکم 1 #JungKook ❤
Falling For The Jerk _JJK ( Translation Ver ) by mel_lannie
mel_lannie
  • WpView
    Reads 99,009
  • WpVote
    Votes 8,541
  • WpPart
    Parts 35
جانگ ایون می با یه مزاحم عجیب غریب بنام جئون جونگکوک توی زندگیش و مدرسش سروکله میزنه ایون می از جونگکوک متنفره و جونگکوک هم متقابلا از ایون می یه رابطه ی عشق و نفرت همراه با کل کل و دعوا و اذیت و آزار و تنبیهات مدرسه ای ^_~ بخونین تا ببینید قراره چه اتفاقی بیفته این فیک با اجازه نویسنده ترجمه شده * ©UnicornYixing
My Life FF by Sarinaf9
Sarinaf9
  • WpView
    Reads 172,490
  • WpVote
    Votes 10,274
  • WpPart
    Parts 38
My Life : زندگی من ژانر : عاشقانه - درام - انگست - اسمات با تمام زوری که داشتم کنارش زدم +تمومش کن... تمووومش کن... بدنم میلرزید و صدام هم به لرزه افتاده بود ‌+معشوقه،واقعا من معشوقه‌ی توام؟؟ خودت هم میتونی همچین چیزایی رو باور کنی!!... واقعا داری از روی احساساتت حرف میزنی؟!.... ازم انتظار داری اینارو باور کنم؟.. همینو میخوااااای؟؟ میخوای که منو عذاب بدی؟ آررره؟؟ بیشتر عصبی شد. -همین الان از اینجا برو بیرون ✔#1 jungkook
Be Mine  || JJK ( Translation Ver ) by mel_lannie
mel_lannie
  • WpView
    Reads 75,925
  • WpVote
    Votes 8,140
  • WpPart
    Parts 38
تو و جونگکوک بهترین دوستای دوران کودکی هم بودین فقط یه چیزی این وسط وجود داشت ... هیچوقت متوجه نشده بودی که اون عاشقته ©kimseokjoonie
Void Of Voice by ff_bts_ff
ff_bts_ff
  • WpView
    Reads 5,423
  • WpVote
    Votes 469
  • WpPart
    Parts 8
"من یه ادم کش لنتی نیستم من یه جیب برم دست از سرم بردار" جونگکوک بلند سرش داد کشید و روی میز کوبید "باشه ولی اون دختر کوچولو قبول کرده شاید بخوای بخاطر اونم که شده لجبازیو بزاری کنار" از حرص دندوناشو بهم میسابید "تهیونگ محض رضای فاک پای اونو وسط نکش" جونگکوک با اخم به تهیونگ هشدار داد "دوسش داری؟" تهیونگ با خنده پرسید جونگکوک سر جاش نشست "به تو هیچ ربطی نداره" تهیونگ ابروهاشو بالا انداخت "پس عاشقشی" جونگکوک چشم غره ای بهش رفت × × شخصیت اصلی: جونگکوک کاپل: دختر پسری، یونمین
Slaves Of Pleasure by moonknghit
moonknghit
  • WpView
    Reads 39,225
  • WpVote
    Votes 4,350
  • WpPart
    Parts 33
عشق کلمه ی عجیبیه ...یه معنای ساده داره ولی به هزاران شکل مختلف ظاهر میشه ... دختری که همیشه از این کلمه ضربه خورده ... پسری که تازه معنای واقعی این کلمه رو فهمیده ... مانوول وارث یه گروه قدیمیه که برای انجام اولین ماموریت مستقلش به محبوب ترین مکان دنیا میره و با جئون جونگکوک آشنا میشه ...یه پسر گی که تازه با دوست پسرش کات کرده و...
Psychotic | Persian Translation ( jungkook~jin) by Best_Of_Beth
Best_Of_Beth
  • WpView
    Reads 81,414
  • WpVote
    Votes 9,410
  • WpPart
    Parts 51
"دوستش داشتم،نه بخاطر اینکه اون با فرشته های وجودم میرقصید,بخاطر اینکه آوردن اسمش شیطان های درونمو آروم میکرد" - Christopher Poindexter **** original Story Written By : @weyhey_harry *** این داستان ، بازگردانی شده !! ترجمه از #بث
The lost dreams by sunflower_ir
sunflower_ir
  • WpView
    Reads 27,643
  • WpVote
    Votes 2,934
  • WpPart
    Parts 32
_ ازم فاصله بگیر جئون جونگکوک..نمیخوام دلم رو به کسی ببازم که ازش میترسم! چشمهای تو، توی خاطراتِ بد من هستن و من این خاطرات رو نمیتونم به یاد بیارم... . . . کاپل: دختر و پسری