elize*-*
9 stories
It Hurts☀️ by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 5,711
  • WpVote
    Votes 1,534
  • WpPart
    Parts 14
❗هشدار : این یک داستان نیست تنها تکراری ناقص از خاطراتی است که بین دو پایان غمنگیز معلق شده اند
‍↱ Asylum for a feeling ⛓ by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 1,809
  • WpVote
    Votes 431
  • WpPart
    Parts 2
┃کاپل: کایسو │ژانر : رمنس، جنایی ┃وضعیت : دوشاتی | هپی اند ----------------------↷برش ↶------------------------ _پس اون یه قاتله ؟ _تقریبا سه قتل ... اولیش وقتی سیزده سال داشته انجام داده... دست نا پدریش از مچ قطع کرده ...بعد چند ماهم دیک یکی از پرستارای تیمارستان بریده یکی از نگهبان ها با حالت انزجار فحشی داد و پایین تنش رو چنگ زد _دارید برای هم داستان سکسی تعریف میکنید ؟ یکی از زندانی ها فریاد کشید و صدای خنده چند نفرو بلند کرد افسر ارشد انگشت وسطش رو به سمت زندانی گرفت و حرف هاشو ادامه داد _بعدش به زندان منتقل شده اما نتونستن کنترلش کنن پس توی تیمارستان یه سلول براش ساختن ...الانم اینجاست چون درست بعد از درمان کاملش همسایشو به حدی کتک زده که الان توی کماست
Love me every day🦋 by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 54,665
  • WpVote
    Votes 9,156
  • WpPart
    Parts 28
◄کاپل ها : چانبک ، کریسهو ، کایسو ◄ژانر ها : عاشقانه ،فلاف ، انگست ، اسمات ◄وضعیت : فیک بلند | هپی اند *این فیکشن سال 2017 نوشته شده * ----------------------↷برش ↶------------------------ _آخر داستان چیشد ؟ _"پارک بکهیون توی بغل همسرش بازهم خوابش برد تا فردا دوباره عاشقش بشه"
Self-Portrait by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 252
  • WpVote
    Votes 90
  • WpPart
    Parts 1
کاپل: کایسو ژانر: رمنس وضعیت : مینی شات | کامل الهامی از موزیک Self-Portrait از Suho !!قسمت هایی که بین ** هستن از لیریک برداشته شدن.
 LOTTO 🎴 by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 1,520
  • WpVote
    Votes 233
  • WpPart
    Parts 2
✫ کاپل : کایسو ✫ ژانر ها : عاشقانه ، فانتزی ، اسمات ✫وضعیت : دوشاتی | هپی اند ●مهم : انتهای صفحه آخر تحلیل داستان هست بعد از خوندن دوشاتی به سراغش برید♡ ----------------------↷برش ↶------------------------ _فریاد نزن کیم کای...من زخمیش نکردم...بیا بازی کنیم...زیر اون قفس یه سیاه چاله ی خیلی عمیقه...میخوای نجاتش بدی؟؟ کای از خشم فریاد کشید _میخوام بیدار بشم پیشونیش رو محکم به میز مقابلش کوبید مهره ها بهم ریختن بیدار نمیشد بازهم کوبید بازهم .. صدای ناله ی دردناک کیونگ شنیده میشد پسر بیچاره زخم سرش رو با دو دستش گرفت اما قرمزی خون تمام صورتش رو پوشونده بود جیغ میکشید حرف نمیزد اگر هم میزد کای چیزی نمیشنید
Deadly Desire  by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 57,682
  • WpVote
    Votes 10,799
  • WpPart
    Parts 53
? میــل مخــرب ? کاپـــل⇽ چانبک، هونهان، کایسو، کریسهو ژانــــر⇽ اسمات، عاشقانه، درام وضعیت⇽ تمام شده ⚠️ شماره اپیزود ها با فایل های تلگرام یکی نیست . ? خلاصه: بیون بکهیون، تک پسر منزویِ رئیس جمهور دراصل یه همجنسگرا و نقاش ناشناس منحرفه که طرح بدن لخت مردها رو روی دیوار خیابون های سئول میکشه. اون خیال میکنه برای چنین کاری نیاز به اجازه کسی نداره، اما یه روز وقتی مشغول رنگ زدن پس زمینه‌ی یه دیواره پارک چانیول جلوش ظاهر میشه و با عصبانیت سرش داد میکشه: 《 وات د فاک! داری چه غلطی با دیوار سوپر مارکت من میکنی؟! 》 گرچه چانیول نمیدونه با هنرمند محبوبش ملاقات کرده، اما وقتی بهش پیشنهاد میشه جزو بادیگاردهای پسر آقای بیون شه درخواست منشیِ بکهیون رو رد نمیکنه! ? بـرش: - بهم یه امضا میدی؟ بکهیون خودش روی کانتر نشوند تا یقه ی چان رو بگیره. + امضا چه کوفتیه؟ میتونم زیرت برات جون بدم لعنتی! - من استریتم عزیزم..‌‌. سعی نکن اغوام کنی چون ممکنه خندم به جایی برسه که حالم ازت بهم بخوره!
| Natural ⚰ by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 2,311
  • WpVote
    Votes 447
  • WpPart
    Parts 3
↫ کاپل : کایسو ↫ ژانرها: عاشقانه ، فانتزی ، مرموز ↫ وضعیت : سه شاتی | هپی اند ----------------------↷برش ↶------------------------ -"تو به چشم هات زیادی اعتماد داری کیونگسو!" +"پس باید به چی اعتماد کنم؟" -"به من."
‍↱ I Wanna Dream ..... Leave Me To Dream 🌌 by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 27,220
  • WpVote
    Votes 5,016
  • WpPart
    Parts 31
┃کاپل: کایسو، چانبک | هردو اصلی │ژانر : رمنس، مرموز، جنایی، اسمات ┃وضعیت : فیک بلند | درحال آپ ●پیش نویس: الهامی ریز از موزیک dream از گروه imagine dragons ----------------------↷برش ↶------------------------ ترسناکه اما مهربونه چشم هاش ... اونا برای به دام افتادن کافین اون شبیه مادرمه باشه باشه، میدونم مادری وجود نداره دارم درباره ی اون رویا حرف میزنم تو میخوای منو گیر بندازی؟ من هیچ ردی برات نمیزارم افسر بیون اما اون میتونه اون دیشب پیش مادرم نشسته بود داره جاشو میگیره میتونم حسش کنم که... که رویاهامو توی مشت کوچیکش داره خفه میکنه
─❆ White is like Xiumin ❆─ by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 665
  • WpVote
    Votes 172
  • WpPart
    Parts 2
●کاپل : شیوچن ○ژانر ها : عاشقانه ، غمگین ●وضعیت : دوشاتی | هپی اند ----------------------↷برش ↶------------------------ جنگ بد بود... خیلی بد... اونقدر که فراموش میکردی رویا بافتن چجوریه و فقط میخواستی زنده بمونی چون تنها چیزی که باقی میموند نیاز های جسمیت بود روحت دور انداخته میشد و جونگده پسر نوزده ساله ای بود که از جنگ بین سرزمینش و باز هم سرزمینش فرار کرده بود