licmhy
- Reads 9,548
- Votes 1,079
- Parts 14
~ کامل شده.
پنج سال زندگی مشترک، پنج سال قهر و آشتی، پنج سال جنگ و صلح!
با همهی اینها، عشق هنوز زنده بود؛
زیر خاکستر دعواها، سکوتها و بغضها، هنوز نفس میکشید و قلبهاشون رو گرم میکرد...
هرچند گاهی هم باعث شکستن قلبشون میشد! اما دیگه وقت پایان دادن به این صفر و صدها و این سرد و گرم شدنهای فرسایشی رسیده بود.
قرار شد تا بهجای نبرد، آشتی کنن...
اما... کی گفته زندگی با آدم راه میاد؟
هیچکس.
مطلقاً هیچکس نگفته بود که درست در نقطهی صلح، دوباره با فروپاشی مواجه نمیشن...
چون هیچکس از اون اتفاق خبر نداشت!
اون اتفاق، همهچیز رو زیر و رو کرد...
اون خبر ناگهانی... پس لرزهای بود که به آوارِ باقی مونده از خونهی گرم اونها، رسیده بود.
~•~
"همه..بلدن حرفهای گندهگنده بزنن... ولی توی عمل؟ گند میزنن!"
"من برای تو بهجای یک کلمه، یک جمله پیام تایپ میکنم! این یه نشونه نیست؟"
🔖 Name: #Callis
•Couple: KOOKV
•Genre: Omegaverse, Romance, Dram, Angst, Mpreg, Smut
Written by Moon & Etieen
~ Unknown: @ParlayanAybot
~ Channel: @liUMooni