تمام شده
115 stories
Believe Blue [Kookmin, Namjin] (Completed) by Athena_Archer
Athena_Archer
  • WpView
    Reads 21,606
  • WpVote
    Votes 4,149
  • WpPart
    Parts 37
جونگکوک توی بیست سالگی‌اش، همکلاسی‌اش رو به‌صورت اتفاقی می‌کشه؛ تاثیرات این پرخاشگری‌اش، به سوختن تنش توی دوران نوجوونی‌اش برمی‌گرده. بعد از گذروندن حبسش، توی ساحل سوکچو مشغول به کار می‌شه و به همکارش، جیمین، علاقه‌مند می‌شه. فراز و نشیب‌ها، احساساتش رو برانگیخته می‌کنه و از این‌که جیمین حقیقت قاتل بودنش رو درباره‌ی خودش بفهمه هراس داره. آیا همه چی به‌خوبی پیش می‌ره و جیمین عاشقش می‌شه؟ یا موقعی که فکرش رو نمی‌کرد، از طرف نزدیکان قربانیِ قتلش مورد انتقام قرار می‌گیره... عنوان: Believe Blue زوج اصلی: کوکمین/جیکوک (وِرس) زوج فرعی: نامجین وضعیت: کامل حدود تعداد کلمات: ۵۷،۰۰۰ ژانر: انگست، عاشقانه، درام، اسمات، رازآلود #1 - Kookmin #3 - Mysterious
+21 more
TOKYO. by 110013bh
110013bh
  • WpView
    Reads 21,495
  • WpVote
    Votes 3,164
  • WpPart
    Parts 20
_من میدونم که اونشب کجا بودی! من میدونم که دوستم داری! +دوست ندارم،دیگه نه! _داری دروغ میگی چون دلت میخواد که دروغ بگی! +میتونم ازت یه درخواستی بکنم؟ _اره بگو. +لطفا دهنتو ببند! ((فیک های بیشتر توی اک))
وانشات های کوکمین by madgirl_baby_love
madgirl_baby_love
  • WpView
    Reads 71,123
  • WpVote
    Votes 5,824
  • WpPart
    Parts 46
وانشات با هر ژانری که ازم بخواید می نویسم + دوست دارم همینطور که اسلحه تو دستش بود گفت: منم دوست دارم + آگه واقعا منو دوست داری، بکشش کاپل: کوکمین سلام دوستان این یه وانشاته از کوکمین #kookmin: #1 one-shot: #1
BTS Oneshot Collection 🎲 by jisalixx
jisalixx
  • WpView
    Reads 3,942
  • WpVote
    Votes 163
  • WpPart
    Parts 2
کالکشن وانشات های ترجمه ای و اصل از کاپل های مختلف :)
 my mom's boyfriend 〽️ by jisalixx
jisalixx
  • WpView
    Reads 45,855
  • WpVote
    Votes 5,946
  • WpPart
    Parts 19
〽️نام فیک : my mom's boyfriend 〽️ ژانر : تینیج _اسمات _رومنس_ انگست 〽️روز های آپ : جمعه 〽️کاپل : کوکمین 〽️وضعیت فیک ‌: پایان یافته 〽️نویسنده :jikookies 97 〽️مترجم : jisa 〽️ خلاصه فیک : وقتی جیمین از مدرسه خسته کنند‌ش به خونه برگشت انتظار چیز های زیادی رو داشت... انتظار داشت مادرش رو خوشحال از برگشتنش ببینه... یا اینکه اتاقش رو توی همون حالتی ببینه که قبلا ول کرده بود... ولی انتظار نداشت که ملاقاتی با دوست پسر جدید مادرش جئون جانگ کوک داشته باشه... جئون جانگ کوک کسی که 9 سال از مادرش جوون تر بود و جذاب تر از اونی بود که می‌شد با کلمات توصیف کرد. جیمین اول میخواست که از شیطانی که در غالب جانگ کوک خونش رو تصاحب کرده بود ، متنفر بشه... حداقل چیزی بود که تلاش می‌کرد... ولی جانگ کوک اینکار رو برای جیمین آسون نمی‌کرد و بالاخره تبدیل به تنها چیزی شد که جیمین میتونست بهش فکر کنه... اشتباهی که انجام شد، اشتباهات زیادی رو دنبال خودش آورد... تنها مانعی که سر راه بود، مادر جیمین بود و شاید اینکه جانگ کوک 23 سال داشت و جیمین 16 سال...
Time; YoonMin | Per Translation by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 61,938
  • WpVote
    Votes 12,715
  • WpPart
    Parts 38
زمان | Time خلاصه: پارک جیمین ناراحت و تنهاست؛ پارتنری که 15 سال باهم بودن، از نظر احساسی و فیزیکی بعد از سالها سواستفاده و سورفتار اون رو رها کرد و روش اثر بدی گذاشت و باعث شد توی تمام زندگی همچین احساس سنگینی داشته باشه. اون آرزو می کنه یه شانس دیگه برای برگشت به عقب داشته باشه و توی اون زمان که تو دبیرستان بودن؛ دیگه احساسات اون مرد رو نپذیره. یه تصادف، یه تغییر، یه شانس.. وقتی جیمین با یه ماشین تصادف میکنه و به سمت مرگش ته یه دریاچه ی یخ زده می بره جیمین میدونه که قرار بمیره اما با اینکه فقط 30 سالشه از این رفتنش خوشحاله. هرچند، مرگ نقشه دیگه ای برای این مرد داره. مرگ به جیمین پیشنهادی رو میده که همیشه می خواسته. یه شانس دوم. تنها نکته ای که وجود داره اینکه اون دوباره تو 30 سالگی، همین روزی که کشته شده؛ خواهد مرد اما تو این زمان به سن 15 سالگیش برمیگرده تا زندگیش رو دوباره شروع کنه. جیمین هم با اشتیاق و بدون توجه به عواقب این تصمیم قبول میکنه. چه اتفاقی میوفته وقتی همین قدم، تمام دنیاش رو تغییر بده. چه اتفاقی میوفته وقتی به خودش اجازه میده که با نوجوون پردردسر و تنهایی که سال ها قبل به خاطر ترس ازش کناره گرفته رو به روشه و اون رو بپذیره. چه اتفاقی میوفته اگه اون چیزی که قلبش این همه سال نداشته رو (عشق)،
𝒖𝒏𝒌𝒏𝒐𝒘𝒏 by im_roro_
im_roro_
  • WpView
    Reads 45,064
  • WpVote
    Votes 5,673
  • WpPart
    Parts 33
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞=𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧/𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞=𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭/𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞/𝐬𝐦𝐮𝐭/𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲𝐞𝐧𝐝 𝐍𝐚𝐦𝐞= 𝐮𝐧𝐤𝐧𝐨𝐰𝐧 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧 𝐛𝐲=𝐫𝐨𝐫𝐨🧁 𝐒𝐮𝐦𝐦𝐚𝐫𝐲... "همش تقصیر من بود...من نباید مادرم و مجبور میکردم از اون خونه فرار کنیم...همش بخاطر وجود من بود...سعی کردم...سعی کردم اون خاطرات و فراموش کنم...تا مدت ها نه راجبش حرف میزدم و نه حتی بهش فکر میکردم چون... تحمل نداشتم، اگه به فکر کردن راجبش ادامه میدادم...مثل پدرم میشدم،من نمیخواستم کسی رو بکشم..‌‌. من میخواستم ادم خوبی باشم جونگکوک...میفهمی؟...تو منو میفهمی دیگه؟...مگه نه؟" سعی کرد اشک هاشو پس بزنه و نگاه مطمئنش و به چشم های جیمین بدوزه... "به من گوش بده جیمین...فقط من" مردک های لرزون جیمین هرجایی رو نگاه میکردن به جز چشم های عاشق و مطمئنی که بهش دوخته شده بود...اما جونگکوک محکم تر نگهش داشت تا جایی که بالاخره تسلیم شد و تو کهکشان چشم های جونگکوک غرق شد... "منو ببین...به حرفام گوش بده...باشه؟...تو هیج تقصیری نداشتی...هیچ وقت...تو همه چیز منی...تو زندگی منی...میفهمی؟...منو میبینی؟...هیچ وقت وجود خودتو نادیده نگیر‌...چون تو عزیز دل کسی هستی که...حاضر هر کاری برات بکنه..."
+22 more
Acting🎭 by jisalixx
jisalixx
  • WpView
    Reads 191,839
  • WpVote
    Votes 23,245
  • WpPart
    Parts 37
✳️نام فیک : Acting ✳️ژانر : ازدواج اجباری _ انگست_ رومنس _امپرگ ✳️روز های آپ : دوشنبه _پنجشنبه ✳️کاپل ها : کوکمین _ کوکوی ✳️وضعیت فیک : پایان یافته ✳️نویسنده : jikukaGCbook ✳️مترجم : jisa ✳️پارک جیمین پسری بود که مجبور شد برای خوشحالی پدر و مادرش و به دست آوردن مقام و پول با جئون جانگ کوکی ازدواج کنه که کس دیگه ای رو دوست داشت... جانگ کوکی که سرد و مغرور بود و اهمیتی به وجود جیمین نمی‌داد... جیمین فکر می‌کرد میتونه با جانگ کوک کنار بیاد ولی یه اتفاق باعث شد که همه چیز بین اون دوتا عوض بشه... ❌این فیک با اجازه نویسنده اصلی به فارسی بازگردانی شده... 🎭
زیبای خفته by amirhosein3333
amirhosein3333
  • WpView
    Reads 50,713
  • WpVote
    Votes 7,391
  • WpPart
    Parts 22
کوکمین/جیکوک/جادویی/هپی اند/آمپرگ +چرا گذاشتی ...هق...بهت وابسته بشم...کاری...هق...کردی دوست داشته باشم...من تورومثل پدرم دوست داشتم ...حتی برام بیشتراز پدربودی _دیگه این دوروبرا پیدات نشه بازنویسی زیبای خفته باتغییر زیاد پایان یافته❌
𝑻𝒉𝒆 𝒑𝒓𝒆𝒔𝒊𝒅𝒆𝒏𝒕'𝒔 𝒔𝒐𝒏 by im_roro_
im_roro_
  • WpView
    Reads 171,868
  • WpVote
    Votes 24,183
  • WpPart
    Parts 42
ژانر : عاشقانه ، کمدی ، هیجان‌انگیز ، کمی جنایی پسر کت و شلوار به تن قدمی به جلو برداشت و تعظیم طولانی کرد . با جدیت تمام خودش رو معرفی کرد "جئون جانگکوک" جیمین چشم هاشو باریک کرد و از جاش بلند شد . تمام قد رو به روی پسر بلند قد ایستاد "جئون جانگکوک؟" "بله قربان" جیمین زمزمه کرد"قربان؟" برای اینکه مجبور نشه دوباره این کلمه رو بشنوه سریع گفت. "به من نگو قربان ، این چیزیه که بقیه باهاش پدرم رو صدا میزنن" مرد سری تکون داد "بله قربان" .... کاپل اصلی =کوکمین کاپل فرعی=تهگی ترجمه فیک The president's son امیدوارم لذت ببرید:) [کامل شده♡]