انتقام شیرین ( sweetrevenge)
کاپل : ویکوک
ژانر : انگست،ارباب برده ایی، اسمات،عاشقانه،رمز الود
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
زندگی جونگکوک با اومدن اون سوپراستار، دچار تغییرات وحشتناکی شده بود
اون میخواست از کی انتقام بگیره؟ از یه پسر عادی؟
فکر کنم این دفعه رو اشتباه کرده....
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
⚠️ فعلا متوقف شده تا سر فرصت ادیتش کنم. یه کوچولو صبر کنید قول میدم سریع برگردم
_ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم.
_ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی.
چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت:
_ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم.
شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقدر که روح شیطانی ای داشت، برای تهیونگ هنوز نقطه ضعف بود:
_ پس هرزگی هات و ادامه دادی.
با قدم های بلند و آروم به سمت در رفت و با صدای لطیف و ملیح همیشگیش گفت:
_ خب نه راستش، با آدمای زیادی حال کردم، ولی زیر کسی نبودم، درواقع بهم ثابت شد که فقط حاضرم زیر تو باشم.
جلوی در ایستاد، به سمتش برگشت و با نگاهی پر از شهوت چشمهاش رو سرتاپای تهیونگ چرخوند:
_ اون بدن...الان باید خیلی هات تر شده باشه، من هنوز طعمت و فراموش نکردم...
پیج نویسنده: @sylvie_fic
Couple: Vkook
writen by Sylvie🌱
genre :Dram, Smut, Musical, Fluff
جعون جونگکوک پسر ۲۱ ساله ای که به همراه برادر بزرگترش جین توی رستورانشون کار میکنه اما.....
چی میشه که یهو سردسته تمام مافیای کره کیم تهیونگ پا به اون رستوران معروف بزاره!؟
و بنظرتون چی میشه اگه جونگکوک داستان ما برای کیم تهیونگ تخس بازی دربیاره؟! قطعا بازی با دم شیر بدون جواب نخواهد بود...!
کاپل: ویکوک، نامجین.
ژانر: رمنس، انگست، درام، اسمات، اکشن،
[در حال آپ]
دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنهای احساس میکند آن صحنه را قبلاً دیدهاست و در گذشته با آن مواجه شده است.
و این همون جریان زندگی بود!
آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار میداد!...
و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و گونههاش به رنگ شکوفه های صورتی گیلاس در اومده بودند با کسی چشم تو چشم شد.
چشم های هر دو نفر روی هم ق فل شده بود.
و هردو همزمان چیزی زمزمه کردند اما هیچکدوم صدای دیگری رو نشنید...
+ پسر توی نقاشی؟
_ پسر توی رویا؟
[ فصل دوم بوک CURSED]
کاپل اصلی : کوکوی
کاپل های فرعی : فیکو بخون و ببین
[کافه ویولت]
تو بارون بودی کیم تهیونگ
و من یه چترِ باد برده
-------------------------------
داستانِ کوتاه
لطفا کافه بنفش رو با عشق و احساس بخونید :)
-------------------------------
کاپل: ویکوک، ویمین
ژانر: درام، رومنس، انگست
فصل دوم 'Randy'
همه آدم ها توی زندگیشون به خوب بودن فکر میکنن.
اما فکر کردن هیچ وقت کافی نیست جئونی
هیچ وقت!
Made in pain!
________________
توجه ⚠️
این داستان قصد توهین به هیچ دین، شخص، مکان و... ندارد. تمامی مطالب ذکرشده تنها به این اثر تعلق داشته و وجود خارجی ندارند🚫