kaihun
22 stories
Full🌪️I fell in love with a criminal 🌪️ by crazy_doctor94
crazy_doctor94
  • WpView
    Reads 7,999
  • WpVote
    Votes 1,597
  • WpPart
    Parts 4
📘 عنوان: #من_عاشق_یک_جنایتکار_شدم 🔫 #I_fell_in_love_with_a_criminal 👨‍❤️‍👨️ کاپل ها: سکای/کایهون، چانبک 🔍 ژانر: ر‌‌ُمنس، اسمات، پلیسی ✍🏼 خلاصه: { - دوست پسر جندت مارو لو داد.. لعنت بهش! تمام زحماتی که کشیده بودیم به فاک رفت عوضی فقط بخاطر اینکه تو میخواستی باسن پرشو مال خودت بکنی! + بکهیون.. خوشحال میشم اگه دهنتو ببندی! اون هنوز دوست پسرمه و این حقیقت که یک پلیس نفوذی لعنتی بوده هیچ تغییری توی علاقه ای که بهش دارم ایجاد نمیکنه! کای دوباره کامی از سیگارش گرفت و با تصور نگاه خماری که خیانتکار عزیزدلش داشت.. لبخند مسخ شده ای زد. سال پیش که درگیر رابطه عاشقانه پرشور و شهوتی با یک مرد بسیار جذاب همه چیز تموم شده بود! به هیچ عنوان فکر نمیکرد اون مرد روزی تمام زحمات خودش و باندش رو به باد هوا بده! و اوج زیباییش اینجا بود که اوه سهون دو روز قبل از اینکه پلیس نقشه حمله ش رو عملی کنه به کای گفت که در حقیقت کیه و تابحال چیکارها کرده! و جواب کای چیزی جز خنده های دیوانه وارش نبود... } ◢✥◤#معرفی_چندشاتی
•••[ Aphrodite ]•••  by MMHPCY
MMHPCY
  • WpView
    Reads 9,726
  • WpVote
    Votes 2,229
  • WpPart
    Parts 7
کاپل: کایهون ژانر: امگاورس، تاریخی، اسمات محدودیت سنی: +18 نویسنده: نارسیس 🌙 خلاصه داستان: ماجرای اوه سهون اولین امگای سلطنت کره، زیباترین شاهزاده شرق و محافظش...کسی که توی هیت‌ش به دادش می‌رسه اما گرگ هاشون اونهارو به عنوان جفت انتخاب می‌کنن. چی میشه اگه شاهزاده از قبل به عنوان همسر فرمانده تعیین شده باشه؟ 🎖 1 in Sehun... •~• 🎖 1 in Kaihun... •~•
𝓐𝓴𝓪𝓲 𝓲𝓽𝓸 by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 143,793
  • WpVote
    Votes 1,437
  • WpPart
    Parts 4
🦋عنوان: نخ قرمز سرنوشت 🦋ژانر: فانتزی، سوپرنچرال( تلفیقی از دنیای امگاورس، ومپایری، هایبردی)، انگست، رمنس، اسمات، کمی خشن 🦋کاپل ها: چانبک.....کای و سهون....کایهون یا سکای بودنش در طول داستان مشخص میشه... 🦋خلاصه: مثل تمام اُمگاهای پروانه‌ای با یه طرح نصفه ققنوس روی کمرش به دنیا اومد...طبق رسم هالونیا قرار بود به محض تولدش از بین خفاشی‌های سرزمینش "جفت حقیقیش" به آغوش بکشتش و آواز عاشقانه‌ای براش بخونه...اما بر عکس تمام پروانه‌ها هیچ آلفایی بزرگتری وجود نداشت که نشانش مکمل و نصفه دیگه "ققنوسش" باشه... اولین اُمگای پروانه‌ای بود که جفتی نداشت..‌.این شروع یه نحسی بود یا یه خوشبختی.... تکمیل شد...
Dark Mansion by charlotte_614
charlotte_614
  • WpView
    Reads 13,769
  • WpVote
    Votes 4,122
  • WpPart
    Parts 20
" بچه اے ڪه بدور از هر فڪر مسموم و شومے تو روستای سرسبزے زندگی میڪرد و تمام هیجاناتش خلاصه میشد تو بازے فوتبال ڪنار دوستاش .. چے میشه ورود مرد ثروتمند و جذابی به روستاشون پای اون پسر ڪنجڪاو رو به عمارت باز ڪنه و راز زندگی مرد مطلقه رو‌بفهمه ؟" 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓 𝐷𝑎𝑑𝑑𝑦𝐾𝑖𝑛𝑘 𝑆𝑐𝑎𝑟𝑦 𝑀𝑦𝑠𝑡𝑒𝑟𝑖𝑜𝑢𝑙 🤍 𝐾𝑎𝑖𝐻𝑢𝑛 🖤 ➪𝒘𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓 @Charlotte_614 𝑪𝒉𝒂𝒓𝒍𝒐𝒕𝒕𝒆༆ 𓂀 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍 𝒕𝒆𝒍𝒆𝒈𝒓𝒂𝒎 : @𝒃𝒋𝒅_𝒔𝒕𝒐𝒓𝒊𝒆𝒔 𓂀
CrazyGay [Chanbaek] by TheLionMoon
TheLionMoon
  • WpView
    Reads 232,494
  • WpVote
    Votes 36,346
  • WpPart
    Parts 52
•[کامل‌شده/تیر ۹۷ - دی ۹۸]• 📌چــانبــک: پارک چانیول، رئیس موفق، جدی و قانونمند کمپانی مشهور سی‌وایه که برای فرار از حقیقت بزرگ وجودش، دیوارهای نفوذناپذیری دور تا دور خودش کشیده و به کسی اجازه نزدیک شدن به حریمش رو نمیده. اما یک روز، این رئیس جدی و تا حدی عصبی، با استخدام بیون بکهیون، به عنوان مُدلی جذاب ولی قانون‌شکن و گستاخ، وارد بزرگترین چالش زندگیش میشه! داستان از جایی استارت میخوره که بکهیون با نقشه‌ی طراحی شده توسط مورد اعتمادترین دوست‌های پارک چانیول، یعنی کریس و جونگین، وارد زندگی رئیس سرد و سختگیرش میشه و طی جدالی سخت، سعی میکنه تموم رُبان‌های قرمزی رو که جداکننده‌ی چانیول از نبایدهای زندگیشه قیچی کنه... 📌کایهـــون: اوه سهون، پزشکی با گذشته‌ای دردناک و تلخه که ده ساله اسیر عشقی قدمت‌دار و پنهانیه. عشقی که یک‌ طرفه بودنش برای سال‌ها عذابش داده و زجر زیادی رو بهش پیشکش کرده و عشقی که اون حتی ذره‌ای امید برای دو طرفه شدنش نداره. اما آیا ورق تقدیر برای یکبار هم که شده به نفع اون برمیگرده؟ و آیا اوه سهون، بعد از یک دهه و اندی، شجاعت رو به رو شدن با ترس‌هاش رو پیدا میکنه...؟ 🍏🌈فیکشن: گیِ دیوانه ( کریزی گی) 🍏🌈کاپل ها: چانبک/کایهون 🍏🌈ژانر: عاشقانه، درام 🍏🌈نویسنده: لئو 🍏🌈هشتگ:
Hazard  [Kaihun] by nilyafiction_
nilyafiction_
  • WpView
    Reads 1,167
  • WpVote
    Votes 239
  • WpPart
    Parts 5
꧁𝑰 𝒕𝒐𝒍𝒅 𝒉𝒊𝒎 𝒃𝒖𝒓𝒏 𝒎𝒆 𝒂𝒔 𝒚𝒐𝒖 𝒘𝒂𝒏𝒕 𝑴𝒚 𝒓𝒆𝒎𝒂𝒊𝒏𝒔 𝒘𝒊𝒍𝒍 𝒔𝒕𝒊𝒍𝒍 𝒔𝒎𝒐𝒌𝒆 𝒐𝒇 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒍𝒐𝒗𝒆꧂ خورشید بدون ماه،خوشحالی بدون غم و عشق بدون تو هیچ معنی ای نداره 🥀 گاهی هردوشون با نگاه حرف میزدن از گذشته اشون از خانواده اشون دشمنی ای که هنوز ادامه داشت و زندگی هایی که به ناحق گرفته شده بود.اونقدر مغرور بودن که کلمه ای به زبون نمیومد ولی برق چشماشون نشون میداد داخل قلبشون چی میگذره داستان بازه زمانی قدیمی و سلطنتی داره⚜ و صحنه های خشن⛓🔞 کاپل اصلی / کایهون فرعی ها/ چانبک سولی ووت و حمایت فراموش نشه ^-^
° ᴍɪ ᴘᴀᴢ ° (kaihun-sekai) by rira_drk
rira_drk
  • WpView
    Reads 48,316
  • WpVote
    Votes 10,335
  • WpPart
    Parts 44
[complete] + "اسپانیایی ها یه اصطلاح دارن، بهش میگن 'mi paz'... به معنی آرامش ابدی... وقتی حس می‌کنی یه نفر برای تمام عمرت کافیه و می‌تونه تا پایان زندگیت برات یه آرامشی ابدی باشه...و تو... تو "می پاز" منی سهون!" + "مهم نیست الهه ی ماهِ لعنتی تو رو به عنوان جفت خواهرم درنظر گرفته... من تو رو به هیچ کسی نمی‌دم هون..." " تو سهم من از آرامشی :) " .. « کاپل : کایهون - سکای (ورس) » « ژانر : رمنس، امگاورس، اسمات »
 °• TWO •° by _YourMy24_
_YourMy24_
  • WpView
    Reads 75,906
  • WpVote
    Votes 10,360
  • WpPart
    Parts 29
🎈داستان فیک در ادامه ی ماجرا فصل قبلیه ( وان) وقتی که چانیول و بکهیون پسربچه ای رو به فرزندی میگیرن🎈
I'm not  virgin ⛓️⚖️  by setareh100
setareh100
  • WpView
    Reads 56,761
  • WpVote
    Votes 11,922
  • WpPart
    Parts 58
I'm not virgin ⛓️⚖️من باکره نیستم کاپل: کایهون، چانبک، شیچول، کریسهو ژانر: امگاورس، انگست، درام، اسمات خلاصه: از وقتی به سنی رسید که تونست تفاوت آلفا و امگا رو بفهمه، تو سرش کوبیدن که یه امگا حق نداره با کس دیگه ای به جز الفاش باشه. از ماهیت جنسیش متنفر بود... از جامعه ای که توش به دنیا اومده و بزرگ شده بود متنفر بود! چرا یه امگا باید به خودش سختی میداد و دوران هیت رو تو تنهایی کامل میگذروند؟! فقط به خاطر اینکه باکره بمونه و آلفاش اولینش باشه؟! دنیا براش، وقتی که تو اولین هیتش در اتاقو به روش قفل کردن و نذاشتن بیرون بره تموم شد. بیرون نرفتن به چه جرمی؟! به خاطر اینکه ممکن بود با الفای دیگه ای بخوابه و بعدا با جفت گیری الفای خودش ابروش بره؟! به درک... سهون هیچ وقت همچین چیزی رو نمیخواست! هیچ وقت درک این فلسفه مسخره رو که باید هیتش تو سختی و عذاب بگذرونه نفهمید... بدنش برای خودش بود، جسمش برای خودش بود... پس قانون رو زیر پا گذاشت... با اولین الفایی که دلش خواست رابطه برقرار کرد و خودشو از صفت باکره بودن نجات داد. مهم نبود که خانواده اش یا جفت اینده اش چه فکری میکنن! حتی براش مهم نبود که جفت اینده اش قبولش کنه یا نه... اون الفاهای از خودراضی با هرکی که میخواستن میخوابیدن اما موقع جفت گیری یه امگا دست نخورده و باکره میخوا
𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥 𝐃𝐢𝐚𝐦𝐨𝐧𝐝 by Haratahug
Haratahug
  • WpView
    Reads 75,025
  • WpVote
    Votes 21,146
  • WpPart
    Parts 65
•عنوان | الماس سلطنتی •کاپل‌های اصلی | کایهون، چانبک •کاپل‌های فرعی | کریسهو، [؟؟!!] •ژانر | فانتزی [اُمگاورس، ومپایر]، رُمنس، انگست، اسمات، امپرگ •تایم آپ | •نویسنده | haratahug/هارا •خلاصه: بین فشار جنگ و تاریکی کینه، کودکی متولد شد! جنگی که با پیشگویی تولدش شکل گرفت! عده‌ای معتقد بودن چیزی که از سیاهی زاده شده، دنیا رو به سیاهی می‌کشه! عده‌ای درخشش نهاییش رو می‌دیدن. نوری که از دل تاریکی‌ها می‌تابه! عده‌ای حریصانه برای به دست آوردنش می‌جنگیندن؛ برای کسب درخشش و تاریکیش! اما همه روی یک چیز اتفاق نظر داشتن: ارزشمندی و قدرتش! برای بقای خون، خون‌ها ریخته شد؛ خونی برای محافظت، خونی برای تصاحب! مخفی شده زیر پوسته‌ی سایه‌ها، زاده‌ی سیاهی‌ها، شکننده‌ی تاریکی‌ها؛ یک الماس متولد شد! الماسی تراش خورده و صیقل داده شده؛ سخت و صبور! مقاوم، غیرقابل نفوذ و زندگی بخش! تیز، بُرَنده و کُشَنده! درخششی جاذب، چشمگیر و شکننده! الماسی لایق تاجِ سلطنت!