Larry✨💚💙
128 stories
S.F.P by maybeeeWishIdk
maybeeeWishIdk
  • WpView
    Reads 91,912
  • WpVote
    Votes 19,323
  • WpPart
    Parts 44
❗داستان "ساکر فور پین" از این به بعد در این اکانت آپ میشه❗ [L.S][Z.M] - دو حالت وجود داره، یا آدما نمیتونن‌‌ همو بشناسن، خسته میشن و میرن؛ یا میتونن بشناسن، میترسن و میرن... + یه حالت دیگه هم هست! اینکه بشناسن، بترسن... ولی نتونن برن... °𝓨𝓸𝓾 𝓫𝓾𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓶𝓮 𝓫𝓾𝓽 𝔂𝓸𝓾 𝓶𝓪𝓭𝓮 𝓶𝓮 𝓯𝓮𝓮𝓵 °
The Problems (larry persian) by stylesmahya
stylesmahya
  • WpView
    Reads 30,050
  • WpVote
    Votes 2,596
  • WpPart
    Parts 12
مشکلات بعد از ازدواج. لویی و هری همه چی دارن ولی فقط یکم سلیقه هاشون فرق میکنه. شاید همیشه سکس راه حل خوبی نباشه.. اونا میتونن باهم این مشکلات و حل کنن یا مجبور میشن از هم جدا بشن؟ #larrystylinson
Beautiful Teragedy (L.S) by wtfnaziya
wtfnaziya
  • WpView
    Reads 12,813
  • WpVote
    Votes 1,369
  • WpPart
    Parts 18
لویی پسر خیلی خوبیه . نوشیدنی نمی خوره ، فحش نمیده و محافظه کارانه لباس میپوشه . اون فکر میکنه اینجوری میتونه از گذشته ی تاریکش فرار کنه . گذشته ی که به خاطرش ، همراه بهترین دوستش زین، به ایسترن امده تا یه شروع تازه داشته باشه . لویی فقط یه هدفداره : دوری کردن از دردسر . هری استایلز ، خود دردسره ...پسر بد دانشگاه . یه پسر جذاب ، باهوش ، یه بوکسور خیلی خوب . هری اعتقادی به رابطه ی طولانی تر از یک شب نداره.پای یک شرط در میونه. شرطی که اگه لویی ببازه ,باید یک ماه با هری زندگی کنه واگه هری ببازه .....
Are You My Father  (COMPLETED) by 96_nargesmd
96_nargesmd
  • WpView
    Reads 51,839
  • WpVote
    Votes 8,873
  • WpPart
    Parts 21
بعد از سالها لویی و هری دوباره بهم وصل شدن اما اینبار توسط یک دختر! آیا لویی پدر اون دختره؟! لویی چطوری قرار بفهمه؟ Larry Stylinson Fanfiction By: 96_nargesmd cover: Tiresise
MR STYLES ( l.s persain translation) by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 205,109
  • WpVote
    Votes 27,576
  • WpPart
    Parts 33
" خب پس این منشی جدیدمه ؟ " آقای استایلز پرسید و یه ابروشو داد بالا‌. "بله " منشی قبلی جواب داد. آقای استایلز اخم کرد و به لویی یه نگاهی انداخت. " من انتظار ...یکی ... نمیدونم..بهتر داشتم ؟؟" "ببخشید آقای بی ادب.من کسی ام که از این به بعد قراره برنامه هاتونو مدیریت کنم.پس بهتره مراقب زبونتون باشین"
EXPERIMENT (L.s) by story_1d_larry
story_1d_larry
  • WpView
    Reads 325,556
  • WpVote
    Votes 45,516
  • WpPart
    Parts 75
تنها گذاشتن فقط کاره یک انسان است.....اما من که انسان نیستم.....پس اینو تا آخرین روزی که نفس میکشی با خودت تکرار کن " من هیچ وقت تنهات نمیزارم". Finished✅✅ _________________ #experiment1#
Rental Father  L.S by story_1d_larry
story_1d_larry
  • WpView
    Reads 156,069
  • WpVote
    Votes 16,070
  • WpPart
    Parts 50
پول....پول....پول....همه چیز بر مبنای پول . شهرت، درمان، خوشبختی، آسایش، امنیت، رفتار، قضاوت، محبت، غم، شادی، کمک، صبر، عجله، چشم پوشی، خطا، درست، غلط..........و حتی........تحصیلات. پس میتونم این دو خطو توی نصف خط خلاصش کنم. زندگی بر مبنای پول.....آره اینم یه نوع زندگیه....زندگیهه که برای بدست آوردن پایش ( پول ) دست به کارایی میزنی که حتی خودتم فکرشو نمیتونی بکنی.
He Was Blue by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 279,777
  • WpVote
    Votes 25,322
  • WpPart
    Parts 49
.. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد..تااینکه اون شب از نزدیک چشماتو دیدم.. -کدوم شب ؟؟ سرشو برگردوند سمتو خندید.. -همون شبی که بوسیدمت..
RESTLESS (PersianTranslation) by larryrbbstylinson
larryrbbstylinson
  • WpView
    Reads 31,051
  • WpVote
    Votes 2,799
  • WpPart
    Parts 22
این داستان شامل نوشته های جنسی، استفاده از الکل و خودآزاری میشه. اگر اذیت میشید، من خیلی جدی بهتون پیشنهاد میکنم که یه داستان دیگه بخونید. لویی تاملینسون همیشه باور داشت یا مجبور بود باور کنه که استریته. ولی وقتی که یه پسر چشم سبز به اسم هری استایلز شمارشو براش میزاره، هیچ نظری درمورد اینکه زندگیش چطوری تغییر میکنه نداره. لویی بیشتر زندگیشو با کناره گیری از آدما گذرونده و مصممه که گذشتشو کنار بزاره ، اما با خودآزاری و کسایی که نمیتونه فراموش کنه. لویی اون زندگیو هرچیزی به غیر از "آسون" میبینه. هری استایلز یه هنرمند با اعتماد به نفسه که از شجاعتش برای نه گفتن به پدرش سود میبره. الان که هری بالاخره شروع به فهمیدن این کرده که چه طوری کنترل زندگیشو خودش داشته باشه ، نتایجشو دوست داره. با یه پسر خوشگل مثل لویی توی زندگیش و دوستای خوبی که همیشه پشتش ان ، اون بالاخره میتونه ببینه که زندگی میتونه شیرین باشه. آیا این دوتا پسر میتونن به هم عشق بورزن؟ آیا لویی به تمایلات جنسیش پی میبره؟ یا آیا جفتشون تا ابد "بی قرار" میمونن؟