fiktions
12 stories
  𝐃é𝐣à 𝐯𝐮  | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 394,557
  • WpVote
    Votes 60,147
  • WpPart
    Parts 35
[در حال آپ] دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنه‌ای احساس می‌کند آن صحنه را قبلاً دیده‌است و در گذشته با آن مواجه شده‌ است. و این همون جریان زندگی بود! آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار می‌داد!... و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و گونه‌هاش به رنگ شکوفه های صورتی گیلاس در اومده بودند با کسی چشم تو چشم شد. چشم های هر دو نفر روی هم قفل شده بود. و هردو همزمان چیزی زمزمه کردند اما هیچکدوم صدای دیگری رو نشنید... + پسر توی نقاشی؟ _ پسر توی رویا؟ [ فصل دوم بوک CURSED] کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : فیکو بخون و ببین
One Day ( jenlisa ){Translated} by lalajenlal
lalajenlal
  • WpView
    Reads 45,499
  • WpVote
    Votes 5,345
  • WpPart
    Parts 45
|Completed| "من-من دوست دخترتم." "چی؟! چطور ممکنه؟" جنی کیم برای سفر کاری شرکت به پیست اسکی یانگ پیونگ میره. لالیسا مانوبان، همکار و تحسین کننده مخفی جنی هم به این سفر میره. بعد جنی با یه حادثه ناگوار روبرو میشه که باعث فراموشی موقتیش میشه و همه خاطراتشو از دست میده اما این شرایط فقط یه روز ادامه داره... آیا لیسا از این فرصت استفاده میکنه تا بالاخره کنار جنی باشه؟ آیا جنی بعد از 24 ساعت خاطراتش رو به یاد میاره؟ Jenlisa Translation +18
𝑯𝒂𝒑𝒑𝒊𝒏𝒆𝒔𝒔 𝑷𝒓𝒐𝒋𝒆𝒄𝒕 | 𝒄𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅✔️ by daydreamrosy
daydreamrosy
  • WpView
    Reads 68,933
  • WpVote
    Votes 15,718
  • WpPart
    Parts 28
🎈ژانر:فلاف ، زندگی روزمره ، رومنس 🎈نویسنده: رز🌹 🎈خلاصه:پارک چانیول بعد از مرگ خواهر دوست داشتنی اش ، پارک یورا، و مادرش دچار یک افسردگی شدید میشه. اون دیگه چال های بامزه اش رو نشون کسی نمیده، دیگه شیطنت نمی کنه ، کسی دیگه صدای قهقهه های از ته دلش رو نمی شنوه. بیون بکهیون ،دانشجوی معماری داخلی، کسی که به عقیده ی خودش به دنیا اومده تا همه رو شاد نگه داره و آتیش ببارونه، با پارک چانیول آشنا میشه. ✨🎈🎉✨🎈🎉✨🎈🎉✨🎈🎉 _هی. +چته باز؟ _بیا. برای توعه. +برای من؟...یه دوربین؟؟؟ _آره. دوستش داری؟ +چرا برام دوربین گرفتی؟ _چون از امروز به بعد پروژه ی شادی بیون بکهیون آغاز میشه! ✨🎈🎉✨🎈🎉✨🎈🎉✨🎈🎉 امیدوارم بتونم با این رمان لحظات هرچند کوتاه اما خوشحال کننده ای رو بهتون هدیه بدم⁦☺️⁩
Private message 💌 by Chanbaekssworld
Chanbaekssworld
  • WpView
    Reads 28,729
  • WpVote
    Votes 5,032
  • WpPart
    Parts 21
ترجمه فیک جذاب و کیوت Private message 💌 🖇https://my.w.tt/c05QcmeuaU 📎Genre : texting, humor ✒Author : @April_girl02 ✒Translator : cbzkyp کاپلشم چانبکه و البته کاپلای دیگم هستن ❤ این فیکشن به صورت چت می باشد😁 _________ "بکهیون یه خوره ی کامپیوتره... اون هیچ رفیقی نداره که به مدرسش بره بجاش دوستاش تو یه فضای مجازی زندگی میکنن که بهشون میگن"دوستای مجازی" بکهیون نمیتونست تا وقتی که به دانشگاهی در آمریکا بره صبر کنه جایی که بالاخره میتونست دوستاشو بجای صفحه ی لپ تاپ ، رو در رو ملاقات کنه ولی اون الآن، می بایست دوره ی دبیرستانشو در کره ی جنوبی بگذرونه. ولی چی میشد اگه همه ی دوستاش روز فارق التحصیلی می اومدند تا اون رو غافل گیر کنند؟ بالاخره روزی میرسه که اون برای رفتن به اونور آب اینجارو ترک کنه؟.."
WALKING DEAD  by Chanbaekssworld
Chanbaekssworld
  • WpView
    Reads 6,646
  • WpVote
    Votes 1,202
  • WpPart
    Parts 5
ترجمه ی چند شاتیه بشدت جذاب و خفنه WALKING DEAD 🧟‍♂️🧟‍♂️ Author : leader kyuzizi translator: Army Genre : Fantasy, Horror, Romance ______________ _اون کجاست؟ _ اون مرده جانگ اینو با خنده گفت و پاشو محکم گرفت. _باید میدیشون. حتی اون بکهیونه ارزشمندت همشون میدویدن. همشونم کشته شدن. البته من ندیدم بکهیون تو بمیره ولی مطمعنم مرده. __________ اون شهر کوچک که توسط مرده خوار ها کامل تسخیر شده بود. __________ چانیول داشت دیونه میشد میدونست بکهیون همون بیرونه. شاید مرده بود و شاید زنده مونده بود ولی میدونست بکهیون حق زنده موندن رو داشت. چیزهای مهم رو برداشت و برای پیدا کردن بکهیون بیرون زد.
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 764,503
  • WpVote
    Votes 98,064
  • WpPart
    Parts 26
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید _ از مامانت بپرس مرد بی حوصله گفت و از کنار پسر بچه رد شد + ولی من خانواده ای ندارم پسر کوچولو با صدایی لرزون گفت! ژانر : فانتزی، سوپرنچرال، رومنس، اسمات، انگست کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین / نامجین حتی اگه کوکوی دوست نداری بدون قراره از این خوشت بیاد :) (دیالوگ چپتر اول از سریال لوسیفر الهام گرفته شده و باقی فیک هیچ ربطی به اون سریال نداره پس کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید)
Text (Baekhyun fanfiction) by NSDP-CHAN
NSDP-CHAN
  • WpView
    Reads 21,894
  • WpVote
    Votes 4,045
  • WpPart
    Parts 45
سلام ☺️🤗 من NSDP هستم و قراره براتون يه فنفيكشن ترجمه اي و متفاوت آپ كنم😉 خب اين داستان در مورد دختريه كه كه به طور مخفيانه بكهيونو دنبال ميكنه و بهش پيام ميده در حالي كه خودشو به بك معرفي نميكنه! به نظرتون بك ميفهمه اون كيه!؟
Ladder by Nepenthe_00
Nepenthe_00
  • WpView
    Reads 2,139
  • WpVote
    Votes 581
  • WpPart
    Parts 10
نردبان مرموز ایستاده در وسط هیچ جا کنجکاوی گروهی از مردم مصمم به دانستن اینکه نردبان به کجا منجر می شود و در نهایت ، نردبان چیست...