its_teoooo's Reading List
14 stories
ALEKTO [ziam] by mahi_hs
ALEKTO [ziam]
mahi_hs
  • Reads 681,674
  • Votes 88,496
  • Parts 83
❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]
Things only SHERLOCK fans undrestand (P.T) by Marry____
Things only SHERLOCK fans undrestand (P.T)
Marry____
  • Reads 29,205
  • Votes 5,340
  • Parts 36
"چیزایی که فقط فنای شرلوک میفهمن" من قبل از اینکه با واندی آشنا بشم، فن شرلوک بودم. حتی خیلی قبل تر از اینکه بفهمم فندوم یعنی چی،یا فنگرل چه موجودیه. پس پلاک ۲۲۱بی خیابان بیکر، اولین خونه ی منه‌‌. شما رو دعوت میکنم همراه من به خیابون بیکر بیاین. قراره یکمی تو خونه‌زندگی شرلوک بچرخیم و بعد خیلی آروم یه گوشه بشینیم و آلبومو بکشیم بیرون و یه چیزاییو با هم مرور کنیم ؛) *با کسب اجازه جهت ترجمه از نویسنده ی اصلی کتاب* All rights reserved @fuckingsnowflake
^^LeMOn CAndy^^ by Don_Mute
^^LeMOn CAndy^^
Don_Mute
  • Reads 22,334
  • Votes 5,403
  • Parts 16
^^Ziam Mayne Cute Short Story^^ جایی که لیام یه پاستیل خور حرفه اییه و زین براش پاستیل می خره تا راضی بشه باهاش حرف بزنه... ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ #1_fanfiction #1_Ziam
Save The Last Dance For Me  by pinkpastry7
Save The Last Dance For Me
pinkpastry7
  • Reads 7,080
  • Votes 851
  • Parts 14
میتونی هر چقد دلت خواست با اون عوضی که چشاشو روت قفل کرده برقصی، بذار محکم بچسبونت به خودش. میتونی هر چقد دلت خواست به اون یارو که که دستاتو گرفته لبخند بزنی، ولی یادت باشه آخر شب کی میبرت خونه و تو بغل کی میخوابی. پس عزیزم ، آخرین دور این رقص کوفتی رو برا من کنار بذار.
Midnight With Him" [Ziam] by red_yas
Midnight With Him" [Ziam]
red_yas
  • Reads 16,788
  • Votes 3,338
  • Parts 43
درحال آپ "🌿☁️ "نشسته روی تک صندلی انتهای دنیا مغموم و پریشان ، رها شده بودم از بین تمام آدم های دنیا از بین تمام رهگذر های بی خبر از سکوت های آغشته به فریادم ، تو صدایم را شنیدی ... تو دستم را گرفتی مرا از تمام کوه ها بالا کشیدی هنگامی که تمام طناب ها پوسیده بودند بار ها به این فکر کردم زندگی ارزش این همه درد را دارد؟ و بعد کسی کنار گوشم گوشم زمزمه کرد اعتراف کن! تو صد ها بار زندگی میکردی هزاران بار همین راه را میرفتی و میلیون ها بار او را پیدا میکردی و دوباره عاشق میشدی...."
Golden |°•Ziam Mayne•°| by ToMmoMayne
Golden |°•Ziam Mayne•°|
ToMmoMayne
  • Reads 47,640
  • Votes 9,102
  • Parts 24
اشتراک بین آدم‌ها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بی‌ربط یا مرموز اشتراک اون‌ها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...
𝑤𝑒 𝑜𝑛𝑙𝑦 𝑝𝑎𝑟𝑡 𝑡𝑜 𝑚𝑒𝑒𝑡 𝑎𝑔𝑎𝑖𝑛 by Nili_ya
𝑤𝑒 𝑜𝑛𝑙𝑦 𝑝𝑎𝑟𝑡 𝑡𝑜 𝑚𝑒𝑒𝑡 𝑎𝑔𝑎𝑖𝑛
Nili_ya
  • Reads 13,000
  • Votes 2,170
  • Parts 47
هربار...اون تو بودی که بهم میگفتی دوستم داری , بغلم میکردی و میبوسیدیم و هربار من سرت فریاد میکشیدم و ازت میخواستم که گورتو گم کنی و تنهام بزاری ولی تو برمیگشتی که دوباره دوستم داشته باشی , بغلم کنی و ببوسیم حتی وقتایی که هیچی درست نبود بازم برمیگشتی حالا من اینجام.... مکث کرد و با خستگی به "او" نگاه کرد -و میخوام برگردی.
SYNDROME [ZiamFanfiction] by Nazanin_0
SYNDROME [ZiamFanfiction]
Nazanin_0
  • Reads 114,207
  • Votes 19,154
  • Parts 52
COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !
Stranger Love‌[Ziam Fanfiction] by Nazanin_0
Stranger Love‌[Ziam Fanfiction]
Nazanin_0
  • Reads 120,617
  • Votes 16,178
  • Parts 39
{completed} -من‌ از همه چیز میترسم، از مردم، از رنگ ها، از دردها، حتی از خودم و هرچیزی که توی گذشته لعنتیم بود! اما چرا از تُ نمی‌ترسم؟! از عشق تُ، از رابطه با تُ، من هر ذره از وجود لعنتیو میخوام؛ پس بیا و منو با روحت ارضا کن! Baby, let me love you Goodbye.
Baby Boy [Ziam] by Heyfaezh
Baby Boy [Ziam]
Heyfaezh
  • Reads 194,428
  • Votes 27,762
  • Parts 54
" تو خیلی زیبایی، بیبی بوی. " | Ziam Mayne Fan-Fiction 2020 | Zayn Top | Completed