میخام بخونم
13 stories
My Oasis by Seventeen_fiction
Seventeen_fiction
  • WpView
    Reads 39,839
  • WpVote
    Votes 7,979
  • WpPart
    Parts 134
سونگچول پزشکی۳۶ ساله که محبوب و مورد اعتماد دوستان و همکارانشه، اما دو ساله که نتونسته وارد هیچ رابطه‌ی جدیدی بشه. تا اینکه بطور اتفاقی با پسری جوان آشنا میشه...
WALKING IN THE FOG by mhisaleez
mhisaleez
  • WpView
    Reads 60,091
  • WpVote
    Votes 11,273
  • WpPart
    Parts 47
"Completed" برای بکهیون تنها راه تموم شدن کابوس‌هاش، پیدا کردن برادری بود که مدام توی رویاهاش ازش کمک می‌خواست، اما اون نمی‌دونست که دنبال کردن نخ خواب‌های ترسناکش، باعث میشه با یکی از بدنام‌ترین خلافکارهای کره‌ای ساکن در چین، پارک چانیول رو به رو بشه و مدت زیادی کنار اون بگذرونه. coυple: cнαɴвαeĸ, нυɴнαɴ ɢeɴre: drαмα, ѕмυт, мpreg
🩸red embrace🩸 by nehanexoll
nehanexoll
  • WpView
    Reads 225,280
  • WpVote
    Votes 54,441
  • WpPart
    Parts 89
آغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن باند، حساب میشد اما خط قرمز های سهون رو زیرپا گذاشت و دلبسته ی اون مرد قد بلند مرموز شد. چی میشه اگه بکهیون بفهمه تمام این مدت رو بازیچه بوده؟ پارک چانیول پلیس نفوذی بود که کل زندگیش رو از بکهیون، نفرت داشت؟
the nepenthe by lilyblue92
lilyblue92
  • WpView
    Reads 64,346
  • WpVote
    Votes 19,351
  • WpPart
    Parts 47
Complete در فضای خفقان‌آور و پرالتهاب قرن 20 میلادی، ورود یک فرمانده‌ی جدید به پایگاه مرکزی، همه‌ چیز رو ترسناک‌تر و حتی تاریک‌تر می‌کرد. بیون بکهیون، فرمانده‌ی دست‌نشانده ژاپنی‌ها که شایعات عجیب‌ و غریب راجع‌بهش، حتی زودتر از خودش به پایگاه رسیده بود. آیا سرجوخه پارک با وجود روحیه‌ی وطن‌ پرستیش، می‌تونه به فرمانده بیون مرموز اعتماد کنه؟... writer: lilyblue chanbaek/beakyeol romance/angst/Historical story/smut
Rude by marionteasl
marionteasl
  • WpView
    Reads 26,636
  • WpVote
    Votes 4,536
  • WpPart
    Parts 53
white swan by _yellowpari
_yellowpari
  • WpView
    Reads 14,791
  • WpVote
    Votes 3,510
  • WpPart
    Parts 21
𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝒔𝒘𝒂𝒏˖˙˖🦢𓏲 ≡ # قوی سفید ᝯ +"من برای تو همون قوی سفیدی میشم که تورو تیکه ای از روحش میدونه،کسی که برای دیدن انحنای لب هات که به لبخند باز میشن هرکاری میکنه، اما اگه قبل مرگم از چشیدن آرامش آغوشت محروم شدم و خداحافظی کوتاهی نداشتیم،باید بدونی تو تنها کسی هستی که کلمه سه حرفی عشق رو برام تعریف کرد." 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫 : 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 𝐟𝐥𝐮𝐟𝐟 𝐬𝐦𝐮𝐭 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞𝐬 : 𝐜𝐡𝐚𝐧𝐛𝐚𝐞𝐤 𝐤𝐚𝐢𝐬𝐨𝐨
𝐇𝐚𝐩𝐩𝐢𝐞𝐫 | 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 by amir_vkook
amir_vkook
  • WpView
    Reads 172,536
  • WpVote
    Votes 21,510
  • WpPart
    Parts 34
• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐇𝐚𝐩𝐩𝐢𝐞𝐫 • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐌𝐚𝐟𝐢𝐚 , 𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐤𝐢𝐧𝐤 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 « کیم تهیونگ فکر نمیکنی برای رئیس مافیا بودن زیادی مهربون و سافتی ؟ » _ اشتباه نکن ، این رفتار رو فقط با کوکی خودم دارم ‌ ‌_ حالا دیگه تو کاملا مال کیم تهیونگ شدی بیبی بوی purple you ✨🦋💜
Somebody to love | persian translate by ycsmlms_wtp
ycsmlms_wtp
  • WpView
    Reads 245,190
  • WpVote
    Votes 30,840
  • WpPart
    Parts 48
|تکمیل شده| دو وکیل در قرن ۱۹ میلادی به هم دیگه علاقه مند میشن اما مشکلات زیادی سر راهشون قرار میگیره. هردوی اونها متاهلن و جامعه ی اون زمان، درکی از عشق بین دو همجنس نداره...
☆°without ugly nerves°• [Chanbaek _ sulay _ kaisoo] by kaidousan
kaidousan
  • WpView
    Reads 50,450
  • WpVote
    Votes 9,948
  • WpPart
    Parts 17
اسم فیک:یه زشت بی اعصاب:without ugly nerve کاپل ها:چانبک-سولی ژانر:طنز-رمنس-زندگی روزمره-فلاف-اسمات ..... خلاصه: بکهیون پسریه که توی زندگی واقعیش عاشق کسی نشده. ولی میدونه که گیه. و این به کمک دو تا دوست دیگشه. اما اینکه توی زندگی واقعی عاشق نشده یعنی اینکه بکهیون عاشق،ادمین یه پیج شده! اونقدر درباره ی این پسری که حتی اسمشم درست و کامل بلد نیست و حتی قیافشم ندیده برای دوستاش حرف زده که همشون رو به جنون کشونده! کای میتونست فقط خودشو خلاص کنه که بکهیون برای رسیدن به اون مردک انقدر مغزشونو تیکه تیکه نکنه. حالا بک میتونست به اون ادمین برسه؟!.. .... [[قسمتی از داستان: بکهیون که کم کم بعد چک کردن اینستاش و گلی که دوست صمیمیش یعنی کیم سوهو، کاشته بود، داشت گریش در میومد...شروع کرد دنبال گشتن شماره ی اون نکبت. وقتی بوق اولی خورد و صدای سوهو پیچید توی گوشش،بدون وقفه شروع کرد به داد کشیدن: _سوهو به خاک سیاه نشوندیم لعنتی...اسکل احمق .