FatimaPourdalir's Reading List
7 stories
City Of Dead [Vkook AU] by Vantegod_
Vantegod_
  • WpView
    Reads 162,214
  • WpVote
    Votes 26,337
  • WpPart
    Parts 13
"اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"
Nepenthe | Vkook Namjin by _SaeVa_
_SaeVa_
  • WpView
    Reads 893,405
  • WpVote
    Votes 110,957
  • WpPart
    Parts 52
[completed] خلاصه: این ازدواج اجباری برای جونگ کوک، اونم توی کشور هموفوبیکی مثل کره سم بود. نمیدونست چطوری از اون موقعیت فرار کنه. نمیدونست چطور شجاعتش رو جمع کنه و مخالفت کنه. فقط میدونست که هرچقدر بیشتر مقاومت کنه، بیشتر توی این منجلاب فرو میره... ژانر : ازدواج اجباری - عاشقانه - انگست - هپی اند کاپل : ویکوک (تهکوک) - نامجین - یونمین شروع : 1400.1.1 پایان : 1400.4.30 ✨Best rankings✨ #1 Vkook #1 BTS #1 Farsi #1 jungkook #2 فارسی #1 تهیونگ
Sexy Cute by rainamin
rainamin
  • WpView
    Reads 7,383
  • WpVote
    Votes 1,399
  • WpPart
    Parts 9
یه پسر شیطون که تازه از امریکا برگشته و قراره بره کالج 😍 یه هیونگ خوش استایل اما بدبخت داره که میخواد از دستش سرشو بکوبه به دیوار😂 سه تا دوست کسخلم پیدا میکنه که باهم پسر خاله‌ان و بدتر از خودش باتمن 😻 و یه موتور سوار خوش تیپ که ....... Writer : RainaMin #Kookv #Sope #Nammin #krishan
HEAVEN (+18) by Vantegod_
Vantegod_
  • WpView
    Reads 1,254,389
  • WpVote
    Votes 123,051
  • WpPart
    Parts 57
"بگو مال مني!" "فقط مال توام" Vkook/Yoonmin AU
⌌ One Kiss ⌏ by masih_Gesus
masih_Gesus
  • WpView
    Reads 91,066
  • WpVote
    Votes 10,394
  • WpPart
    Parts 10
"FULL | کـامل شـده" "فقط یک بوسه کافیه تا عاشق من بشی !" "عآشقت شدم " ژانر : دراما - اسمات - رازآلود ♕ Best Ranking : 1 #Vkook 1 #Persian 1 #Farsi 4 #KookV
+11 more
My_Life2 by Izhray
Izhray
  • WpView
    Reads 19,159
  • WpVote
    Votes 2,097
  • WpPart
    Parts 6
ادامه‌ی فیک مای لایف💜💫 ویکوک یومین نامجین
not for sale by sahelzz
sahelzz
  • WpView
    Reads 20,752
  • WpVote
    Votes 796
  • WpPart
    Parts 14
این داستان،میتونم بگم یه داستان خیلی خیلی متفاوتِ به هیچ وجه شبیه فن فیکشنای عادی نیست و به عبارت دیگه ربطی هم به وان دایرکشن یا خیلی آیدل های دیگه نداره! داستان یک نوع پارادوکس بین عشق و اعتراض به تجارت انسان هست. فالوور های پیج من خیلی خیلی کمه و نود و نه درصد مطمئنم هیچکس نخواهد خوند و آپ کردن تقریبا بی فایده ست اما واقعا دوست دارم آپ کنم بعنوان اولین داستانم در واتپد و توصیه میکنم بخونین چون پشیمون نمیشین! از لحظه شکل گیری سوژه تا تایپ و پایان داستان،دو سال و نیم طول کشید و واقعا انرژی و زمان زیادی صرفش شده. داستان،درمورد دختری به اسم ناتالیاست که توی پرورشگاه بزرگ شده و علاقه و ایتعداد زیادی در زمینه موسیقی و هنر داره و همین باعث میشه گول بخوره و پاش به جایی باز بشه که هیچ ربطی به موسیقی و هنر نداره! هیچ خلاصه ای نمیتونه حتی گوشه ای از داستان رو توصیف کنه چون اتفاقاتی که میوفته قابل پیش بینی نیستن. امیدوارم کسی بخونه بای دِ وِی!