meridamad
- Reads 72,800
- Votes 12,093
- Parts 27
_عمو جین....پارک جیمین کیه؟!
جین نگاهی به جونگکوک انداخت.
_پارک جیمین ؟!؟ منظورت دوست دانشگاه باباته؟! اون یه پسر خوشگل ریزه میزس. البته الان چند ساله ازش بی خبرم..
جیمین نگاهی به پدرش انداخت.
_آپا...تو یه دوست داشتی که اسمش جیمین بوده؟!....پسر بوده؟!؟....خوشگل بوده؟!؟....آپا جیمین الان کجاست؟؟؟...میشه ببینمش؟!؟؟؟ حتما اونم مثل عمو یوگیومه....خونشون کجاست؟!؟؟
_وای جیمینی چه خبرته؟!؟؟؟
جونگکوک جیمین رو بغل کرد.
_پارک جیمین بهترین دوستیه که تا حالا داشتم...اون واقعا با بقیه فرق داشت...دنبال دختر ها راه نمی افتاد و خیلی باهوش بود...میشه گفت یه جورایی مثل دخترا بود. مثل اونا ظریف بود..خیلی حساس بود .....معمولا مثل دخترا هم لباس میپوشید.
_آپا...دوستت دامن میپوشید؟!
جونگکوک قهقه زد.
_نه...ولی شلوارک و لباس های رنگی و روشن میپوشید.....آبی و زرد خیلی بهش میومد....
_ پس حتما خیلی خوشگل بوده...چون پسرا تو لباس رنگی خیلی زشتن...البته به جز عمو جین...نگفتی خونشون کجاست.
جونگکوک خندید...
_من نمیدونم عزیزم....الان چند ساله که ازش بی خبرم....الانم بازی بسه...بریم تولد بگیریم...