Eris reading list
11 stories
𝕾𝖙𝖔𝖓𝖊 𝕻𝖗𝖎𝖓𝖈𝖊 by Rinamoomoon
Rinamoomoon
  • WpView
    Reads 7,061
  • WpVote
    Votes 1,232
  • WpPart
    Parts 43
×تا اطلاع ثانوی متوقف شده! شاهزاده سنگی، این لقبی بود که بهم داده بودن. خدمه قصر، وزرا، سربازا و هرکسی که باهام برخورد کرده بود. ولی وقتی پدرم (امپراطور) مرد؛ شاهزاده هم مرد. جاش یه هیولا زاده شد. هیولایی که قرار نبود به کسی اجازه بده تحقیرش کنه. نمیزارم با من مثل پدرم رفتار کنن. نمیزارم منو هم مثل اون بازیچه خودشون کنن. وقتی هیولای درونم بیدار شد؛ همه چیزو سیاه و سفید میدیدم. آدما یا دشمن بودن یا خدمتگذار. ولی بعد تو از اون در تو اومدی و همه محاسباتم بهم ریخت. Couple : yoongi x girl _ Namsa Genre : historical, romance Update : every Wednesday "تو این جنگ مهم نیست مقام کی بالاتره. مهم اینه که قدرت کی بیشتره."
RED WOLF 2 (Daddy) by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 101,302
  • WpVote
    Votes 6,526
  • WpPart
    Parts 20
از من به تو نصیحت هیچ وقت عاشق پدر خوانده ات نشو! مخصوصا اگه یکی شبیه کیم تهیونگ باشه... -فصل ٢ ردوولف📔 "پدر"
RED WOLF 1 (Vampire's Pride) by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 87,605
  • WpVote
    Votes 9,157
  • WpPart
    Parts 22
به ردوولف خوش اومدی! ردوولفی که بعد از هاگوارتز جادویی ترین کالج و بعد از آلکاتراز ترسناک ترین زندان برای هر فردی است. متاسفم؛ اما... فقط کافیه واردش بشی؛ تا دیگه راه فراری برات باقی نمونه! -فصل ١ ردوولف📔 "غرور یک خون آشام"
RED WOLF 3 (The Story Only I Didn't Know) by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 85,382
  • WpVote
    Votes 10,937
  • WpPart
    Parts 51
تو یه رویا بودی بعد واقعیت و حالا فقط یه خاطره ای... -فصل ٣ ردوولف📔 "داستانی که فقط من نمی دونستم"
DÉJÀ VU by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 20,109
  • WpVote
    Votes 1,824
  • WpPart
    Parts 12
یادمه روزی یه نفر بهم گفت «این زندگی فقط یه خوابه! خوابی که خیلی زود ازش بیدار میشی و از تک تک لحظاتش فقط به عنوان یک دژاوو یاد میکنی!» 📔دژاوو
Avi○r by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 70,550
  • WpVote
    Votes 7,915
  • WpPart
    Parts 48
وی، اون یک خدای طرد شده بود که برای رهایی از بند اسارتش با من پیمان بست و خدمتگزارم شد. اون استاد سحر و اهریمن دانشگاه اسمرالدو و یک ققنوس با بال های آتشین بود که قلبی نداشت و به گفته اطرافیانم "هزاران سال بود که بدون هیچ احساسی به راحتی زندگی میکرد"؛ وی، اون موجود شیطانی در جسم یک پسر جذاب با چشمانی گیرا، کسی بود که من، ارباب ٢٠ ساله اش، عاشقش شدم... 📔آویور
RED WOLF 4 (Second is not the First) by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 86,371
  • WpVote
    Votes 10,026
  • WpPart
    Parts 54
بخشش میتونه قشنگ باشه اما لذت بخش تر از دیدن زجر کشیدن کسی که زندگیتو تبدیل به جهنم کرده نیست! من تمام زندگیم سعی کردم آدم خوبی باشم! و حالا، تبدیل به آدم بده‌ی این داستان شدم... -فصل ٤ ردوولف📔 "دومی، اولی نیست"
Niran [ TW2 ] by Eva_story
Eva_story
  • WpView
    Reads 8,622
  • WpVote
    Votes 1,467
  • WpPart
    Parts 21
تهیونگ از قلمرو والونا، کسی که بین مردم محبوبه، برای رسیدن به پادشاهی به یک وارث نیاز داره! اما اون یک راز بزرگ رو پشت در خوابگاهش نگه می‌داره... نیران! دو رگه‌ی انسان و پری که برای هر دو گونه یک لکه‌ی ننگه و وجودش باعث نحسیه... کسی که زیر سایه‌ی والامقام تهیونگ، مخفیانه زندگی می‌کنه و با وجود اینکه لیاقت این کار رو نداره، اما عاشق شاهزاده‌ی سرد و سخت دل والونا می‌شه... کیم تهیونگی که فقط به قدرت و رسیدن به پادشاهی فکر می‌کنه. قصه‌ی بلند این پری‌زاده‌ی مخفی رو در "نیران" دنبال کنید. ■ کاراکترهای اصلی: تهیونگ، نیران ■ کاراکترهای فرعی: شوگا، سانی ■ ژانر: تاریخی، فانتزی، عاشقانه به قلم ایوا🍃
Belamour [ TW1 ] by Eva_story
Eva_story
  • WpView
    Reads 18,276
  • WpVote
    Votes 2,988
  • WpPart
    Parts 17
•|اتمام یافته|• مین یونگی بزرگ‌ترین اشتباهش رو وقتی انجام داد که از زندان روانی کیسان فرار کرد! البته فرارش مشکلی نداشت اگر اون دختر روان پریش رو هم آزاد نمی‌کرد. دختری به نام سانی که عاشق مردی ۱۲ سال از خودش بزرگتر شده بود و برای به دست آورد ناجی عزیزش، مین یونگی، نقشه‌ی غیرمنصفانه‌ای کشید... ◾️نام: دو دنیا [ فصل اول: بِلامور _ فصل دوم: نیران] ◾️ژانر: عاشقانه، مافیایی، تاریخی، فانتزی ◾️کاراکتر اصلی: مین یونگی به قلم ایوا🍃
Hireath by Eva_story
Eva_story
  • WpView
    Reads 75,061
  • WpVote
    Votes 8,433
  • WpPart
    Parts 41
•| اتمام یافته|• مردی با دستانی آلوده به مرگ، مجبور به همراهیِ معشوقه‌ای اجباری‌ست! آیا معشوقه‌ی تازه، قادر به لمس تاریکی آن روحِ زخمی است؟ یا اینکه خودش، همان آتش خاموشی‌ناپذیری‌ست که قرار است بسوزاند و روشنایی بیاورد؟ در دالان‌هایی پر از راز، جنون، و حادثه، گاهی عشق نه نجات است، نه نابودی؛ بلکه پیچیده‌ترین کابوس مشترک است... _ جونگ‌کوک (استریت) ویمین (کاپلی) به قلم ایوا🍃