کیم تهیونگ معاون شرکت سهامی کیم هست که برای رئیس شدن حاظره هر کاری بکنه حتی ازدواج با پسر عمویی که قبلا عشقشو رد کرده
#عاشقنه
#ازدواجی
#طلاق
#تهیونگ
#جانگکوک
#تهکوک
#یونمین
[] Completed []
•• - " من مجانی برات مسابقه نمیدم کیم تهیونگ! باید در ازای بدهکاریای تو به اون هیوک عوضی یه چیزی هم نصیب خودم بشه ، درست نمیگم؟!"
- "من...من چیزی ندارم که بهت بدم جانگکوک..."
- " اشتباه نکن! تو خودتو داری! " ••
Kookv 🔞
•• - " میخوای بگی که همه عمرت رو توی یه گاراژ گذرونده بودی؟! "
- " یونگی هیونگ...حالا ازم متنفر شدی؟! "
- " متنفر؟! اونم بخاطر اینکه بابای روانیت کل زندگیت تو رو زندانی کرده بود؟! تو یه احمقی جیمینا! " ••
Yoonmin 🔞
~ تایپ فنفیک : INTP
•° این فیک خودمه و به هیچ عنوان حق ندارید جای دیگه بذاریدش! °•
به کسایی که از صحنه های باز و خشن و بی دی اس ام خوششون نمیاد توصیه میکنم نخوننش⛓🖤
کاپل اصلی: کوکمین
ژانر: romance , smut , harsh , kink , mafia , angst
🖤🩸⛓ Bite me ⛓🩸🖤
کوک پسر رییس یکی از کله گنده های کره است که توی آمریکا زندگی میکنه .
چی میشه اگه بنا بر دلایلی بیان کره و کوک توی مدرسه مدرسه با یه کله گنده مثله خودش آشنا بشه
ولی نه یک آشنایی معمولی
ژانر : مدرسه ای - اسمات - کمدی - ددی کینک
کاپل اصلی : ویکوک
کاپل فرعی : نامجین - یونیمین - هیونلیکس
پایان یافته
تو داری مثل یه گنجشکِ کوچولو نفس نفس میزنی!
[𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱]
ɢᴇɴʀᴇ: ᴿᵒᵐᵃⁿᶜᵉ, ˢᵐᵘᵗ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ᵒᵐᵉᵍᵃᵛᵉʳˢᵉ, ᵐᵖʳᵉᵍ
ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᶜʰᵃᵉⁿⁿⁱᵉ, ˢᵘᵖᵉ
𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_
(قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)
-اولین باری که بهت گفتن یه جفت داری که استرالیاعه واکنشت چی بود
-فقط داد زدم وات د فاک جفت من یه امگا از ناکجا اباده
کاپل:چانگلیکس،مینسونگ،هیونین،ووچان
ژانر:فانتزی،امگاورس،زندگی روزمره،اسمات
وضعیت:کامل شده
هر امگایی آرزوشه جفتش رو ملاقات کنه. یه جفت قوی که مراقب امگا و تولههاشونه. احتمالا یه آلفا جذاب و قدرتمند. اما چی میشه اگه جفت امگای داستان ما اونی نباشه انتظارش رو داشته؟!
کاپل: ییژان
ژانر: درام، فانتزی، امگاورس، اسمات
***توجه***
این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپلهاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄
بخشی از داستان:
[+باید بفهمه متعلق به کیه و اینجا براش بهترین جاست... باید مطیع بشه...
_ولی اون مطیع تو نمیشه... اون جفت داره پیوند خورده خودت که بهتر میدونی... با این کارا فقط عذابش میدی... گرگش همین الانم به خاطر وضع جسمیش و اتفاقاتی که براش افتاده از نظر روحی آسیب دیده... اذیتش نکن...
+کافیه گفتم که نگران نباش... من مطیعش میکنم...]
"...تو متوجهی که من یه دوست پسر دارم؟"
"پس تو هم متوجهی که من همسرتم؟"
########################
این یه فیک ترجمه اییه که من با اجازه ی خود نویسنده اش ترجمه اش کردم ^^