nrgs__'s Reading List
148 storie
Mon Beau Menteur [Z.m/L.s] di badb_tches
Mon Beau Menteur [Z.m/L.s]
badb_tches
  • LETTURE 5,473
  • Voti 942
  • Parti 11
زیباترین دروغگوی من بی نهایت دوستت دارم هنوزم دارم حتی اگر نباشی حتی اگر نباشم و حتی اگر تو آنی نباشی که به من گفتي "دوستت دارم"
Oakland'  di maybemari
Oakland'
maybemari
  • LETTURE 10,643
  • Voti 1,605
  • Parti 26
ماریا دختر 16 ساله ای که برای زندگی جدیدی به اوکلند میاد. ولی قبل از اینکه به خودش بیاد زندگیشو به پسر مافیا اوکلند میبازه. + تو اما وارد رگهایم شدی و همه چیز تمام شد؛ و خیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم -Z [ zayn malik ] [ Sexual content ]
HUMANS || Ziam || di Fire_writes
HUMANS || Ziam ||
Fire_writes
  • LETTURE 38,672
  • Voti 5,913
  • Parti 35
به تاریکی هم عادت میکنیم ، حتی اگر عاشق نور باشیم . | الگو گرفته از کتاب ' انسان ها ' نوشته ی مت هیگ | [ ziam Mayne AU ] . .
نبودنت di _incnt
نبودنت
_incnt
  • LETTURE 3,750
  • Voti 890
  • Parti 8
نبودن. [ ن َ دَ ] (مصدر منفی) عدم. نیستی. وجود نداشتن. معدوم بودن. مقابلِ بودن. Ziam.
Everything Is Gray [ZIAM] di Ziam_AM
Everything Is Gray [ZIAM]
Ziam_AM
  • LETTURE 109,613
  • Voti 13,249
  • Parti 43
+Who is Liam Payne? -He's my bodyguard and I love him... Ziam Fan-Fiction
THIRST di dina_sw_
THIRST
dina_sw_
  • LETTURE 6,550
  • Voti 1,389
  • Parti 4
یکی تشنه خون دیگری تشنه اون این داستان شامل صحنه هایست که ممکن است برای همه مناسب نباشد⚠️ •zayn top
SYNDROME [ZiamFanfiction] di Nazanin_0
SYNDROME [ZiamFanfiction]
Nazanin_0
  • LETTURE 114,164
  • Voti 19,152
  • Parti 52
COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !
NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED di mayda_fanfic
NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED
mayda_fanfic
  • LETTURE 695,330
  • Voti 94,198
  • Parti 122
Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.
Black dream di zeeyumstylinson_
Black dream
zeeyumstylinson_
  • LETTURE 8,008
  • Voti 1,515
  • Parti 10
اولین بار که دیدمش، از نگاهش نور چکه می‌کرد! و ماه در قهوه‌ی چشم هایش شناور بود... و من یقین یافتم که «او» گونه‌ی انسانیِ ماه است.
+9 altre
HELP Me!!!!  di Angry_girl18
HELP Me!!!!
Angry_girl18
  • LETTURE 19,305
  • Voti 3,407
  • Parti 114
We do this... together.. We lie... We play our part... We fight We kill... To protect eachother cause eachother all we have... ما این کارو باهم انجام دادیم... ما دروغ گفتیم... نقشمون رو بازی کردیم.. جنگیدم... ما آدم کشتیم... تا از همدیگه محافظت کنیم... چون تمام چیزی که داریم همدیگه است...