nana_2025's Reading List
8 stories
Patricide Club by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 5,009
  • WpVote
    Votes 1,068
  • WpPart
    Parts 13
زنده باد جمهوری مستقل کره و چشمانت (چانبک/ووسان)
Night Queen ᵃᵗᵉᵉᶻ by _helika_
_helika_
  • WpView
    Reads 3,860
  • WpVote
    Votes 826
  • WpPart
    Parts 21
اعتراف کردن به اشتباهات با بالاتر رفتن جایگاه اجتماعی سخت‌تر و سخت‌تر میشه. تا قبل از اینکه به جایی برسی، هرروز توی آینه نگاه میکنی و به خودت قول میدی وقتی به چیزی که خواستی رسیدی، به گناهت اعتراف کنی اما به محض اینکه توی اجتماع شناخته میشی، ترس از دست دادن اون جایگاه، هوش از سرت می‌بره. چوی سان، دادستانی بود که به اجبار و با کمک مقام دولتی پدرش، این جایگاه رو به دست آورده بود و زیاد طول نکشید که یک کلاغ، چهل کلاغ مردم پشت سرش شروع بشه. همه‌ی تهمت‌هایی که بهش زده می‌شد رو می‌شنید؛ اینکه توی آزمون ورودی تقلب کرده، فقط اینجاست تا روی جرم و جنایت‌های دولت سرپوش بذاره یا حتی در راه رسیدن به خواسته‌هاش مرتکب قتل شده! با این حال، هیچکس دقیق نمی‌دونست که کدوم یکی از این اتهامات واقعیت دارن و همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه، سان مجبور شد با دوست سابق دوران دبیرستانش برای حل کردن پرونده‌ی قتل همکاری کنه. غافل از اینکه، رازهای قدیمی قراره دونه دونه برملا بشن. Couple : WooSan, GunRae, Secret Genre : Criminal, Mystery, Smut Status : Completed
Paralian. by polargreen
polargreen
  • WpView
    Reads 143,801
  • WpVote
    Votes 41,895
  • WpPart
    Parts 119
کامل شده در فوریه ۲۰۲۴. Paralian: One who lives by the sea. پارالیان: کسی که کنارِ دریا زندگی می‌کند. Genre: Romance, Criminal, Angst, Smut, Psychological. Couples: Chanbaek, Vkook, Krisyeol, other چانیول پسرِ روستاییِ ساده که حتی گرایش‌اش رو هم درست نمی‌دونه، بکهیون، پسرِ رئیس جمهورِ آینده‌ی کره‌جنوبی رو ملاقات می‌کنه و دیدارش، بزرگترین آسیب‌ها رو براش به همراه داره. چی میشه اگه سرنوشت بعد از چندسال اون‌ها رو کنار هم قرار بده درحالی که چانیول برای حفظ تمام‌ِ دارایی‌ش مجبور میشه با بکهیونی که حالا دانشجوی فلسفه‌ست و تبدیل به تاریک‌ترین فردِ زندگی‌ش شده ازدواج کنه؟ تهیونگ، مهندسِ پزشکیِ منزوی‌ای که آرامشش رو توی دستهای پسرِ موقرمز و سرخوش پیدا می‌کنه، هیچ‌وقت حاضر به اعتراف می‌شه یا گذشته‌اش همیشه جلوتر از خودش حرکت می‌کنه؟؟
گورکن دیوانه by maniafic
maniafic
  • WpView
    Reads 3,229
  • WpVote
    Votes 815
  • WpPart
    Parts 5
اسمش پارک چانیوله. یه کت بزرگ که شونه هاش همیشه از خاک قبر آدم ها رنگ شده، به تن داره. توی دستای زمختش یه کلنگ داره و مثل احمق ها صورتش رو گریم میکنه. چون یه زخم بزرگ و زشت از بچگی رو صورتش هست. میگن مادر فاحشه اش رو کشته و با دست های خودش گورش رو کنده. اون نفرین شدست! سمتش نرو. چندشاتی چانبک رمنس، دارک، اسمات، انگست، تراژدی
Messiah River by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 62,355
  • WpVote
    Votes 15,323
  • WpPart
    Parts 51
"هرگاه دو انسان به همجنسگرایی روی بیاورند، هر دوی آن‌ها باید به کام مرگ کشیده‌شوند، برای گناه بزرگی که انجام داده‌اند!" [کتاب مقدس - لاویان - ۲۰:۱۳] شهرک متوسط‌نشین و گمنامی در گانگ‌وون، یک شب عادی از تعطیلات زمستانه با پیدا شدن جسدهایی توی رودخانه‌ی حاشیه‌ی جاده از آرامش همیشگی‌اش خارج شد. اجساد کودکان ناشناسِ شش تا ده ساله، آرام و بدون درد؛ که با نظم و به‌ترتیب در نقاط مختلف رودخانه فرستاده شده‌اند. [CHANBAEK × KAIHUN] [Crime × Angst]
The Sinners by YEOLtweet
YEOLtweet
  • WpView
    Reads 7,035
  • WpVote
    Votes 1,765
  • WpPart
    Parts 24
بیون بکهیون پسر کشیش محلی روستا زندگی همیشگی خودش رو میگذروند. کلیسا میرفت، درس میخوند و مثل یه پسر نمونه رفتار میکرد. همه چیز مثل همیشه بود تا اینکه یه خانواده ی عجیب از پایتخت به روستای کوچیکشون نقل مکان کردن. زندگی بکهیون درست از روزی که چانیول، پسر بی پروای خانواده ی پارک رو دید عوض شد. بکهیون بزرگترین چالش زندگیش رو در پیش داشت چیزی که میتونست تمام اعتقاداتش رو زیر پا بزاره و بزرگترین و ترسناک ترین گناه زندگیش رو مرتکب بشه. - خدا مارو کامل و بي نقص آفرید و یه گناه چیزیـه که میتونه اینو از بین ببره. من نباید همچین فانتزي هاي مسخره اي نسبت به تو داشته باشم. تو یه پسري درست عین من و این بزرگترین اشتباهه منـه. • اگه واقعا اینطور فکر میکنی پس اجازه بده همینجا به فا ک ـت بدم تا خیلی زود حرفتو عوض کنی. روزهای آپ: جمعه ها تک کاپل چانبک
Perfect Red by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 12,130
  • WpVote
    Votes 3,346
  • WpPart
    Parts 16
"توی ماشینت میشینی و یک لیوان قهوه‌ی سرد به دستت میدن. حکم‌ت رو طوری توی دریا میندازن که لحظه‌ای با خودت فکر نکنی این کوفتی شاید چیز ارزشمندی باشه. مسئولین اسکله هرگز چشم دیدنت رو ندارن. عذاب وجدان به گردنشون چنگ میزنه. چون شاید دو هفته بعد از رفتنت، شایعاتی از شهرک‌ها بهشون میرسه. با هم پچ پچ میکنن؛ اوه، رفیق، فلانی رو یادته؟ همون که موهای کوتاه روشن داشت؟ یک گالن خون شده. یا یک بسته گوشت متحرک شده. این‌ها اسم‌هاییه که میذارن. ما میگیم: منبع. نیروی کار. اون‌ها میگن: گالن خون. بسته‌ی گوشت. و من صادقم، توصیف اون‌ها دقیق‌‌تره. توصیفِ لعنتی اون‌ها حقیقتا خیلی خیلی دقیق‌تره." [CHANBAEK] [Dystopia × Angst] هشدار محتوا: خودآزاری/ توهم/ خون/ حیوان‌آزاری