Dancer on the bridge
*کامل شده * آنگاه که ماه کامل شد و زوزه گرگ ها دشت را در نوردید روی پل با من برقص
*کامل شده * آنگاه که ماه کامل شد و زوزه گرگ ها دشت را در نوردید روی پل با من برقص
یک سال و نیم بعد از سقوط رایخنباخ،جان واتسون هنوز هم شبها شالگردن شرلوک هلمز را میپوشد...اما شالگردن کمکی به کابوس های جان نمیکند؛جان رازی دارد که حتی تراپیستش هم از آن با خبر نیست....
- چند روز دیگه میشه دو هفته که با هم زندگی میکنیم. شروع به حل پرونده کردیم. من راجع به پرونده ها مینویسم. مشکل پام برطرف شده و خانم هادسون وقتایی که تو نیستی بهم میگه حال تو هم بهتر شده! و من شنیدم وقتی لوکاس گفت که تو قبلا با مرد ها قرار میزاشتی. فکر میکنی شانس اینو داشته باشم که بیشتر بشناسمت؟ نه به عنوان یه همخون...
[Johnlock][جانلوک] تو کوچه پسکوچه های شهر بزرگ لندن، یه دختر ۱۶ ساله میدوه. عشق شکارشه. مخصوصا غنچههای عشقی که زیر برفهای سنگین بیتفاوتی و حماقت مردم، هیچوقت فرصت شکوفا شدن نداشتند. غنچهای توی طبقهی دوم بیکر بی۲۲۱ ده ساله که زیر برف مونده. دستهای دختر مو قرمز از کنار زدن برفهای بیشمار، زمخت و سوخته شدند. هیچکس...
"چیزایی که فقط فنای شرلوک میفهمن" من قبل از اینکه با واندی آشنا بشم، فن شرلوک بودم. حتی خیلی قبل تر از اینکه بفهمم فندوم یعنی چی،یا فنگرل چه موجودیه. پس پلاک ۲۲۱بی خیابان بیکر، اولین خونه ی منه. شما رو دعوت میکنم همراه من به خیابون بیکر بیاین. قراره یکمی تو خونهزندگی شرلوک بچرخیم و بعد خیلی آروم یه گوشه بشینیم و آل...
اینستاگرام: Johnlock.ir "بعد از رفتن به جنگ، جان دوباره به خونه برگردونده میشه، این بار با یه قوزک شکسته و حافظه ای که بخشیش رو از دست داده. جان نمیتونه 5 سال گذشته رو به خاطر بیاره. 5 سالی که به عنوان همکار و همسر شرلوک هولمز سپری کرده بود. " . . خب این داستان مال من نیست. من فقط برای یه دوست ترجمش کردم. حتی نمیخواست...
شرلوک و جان، به پیشنهاد یا شایدم اجبار شرلوک، به یک سفر تفریحی روی دریا میرن. "که جان یکم استراحت و تفریح کنه..." مشکل اینجاست که شرلوک هیچوقت اهمیت نمیده. و مخصوصا هیچوقت خودشو گرفتار شرایط کسالت آوری مثل تفریح به سبک مردم عادی وسط دریا نمیکنه. اونم وسط دریا!! "یه جای کار میلنگه" جان با خودش فکر میکنه. یه فف جانلوک...