𝐵𝑒𝑎𝑢𝑡𝑖𝑓𝑢𝑙 𝑎𝑛𝑑 𝑚𝑜𝑟𝑒
7 stories
𝐶𝑜𝑛𝑠𝑡𝑒𝑙𝑙𝑎𝑡𝑒 [𝑙.𝑠] by Nili_ya
Nili_ya
  • WpView
    Reads 176
  • WpVote
    Votes 38
  • WpPart
    Parts 8
𝑇ℎ𝑒𝑦 𝑠𝑎𝑦 𝑡ℎ𝑎𝑡 𝑙𝑜𝑣𝑒 𝑓𝑙𝑜𝑤𝑠 𝑖𝑛 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑦𝑒𝑠 𝐼 𝑠𝑎𝑦 𝑡ℎ𝑒𝑦 𝑎𝑟𝑒 𝑎𝑙𝑙 𝑏𝑙𝑖𝑛𝑑 𝑏𝑒𝑐𝑎𝑢𝑠𝑒 𝑖 𝑠𝑎𝑤 𝑙𝑜𝑣𝑒 𝑖𝑛 𝑡ℎ𝑒 𝑤𝑎𝑣𝑒𝑠 𝑜𝑓 𝑒𝑡𝑒𝑟𝑛𝑖𝑡𝑦, 𝑛𝑜𝑡 𝑖𝑛 𝑦𝑜𝑢𝑟 𝑒𝑦𝑒𝑠.
𝑅𝑖𝑠𝑒 by JustRira
JustRira
  • WpView
    Reads 342
  • WpVote
    Votes 58
  • WpPart
    Parts 4
" زمین خوردنت عیبی نداره، مشکل اونجاست که دیگه بلند نشی! " آدمای اینجا زیاد فرقی ندارن با اونایی که باهاشون سر و کله می زنی، می تونه یه دکتر عمومی باشه که سر سرما خوردگی کوچیکت برای گرفتن چند تا دوز استامینوفن نوبت ویزیت می گیری، میتونه یه اختلاس گر باشه که ساکن طبقه ی بالایی آپارتمان تونه یا حتی می تونه تو باشی. "با یک تفاوت" جدای از خط فقر و خط فرهنگ که مردم رو دسته بندی می کنه به قشر مرفه و متوسط و ضعیف، یه چیز دیگه هم این وسط وجود داره! اون وجود داشتن یه ویژگی ارثی خاص بین تمام آدمای اینجا هست. جهان اینجا، جهان امگاورسه! سختش نکنیم، اینجا آغاز بشریت سر فرگشت گرگ به انسان به وجود اومد. آلفا، بتا و امگا. اشتباه نکن، اینکه مثلا اینجا آلفا باشی دلیل قطعی تاپُ پولدار بودنت نیست! قوی هستی، با تشکر از ژنت! اما نمی تونی از مرفه و خوشبخت بودنت مطمئن باشی و خب عادلانه ست نه؟ نه! تنها چیز عادلانه ای که بین همه آدما توی تمام دنیا ها تقسیم شده ناعادلانه بودن زندگیه. ~ نالا ۲۲ سالشه، یه رزمی کار که به خاطر مسابقات جهانی یونگ مودو عازم کره ی جنوبی می شه.
He Faked [Z.M] [L.S] by Nili_ya
Nili_ya
  • WpView
    Reads 2,271
  • WpVote
    Votes 404
  • WpPart
    Parts 20
+تو پرستیدنی هستی -نیستم... +چی؟ -فقط زیبایی ها رو‌ میشه پرستید +پس تو تنها چیزی هستی که من تا ابد خواهم پرستید -من...زیبا نیستم +هستی...فقط کافیه یه نگاه به آیینه بندازی و میبینیش! -من فقط یه متظاهرو میبینم....
Strawberry Milk (Persian Translation) by larents_iranff
larents_iranff
  • WpView
    Reads 114,394
  • WpVote
    Votes 12,776
  • WpPart
    Parts 24
توی واحد نجوم، جایی که هری ناخون هاش رو لاک میزنه و شیر توت فرنگی میخوره و زیادی برای همه چی استرس داره، لویی سعی میکنه بفهمه که مشکل اون پسر چیه.
Skin [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 42,583
  • WpVote
    Votes 10,072
  • WpPart
    Parts 37
[Completed] هری بیماری Haphephobia (فوبیای لمس شدن و لمس کردن) داره. اون از لمس کردن و لمس شدن امتناع می کنه. لویی هم اتاقی جدیدشه که فقط می خواد از مرز دستکش هاش عبور کنه. و شاید هم به زودی از مرز های قلبش... ------ H a p p y E n d i n g ------ Written by: @enigmaticectacy Translated by: @mhd3_mb0odi
𝑤𝑒 𝑜𝑛𝑙𝑦 𝑝𝑎𝑟𝑡 𝑡𝑜 𝑚𝑒𝑒𝑡 𝑎𝑔𝑎𝑖𝑛 by Nili_ya
Nili_ya
  • WpView
    Reads 13,351
  • WpVote
    Votes 2,217
  • WpPart
    Parts 47
هربار...اون تو بودی که بهم میگفتی دوستم داری , بغلم میکردی و میبوسیدیم و هربار من سرت فریاد میکشیدم و ازت میخواستم که گورتو گم کنی و تنهام بزاری ولی تو برمیگشتی که دوباره دوستم داشته باشی , بغلم کنی و ببوسیم حتی وقتایی که هیچی درست نبود بازم برمیگشتی حالا من اینجام.... مکث کرد و با خستگی به "او" نگاه کرد -و میخوام برگردی.
To the ends of the earth~L.S [Completed] by blueheartedme_
blueheartedme_
  • WpView
    Reads 62,450
  • WpVote
    Votes 7,973
  • WpPart
    Parts 21
"تا آخرِ دنیا دنبالم میکنی؟ اونجا جهانی وجود داره که فقط برای چشم های ما ساخته شده..." Persian translation