Wow
26 stories
I'm not as bright as him [Oneshot] by AuroraxFamily
AuroraxFamily
  • WpView
    Reads 702
  • WpVote
    Votes 69
  • WpPart
    Parts 1
از متن داستان: +نباید بیشتر از این منتظرش بذارم، فکر کنم اون واقعاً نیاز داره این حرفا رو بشنوه. جونگکوک سرشو به نشونه‌ی تایید تکون داد تا مطمئنش کنه که داره کار درستو انجام میده؛ ولی درواقع هر کلمه‌ درباره‌ی اون پسر که شبیه یه تیکه از خورشید می‌درخشید جونگکوکو یاد خودش مینداخت که حتی از تاریک‌ترین قسمت جنگلم تیره‌ تر بود. به این فکر کرد که یونگی تا به حال چندبار اونو منتظر گذاشته؟ و جواب هر روز بود، جونگکوک تمام مدت منتظر بود یونگی کمی بیشتر به اطرافش دقت کنه؛ اون هر روز منتظر بود یونگی با یه چراغ قوه تو دستش برسه به عمق جنگل و اونو روی زمین سرد، مرطوب و تاریک جنگل پیدا کنه. ولی خورشید هربار زیباتر از اون می‌تابید که بشه چشم ازش برداشت. و با بسته شدن در، جونگکوک همچنان همونجا نشست؛ تو تاریک‌ترین نقطه‌ی جنگل. 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 👟کاپل: یونکوک، سپ 👟ژانر: روزمره، درام 👟نویسنده: Velvet Moon 👟-وانشات
~|Great secret ♡ Sope by park_insook
park_insook
  • WpView
    Reads 36,416
  • WpVote
    Votes 4,240
  • WpPart
    Parts 34
~| Name :: great secret ~| Genre :: angst , drama , vampire ~| couple :: sope . . . « اون مقصر نبود... تقصیر اون نبود که خون‌آشام شده؛ اون مسئول احساساتش نبود؛ حالا که قلبش هوسوکو میخواست، همه چی رو سرش آوار میشد. آخه چرا؟ گناهش چی بود؟ این که میخواست معمولی باشه؟ تنها چیزی که میخواست این بود که فقط یه شب بدون اینکه اشکاش چشمای بنفش رنگشو خیس کنن بخوابه؛ با عشقش؛ اما..هوسوک هیچ وقت مال اون نمیشد... 'هیچ وقت'... » . . . Happy end :) . . . اولین کارمه لطفا حمایت کنید :))
Sope/Yoonseok Oneshots by prz-xx
prz-xx
  • WpView
    Reads 65,608
  • WpVote
    Votes 3,440
  • WpPart
    Parts 14
Sope city💒 . . . Suga 😼 . . Jhope🐿️
sinner angel [KOOKV] by Evaniyule
Evaniyule
  • WpView
    Reads 56,353
  • WpVote
    Votes 5,087
  • WpPart
    Parts 33
مقدمه: چه اتفاقی برای قلبت میافته وقتی بفهمی پدر و مادرت تورو نمیخان از تو بدشون میاد و برای منفعت خودشون دارن تورو به یه بار میفروشن؟ درسته روحت میشکنه حالا فکر کنید این اتفاق برای تهیونگ داستان ما افتاده لی:ببرینش تهیونگ:چ...چی؟؟...نه خواهش میکنم توروخدا بابا هر کاری بگی واست میکنم مامان برات کلفتی میکنم نزارین ببرنم پدرش نزدیکش میشه و چونشو توی دستش فشار میده:فکر کردی کسی که خودش تورو فرستاده برت میگردونه...جنس خریده شده پس گرفته نمیشود . . . یک ماه بعد جیمین:نشد...پیدا نشد...خسته شدم...دیگه نمیکشم یون . . جانگکوک:اینجا چه خبرهههههه؟ با داد گفت و به دختر و پسری که در حال بوسیدن هم بودن نگاه کرد نارو:اقای جئون خواهش میکنم توضیح میدم بهتون جانگکوک:صد دفعه من به شماهای کوفتی گفتم این کارای کوفتی تر از خودتونو توی شرکت من انجام ندید گفتم یا نگفتم؟ نارو:گفتید قربان گفتید ژانر:اسمات_انگست_ارباب برده ای_امپرگ_کمی کمدی (خیلی کم شاید در حد فقط یه سه چهار خط حرف) وضعیت:در حال اپ روز های اپ:هر موقع نویسنده گشادیشو کنار بزاره و به مغزش فشار بیاره و از اونجایی که گشاده خیلی زیاد شما باید به بزرگی خودتون ببخشیدش امیدوارم خوشتون بیاد حمایتش کنید فیکشن من رو و اسمش رو برای دوستا و هر کسی که دوست دارید بدید تا اون ها
Who's Next by ace_vinchi
ace_vinchi
  • WpView
    Reads 3,261
  • WpVote
    Votes 568
  • WpPart
    Parts 31
نوشته شده توسط @so_ng2 و vinchi کاورها از @Emethod یک تیم تحقیقاتی برای بررسی اتفاقات عجیبی که توی خونه‌ی تهیونگ رخ میده تصمیم می‌گیرن توی اون خونه زندگی کنن اما اتفاقاتی که سال‌ها قبل برای ساکنان قبلی اون خونه افتاده دوباره و این بار برای اون‌ها تکرار میشه همه‌ی اتفاقات عجیبی که دور و برشون می‌افته، خیلی بیشتر از یه شوخی ساده‌ست، اینو اولین جسدی که باهاش روبرو میشن بهشون می‌فهمونه نفر بعدی کیه؟😰 با حضور اعضای BTS، KARD، Hellovenus، لیسا، هارا، مکس
my little boy by behnaz_lale
behnaz_lale
  • WpView
    Reads 169,748
  • WpVote
    Votes 15,261
  • WpPart
    Parts 22
جونگ کوک بخاطر اتفاق هایی که براش تو بچگی افتاده تو لیتل اسپیس میره وشغلش مددکار اجتماعیه با اینکار میتونه افکارشو از خودش باز کنه و جین تنها خانوادشه ژانر:bdsm
Inappropriate; NamJin | Per Translation by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 79,130
  • WpVote
    Votes 10,242
  • WpPart
    Parts 44
Inappropriate | نا مناسب (نا درست) خلاصه: کیم سئوک جین یه پدر تنهاست که تلاش میکنه دو پسر نوجوونش، جیمین و یونگی رو بزرگ کنه. جین به سختی کار می کنه تا یه زندگی خوب واسه اونها فراهم کنه. تو تمام این سالها به تنهایی عادت کرده وقتی تنها چیزی که میخواد، ارتباط برقرار کردن دوباره با پسراشه چون توی این سال ها، زمان های زیادی رو صرف کار کرده و برای نزدیک شدن به پسر هاش زمان کافی پیدا نکرده بود. با این حال بزودی وقتی پسر بزرگش، یونگی با کیم نامجوون روبه رو میشه و زندگیش از این رو به اون رو میشه نامجون معروف به جـون روز به روز بیشتر خونه ی اون ها میمونه. البته سئوک جین نتونسته متوجه توجه فزاینده نامجون به خودش بشه و یونگی هم روز به روز بیشتر به اون پسر می چسبه و اون رو تمام مدت پیش خودش تو خونه نگه می داره. چه اتفاقی میافته وقتی جون نتونه این میل شدید و مخفیانه ش رو نسبت به این مرد زیبا پیش خودش نگه داره و به سمتش قدمی برداره؟ یونگی به شدت عاشق جون میشه... درحالی که جون به شدت میل به بودن با پدرِ دوست پسرش رو داره... هیچ اتفاق بدی نمیتونه بیوفته، درسته؟ هشدار: این کتاب دارای مطالب حساسیه و حتی ممکنه بنظر بعضی (مثل اسم کتاب) نا مناسب یا زشت و خجالت آور بیاد. اگه مطالب زیر باعث میشه معذب بشید داستان رو نخونید حتی اگه تعریفش
𝑩𝒂𝒄𝒌 𝑻𝒐 𝒀𝒐𝒖 •< 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 >•  [ 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅 ] by vk_vita
vk_vita
  • WpView
    Reads 195,042
  • WpVote
    Votes 23,095
  • WpPart
    Parts 13
Back To You •< Vkook >• [ Completed ] جونگکوک معاون یک شرکت توی سئول که متوجه میشه رئیس بخشی که توش کار میکرد عوض شده و جایگزین اون کسیه که از شعبه ی دئگو انتقالی گرفته... و حالا باید به کیم تهیونگ دوست پسر سابقش که دو سال پیش باهاش کات کرده بود بگه رئیس.. ᴡʀ: @vk_vita @Moonlike_Rmy 사이데 🌙 ɢᴇɴʀᴇ: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ. sᴍᴜᴛ 🔥 Start: 20/03/2020 End: 01/04/2020
Guardian Angel  by rsta2567sh
rsta2567sh
  • WpView
    Reads 191,695
  • WpVote
    Votes 28,085
  • WpPart
    Parts 51
جانگکوک داستان بیماره...البته نه یه بیماری جسمی!یه بیماری روحی روانی به اسم social anxiety disorder یا اضطراب اجتماعی! اون تو ارتباط برقرار کردن و روابط اجتماعی صفره و از قضاوت شدن و مورد آزار قرار گرفتن میترسه... ولی شاید یه فرشته محافظ تو زندگیش بتونه اوضاع رو بهتر کنه...؟! کاپل:کوکوی،ویکوک زمان آپ:نامنظم پارتای اول هم نسبتا کوتاهن...
your eyes tell by frmrdi
frmrdi
  • WpView
    Reads 140
  • WpVote
    Votes 22
  • WpPart
    Parts 4
خب اسم رو با توجه به کاور زیبا انتخاب کردم که همه چیز توش نمایانه و نیاز به توضیح نداره. اینجا قراره سناریو فیک وانشات هر چی میخواید اسمشو بزارین، که توسط ذهن های مریض ساخته شده رو بزاریم و کلا هر چی قوانین فیک نویسیه رو زیر پا بزاریم و بگم با اسمات شروع میشه و تجاوزم داره پس اگه جنبه ندارید نخونید همی دیگه بخونید بای