REAL-EIRA's Reading List
18 stories
Patricide Club by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 4,695
  • WpVote
    Votes 1,003
  • WpPart
    Parts 13
زنده باد جمهوری مستقل کره و چشمانت (چانبک/ووسان)
Like A Wind by dlLuna
dlLuna
  • WpView
    Reads 150
  • WpVote
    Votes 22
  • WpPart
    Parts 3
[_فکر میکنی اگه بتونی یک چیزی توی این دنیا رو تغییر بدی اون چیه؟ بعد از اینکه بدنش رو صاف میکنه و شونه‌هاش رو به عقب میکشه، جواب میده: +نمیدونم؛ شاید خانواده‌ام، شاید شهر و کشورم رو، شاید هم اون اسپرمی نمیشدم که برنده میشه. لبخندش رویِ صورتش کِش میاد و جواب مرد رو به روش رو میده: _اینکه زندگیِ خودت رو از دنیا جدا نمیبینی یعنی هنوز یک‌سری امید بهت هست؛ با جوابت خوشحالم کردی چان.] اگر دنبال فانتزی‌های زندگیِ عاشقانه هستید، این فیک رو نخونید. اگر حالتون خوبه و از زندگیتون راضی هستید، این فیک رو نخونید. این فیک به افراد ۲۰ سال به بالا پیشنهاد میشه؛ چون برای فهمِ بعضی از توصیفات لازمه که تجربه‌اش کرده‌ باشید.(هرچند که سعی کردم رنجی که وجود داره رو قابل لمس بیان کنم]. این فیک صرفاً برای تخلیه‌یِ افکارِ نویسنده نوشته شده است و به‌دنبال چیزِ دیگری نیست‌. _بوس به چشماتون. کاپل: چانبک - بکیول. [درام، انگست، رمنس، اسمات].
alter ego by IRIS__RAINBOW
IRIS__RAINBOW
  • WpView
    Reads 50,878
  • WpVote
    Votes 7,551
  • WpPart
    Parts 23
كاپل: چانبك،بكيول!؟✨🔥/ كايسو🐻🐧 ژانر: رمنس🦋/ كمدي🤣/ اسمات😑👨‍❤️‍💋‍👨❌/ زندگي روزمره👀 BBH:shut the fuck up l'm not gay❌📛 🚫متوقف شده🚫 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ واو باورم نميشه دو كيونگسو.. اوه ساري بيب دي او بزرگ 👶🏻بخاطر يه گيه منحرف جنسي تحريك شده فاك❌ فك مي كردي يه روز همچين اتفاقي بيوفته؟ ‼️- چرا نمي توني دو مين دهنت لعنتيت رو ببندي ؟؟📛 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ برام مهم نيست تو چجوري با بقيه زر ميزني🌪 وقتي مي خواي با من زر بزني مثه بچه ادم غير رسمي زر ميزني و گرنه اون سيماي لعنتي دندونت رو مي كنم🤜🏻 تو دماغت فهميدي!👌🏻 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ببين نفهم جان من از اون ديك فيس خوشم نمياد اوكي؟! 👶🏻نكنه فك كردي منم مثه خودت بايسكشوالم لعنتي ؟؟ من يه استريت فاكرم بفهم نفهم!!🔥بعدشم من از اون احمق خوشم بياد؟! ريلي؟؟؟ are you kidding me?!👐🏻 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ سرش رو روي چمناي 🌱پشت سرش گذاشت و بدون توجه به عربده هاي لباس سفيد☁️عزيزش كه همين الانم داشت به فاك ميرفت تو خودش پيچيد و وقتي متوجه بك با قيافه " وات د فاك" شد با صداي يه توله سگ 🐶لگد خورده ناليد - بكهيون من رو اون عوضي كراش زدم!!!💜 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ شايد باورت نشه پارك فاكيول ولي زندگي يه چيزي بيشتر از اون كتاباي رياضي ك*ري 📕و فيزيك مادر فاكر📘و البته پ
When I See U by kaisa1998
kaisa1998
  • WpView
    Reads 31,427
  • WpVote
    Votes 5,895
  • WpPart
    Parts 60
کاغذ های توی دستش رو روی میز پرت کرد و با صدای خیلی بلندی شروع کرد به داد زدن: _ تو یه احمقی! احمقی که هیچی حالیش نیست! حتی یه گزارش ساده رو هم نمیتونی بنویسی! این صدای رئیسش بود! رئیس کوتوله ای که با تمام خودخواهیش ؛ کارمند تازه واردش رو مجبور به انجام کار های عجیب غریب میکرد! اون هیچوقت حتی تصورش رو هم نمیکرد که روزی قراره ، توی همین اتاق و روی همین میز ؛ توسط کارمند احمق درازش به فاک بره ! و برای جلوگیری از پخش هرگونه شایعه و خبر ، مجبور باشه که قرار های بعدیشون رو توی خونه ی پدرش ؛ رئیس بیون بزرگ، بگذرونه ! ژانر : کمدی _ اداری _ اسمات * کامل شده *
𝐖𝐢𝐭𝐡𝐞𝐫𝐞𝐝 𝐑𝐨𝐬𝐞𝐬 by Void_roses
Void_roses
  • WpView
    Reads 1,037
  • WpVote
    Votes 416
  • WpPart
    Parts 23
fiction's name: Withered roses behind your window (رز های پژمرده پشت پنجره ی تو) Couple: kaisoo Genre: angst, romance, daily life ☕...پایان یافته 🥐این بوک قبلا با نام "یازده دقیقه" پابلیش میشد. توی دهه‌ی ۹۰ میلادی، کیم جونگین یه برادرِ از خودگذشته و داییِ دلسوزِ ۲۵ ساله است که خانواده ی کوچیکش غیر از خواهر و خواهرزاده اش رو تو یه سانحه ی رانندگی از دست داده. خواب های پراکنده ای که گاهی اوقات حتی به یاد نمیارتشون ، خواب های تکراری اون رو به جنون می کشونه و اینکه دچار دژاوو میشه هم به این اوضاع دامن میزنه. کیونگسوی ۲۲ ساله، دانشجوی ادبیات، مجبور به ترک محله ی کوچک و گرمشون میشه تا بتونه به تحصیلات عالیش ادامه بده. طی اقامتش تو آپارتمان جدیدش ، متوجه ی همسایه ی آشفته حالش از قاب پنجره میشه. و تصمیم میگیره قصه ای که میخواد بنویسه، حول محور اون غریبه باشه. پس مقدمات آشناییِ بیشتر رو فراهم می کنه. توجه: این بوک هیچ اسماتی نداره. Start: sep1, 2021 Finish: mar 31, 2023
Retro Space Babe by templuto
templuto
  • WpView
    Reads 8,346
  • WpVote
    Votes 1,788
  • WpPart
    Parts 13
هروئینی که دست و پا درآورده، شیره‌ی درخت افرا و کره روی پنکیک، خدای من، بوی نون زنجبیلی و بلوط برشته. کای مثل تمام این‌ها اعتیادآور بود. پوست تیره‌ش زیر نور کمِ ماه، کمی آبی شده‌بود و دسته موی سرکشش دوباره روی پیشونی‌ش افتاده‌بود. زمزمه کرد "برنامه دارم برای یه مدت قابل پیش‌بینی آزارت بدم، فضایی کوچولو" و دوباره لبخند گرمی تحویلم داد. KAIHUN • CHANBAEK Surfing in the 80s.
The Dead Sparrows  by ThePiink
ThePiink
  • WpView
    Reads 1,600
  • WpVote
    Votes 396
  • WpPart
    Parts 4
⸺نام فیکشن: The Dead Sparrows🏮 ⸺کاپل‌ها: بکیول┊چانبک ⸺ژانر: درام ┊اسمات ⸺نویسنده: پینک✨ ⸺آیدی نویسنده در تلگرام: @Pinkish8 ⸺چنل فیکشن در تلگرام: @PiinkLibrary ⸺خلاصه: پارک چانیول فیلم‌نامه‌نویس حاذق و مشهوری بود که بخاطر عقاید کمونیستیش در دهه‌ی هشتاد به دستور وزارت فرهنگ و در دوره‌ی سرکوب هنرمندان، وارد لیست سیاه شد. برای گذران زندگی کودک و همسرش، حتی وادار به فروش اسباب و وسایل خونه‌اش شد. بکهیون کارگردان متوسط و ناشناخته‌ای بود که هیچ‌وقت موفقیت چندانی به دست نیاورده بود و همیشه مورد استهزای اهالی سینما بود. زمانیکه از اوضاع پارک چانیول باخبر میشه، بهش پیشنهاد میده که بعنوان یک گوست‌رایتر براش کار کنه و پولش رو بگیره‌. (در این صورت تمام فیلم‌نامه‌های گوست‌رایتر ،چانیول، به اسم بیون بکهیون تموم میشدن و هیچ اسمی از نویسنده‌ی واقعی به میون آورده نمیشد.) به مرور ارتباط این دو نفر فراتر رفت و تبدیل به رابطه‌ی عاشقانه‌ی تاکسیکی شد که در طی‌ اون بکهیون قصد کرد تا صاحب تمام و کمال هنر، استعداد و وجود چانیول بشه.
Messiah River by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 61,447
  • WpVote
    Votes 15,248
  • WpPart
    Parts 51
"هرگاه دو انسان به همجنسگرایی روی بیاورند، هر دوی آن‌ها باید به کام مرگ کشیده‌شوند، برای گناه بزرگی که انجام داده‌اند!" [کتاب مقدس - لاویان - ۲۰:۱۳] شهرک متوسط‌نشین و گمنامی در گانگ‌وون، یک شب عادی از تعطیلات زمستانه با پیدا شدن جسدهایی توی رودخانه‌ی حاشیه‌ی جاده از آرامش همیشگی‌اش خارج شد. اجساد کودکان ناشناسِ شش تا ده ساله، آرام و بدون درد؛ که با نظم و به‌ترتیب در نقاط مختلف رودخانه فرستاده شده‌اند. [CHANBAEK × KAIHUN] [Crime × Angst]
Friend With Benefit  by AmorTeam
AmorTeam
  • WpView
    Reads 27,442
  • WpVote
    Votes 6,323
  • WpPart
    Parts 25
کیم جونگین بهترین دوستش بود. کسی که سهون بی نهایت دوستش داشت و همیشه ازش حمایت میکرد. اما همه چی از صبحی بهم ریخت که سهون از خواب بیدار شد و با جسم بیهوش بهترین دوستش وسط پذیرایی خونش روبرو شد. شواهد از یه تجاوز وحشتناک خبر می‌داد...! چطور باید میپذیرفت که خودش این بلا رو سر دوستش آورده؟ نام داستان: دوستـی با مزایــا کاپل: سکای (دارای ورژن چانبک و کوکمین) ژانر: فلاف، رمنس، اسمات، انگست نویسنده: Darcy چنل تلگرام: @AmorFiction