[کامل شده]
"رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده.
¬افسارگسیخته ¬
___________________
_مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میاد!
+میدونستی ابراز خشونت هم یه نوع عشقبازیه... قبیله مایا تو آفریقا این کارو میکنن.
Vkook story!
⚠️#1in bts fanfic
⚠️#1in Persian
⚠️#1in Action
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول
تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده
"قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست."
♤♡◇♧
نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم.
🔞اخطار داستان رو حتما بخونید.
VMinKook
name:ugly fan and hot fucker
couple:vkook
Gener:🍓اسمات🔞،خشن،عاشقانه،فلاف
writet: maya^^
وضعیت: کامل شده☑️
قسمتی از فیک 🎄🎇⬇⬇
_تو خیلی زشتی جئون!❎
کیم تهیونگ تاپ آیدل معروف کره....کسی که جونگکوک تا چشمش رو باز کرد عاشقش شد🍉 تو صورتش زل زد و با بی تفاوتی تمام این جمله رو تو صورتش کوبوند!
جونگکوک با بغض دنده رو عوض کرد و با لحنی که سعی میکرد نلرزه گفت
_ببخشید قربان!💢
_البته میتونی جذاب باشی
_چطوری؟
جونگکوک خیلی سریع پرسید و تهیونگ پوزخند ترسناکی زد💦 تو جاش تکیه داد و در مقابل نگاه ذوق زده جونگکوک با سردی زمزمه کرد
_اگه بزنی کنار و اجازه بدی یه دل سیر کتکت بزنم... اون زخما میتونه جذابت کنه!💫💥
و لحظه بعد جونگکوک به معنای واقعی کلمه قفل کرده بود🍓
๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Blind Guy 」
• پسر کور Complete
• کاپلی°
• ژانر : عاشقانه | روزمره
[-اگر یک روز بگم که من اون مردی که فکر میکنی نیستم...
اگر بگم یک هیولای زشتم...چیکار میکنی؟
پسر خنده ی قشنگش رو دوباره نشونم داد.
-ماسک لعنتیت رو از روی صورتت پایین میکشم و بهت ثابت میکنم: هیولاها وجود ندارن...]
💎°آیدی تلگرام و واتپد نویسنده: @kimsevil
تهیونگ هیچوقت حاضر به بستن دهن جونگکوک نبود
از دردی که میکشید تغذیه میکرد و لذت میبرد پس دلیلی برای بستن دهنش نمیدید
دوست داشت ذره ذره خورد شدن جسم نحیف زیرشو با چشمای خودش ببینه و با گوش های خودش بشنوه
عیبی نداشت اگه جونگکوک ازش نافرمانی میکرد اتفاقا خوشحالم میشد از اینکه بعدش قرار بود از اون بچهی سرتق انتقام بگیره
انتقام؟
نه اسمش انتقام نبود
شاید تنبیه
تنبیه از روی دوست داشتن
و برای دوست داشته شدن...
*متوقف شده*
تهیونگ توی دوراهی مونده...!
دوراهی اینکه اون خرگوش بیگناه شب رو بکشه، یا به اون یک زندگی دیگه ببخشه...!؟
~~~~~~~~~~
تهیونگ: اگر کسی رو بخاطر زیباییش دوست داری، اون عشق نیست، هوسه!
اگر از کسی بخاطر باهوش بودنش خوشت میاد، اون عشق نیست، تو فقط تحسینش میکنی!
اگر کسی رو بخاطر پول دوست داری، اون عشق نیست، عقده اس!
اگر کسی رو دوست داری ولی نمیدونی چرا...
اون یعنی عشق!
~~~~~~~~~~
❦ ژانر: مافیا، اسمات (یکم)، رومنس
❦ کاپل اصلی: ویکوک
❦ کاپل های فرعی: سپ، نامجین
~ روز های اپ: یک هفته درمیون یکشنبه ها ~
🥇#1 in bts
🥈#2 in bts
🥈#2 in fanfiction
داستان درباره ی دنیاییه ک توش هایبرید ها(دو رگه ی حیوان و انسان) توش ب عنوان ی نژاد دسته پایین زندگی میکنن که ادم ها ازشون معمولا به عنوان خدمتکار و یه موجود بی ارزش استفاده میکنن
حالا چی میشه که تهیونگ داستان ما یه بانی کیوت پیدا کنه که قلب و احساساتشو کم کم زیر و رو کنه؟
ژانر:رومنس ؛زندگی روزانه؛اسمات؛گاهی کمدی؛تخیلی(بخاطر وجود هایبرید)
می دونم ک توضیح دادنم اصلا خوب نیس T-T
امیدوارم خوشتون بیاد💙💙💙