lavin61's Reading List
2 stories
Gone With The Sea by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 78,809
  • WpVote
    Votes 19,453
  • WpPart
    Parts 21
بابام یه ماهی فروش بود که بوی گند لباسش اجازه نمیداد شب ها تن برهنه مادرم رو در آغوش بکشه،یا بوسه خوش آمد من رو برای بعد از کار داشته باشه. این شد که یه روز وقتی پدرم احساس کرد به اندازه کافی برای «داشتن » بزرگ شدم دستشو رو شونه هام گذاشت و زمزمه کرد "نقاش شو پسرم، و تن برهنه اون کسی که دوسش داری رو ثبت کن ،ماهی فروش ها حق عاشق شدن ندارند" اما من دیدمش،یه جایی میون جسد هزاران ماهی. (چانبک)
Don't let me die. by Mah_ak
Mah_ak
  • WpView
    Reads 508
  • WpVote
    Votes 53
  • WpPart
    Parts 6
•°.تهیونگ با گونه های قرمز و نفس های سنگینش به پسری که حسابی مشغول ور رفتن باهاش بود خیره شد. _ از بازی دادنِ من خوشت میاد جئون؟ جونگکوک نیشخندی زد و روی لب های پسر کوچولوش زمزمه کرد + معلومه که خوشم میاد، بازی دادنت چه تو تخت و چه بیرون ازش حسابی لذت بخشه وکیل کوچولو.