iamhannah_b's Reading List
8 historias
2gether Nights || One Shots por Mixi_who_writes
2gether Nights || One Shots
Mixi_who_writes
  • LECTURAS 623,931
  • Votos 15,270
  • Partes 48
2gether and Still2gether one shots for mature readers. ------------- "If you keep looking at me like that, I'll kiss you till you drop. Challenge me, and I'll kiss you till you moan. Push me more, and I'll take you till you scream my name." * 2gether fanfic meant for 18+ audiences because THE HIGH-5 at the end of 2gether made me hangry and THE KISS at the end of Still2gether made me thirsty for more. So much more 😍 The original characters and original story belong to JittiRain. This is just me and my smutty self wishing we'd had more of Wat-Tine intimacy. --------------- #49 out of 167k boyxboy stories #10 out of 11.7k Younglove stories #1 for wat #2 for tinesarawat #11 for 2gethertheseries
Forget! |L.S| por Tarane28
Forget! |L.S|
Tarane28
  • LECTURAS 7,112
  • Votos 1,331
  • Partes 4
جایی که لویی یه کارگر با حقوق پایینه، اما نمی‌ذاره که درآمد ماهیانه ی کمش جلوی اون رو برای خریدن کاپ کیک های گرون قیمت مورد علاقه ی هری بگیره. ________ -پس یادم تو را فراموش. .Larry Stylinson.
Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED por mayda_fanfic
Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED
mayda_fanfic
  • LECTURAS 356,844
  • Votos 59,253
  • Partes 79
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation) por PersianGayVodka
Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation)
PersianGayVodka
  • LECTURAS 136,763
  • Votos 29,918
  • Partes 52
[Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دوست پسرش. اما وقتی حرف جدی شدن رابطه به میان اومد، هری مجبور شد با تمام واقعیت های ناراحت کننده ی گذشته اش رو به رو بشه - و لویی. کسی بود که تمام برگه های طلاقی که هری در طي پنج سال گذشته براش فرستاده بود رو پس فرستاد. ------ H a p p y E n d i n g ------ Written by: @Hattalove (AO3) Translated by: Persian Gay Vodka Team
When Hate Turns Into Love [Persian Translation] por harold_iran
When Hate Turns Into Love [Persian Translation]
harold_iran
  • LECTURAS 51,166
  • Votos 7,828
  • Partes 26
[OnGoing] استایلزها و تاملینسون ها. این دو خونواده به دلیل اتفاقی در گذشته، هیچوقت باهم کنار نیومدن. به همین دلیل لویی تاملینسون از هری استایلز متنفره، به همین سادگی. هرچند چیزی که لویی -یا هرکسی توی خونوادشون- نمیدونه اینه که هری از لویی متنفر نیست، درواقع کاملا برعکسش. اون همیشه از پسری که موهاش مثل پر نرم بود خوشش میومد. چرا ؟ خودشم نمیدونه، ولی از دوران مهدکودک اونها یه چیزی درمورد اون پسر، خاص و استثنایی بود. دست انداختنا و اذیت کردنای هری هم واسه بدتر کردن شرایط کاملا کافی بود! اون دوس داره لویی رو عصبی و مضطرب کنه، چیزی که لویی ازش متنفره‌. لویی همیشه تلاش میکنه اونو برونه و بهش بگه که گورشو گم کنه، که فقط باعث میشه هری حتی بیشتر دوسش داشته باشه. پس وقتی لویی بالاخره تسلیم لمس های هری میشه و بهش اجازه میده هرکاری که میخواد باهاش بکنه چه اتفاقی میفته ؟ عشق بوجود میاد ؟ اگه آره، خونواده هاشون چه فکری راجبش میکنن ؟
This House No Longer Feels Like Home (Persian Translation) por larents_iranff
This House No Longer Feels Like Home (Persian Translation)
larents_iranff
  • LECTURAS 162,128
  • Votos 16,338
  • Partes 18
هرى و لويى ٢٠ ساله كه باهمن، كه هرى خيانت ميكنه، و لويى ميشكنه، و هرى يك سال مهلت داره تا ازدواجشون رو درست كنه.
Helium(ziam) por Yeganeehh
Helium(ziam)
Yeganeehh
  • LECTURAS 86,602
  • Votos 14,566
  • Partes 41
تو پسرِ شیرینِ من توی روز های تلخم بودی من هم مردِ روشنِ تو توی روز های تاریکت
He Faked [Z.M] [L.S] por Nili_ya
He Faked [Z.M] [L.S]
Nili_ya
  • LECTURAS 2,212
  • Votos 404
  • Partes 20
+تو پرستیدنی هستی -نیستم... +چی؟ -فقط زیبایی ها رو‌ میشه پرستید +پس تو تنها چیزی هستی که من تا ابد خواهم پرستید -من...زیبا نیستم +هستی...فقط کافیه یه نگاه به آیینه بندازی و میبینیش! -من فقط یه متظاهرو میبینم....