Bts
34 stories
First Rebel | Complete by voyouone
voyouone
  • WpView
    Reads 19,413
  • WpVote
    Votes 3,852
  • WpPart
    Parts 137
ژانر : اکشن،رمنس،جنایی،معمایی،درام کاپل: جیکوک-یونمین " بذار غمگین ترین داستان دو جمله ای دنیا رو برات تعریف کنم؛ تو دروغ میگفتی، من باور میکردم"
Whiskey[ویسکی] by Bitamoosavi
Bitamoosavi
  • WpView
    Reads 2,465,339
  • WpVote
    Votes 232,397
  • WpPart
    Parts 73
Vkook/kookv [completed] 《صد بار بهت گفتم تو کابین خلبان نباید سیگار بکشی...حرف حساب حالیت نمیشه انگاری؟...بلند شو برو بیرون.》 《اه کیم...با این طرز نگاه کردنت فقط اون پایینیه که واست بلند میشه》 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 《بیاین بریم تو دنیای میلیاردرای دلاری... هوم؟ زندگی سرشار از زرق و برقشون... کسایی که حتی با دلار سر میز دور دهناشون و تمیز میکنن... این یکم هیجان داره و ترسناکه نه؟ دیدن زندگیشون از نزدیک... فاک... میخوام تورو بکنم یه میلیاردر دلاری.》 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ کاپل اصلی: vkook/kookv کاپل فرعی: yoonmin " namjin" ژانر:dram " romence " smat " omegavers نویسنده: biti حمایت یادتون نره 🐻🐰 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
 The Polaroid | Yoonmin by lira_2003
lira_2003
  • WpView
    Reads 22,627
  • WpVote
    Votes 4,008
  • WpPart
    Parts 60
ɴᴀᴍᴇ: ᴘᴏʟᴀʀᴏɪᴅ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ʏᴏᴏɴᴍɪɴ sᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴠᴋᴏᴏᴋ, ɴᴀᴍᴊɪɴ ᴡʀɪᴛᴇʀ: ʟɪʀᴀ ɢᴇɴᴇʀ: ᴀɴɢsᴛ, ᴅʀᴀᴍ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ 𖡋 𝐓𝐄𝐀𝐒𝐄𝐑: آنجا خانه ای بود برای کسانی که نمی توانستند از خودشان مراقبت کنند. برای کسانی که صداهایی می شنیدند. کسانی که افکار عجیبی داشتند و کارهای عجیبی انجام می دادند . خانه را برای این ساخته بودند که آن ها را درون خود حفظ کند. _ برای چی اینجا بستری شدی؟ + به خاطر شازده کوچولوم. _الان کجاست؟ + اون مرده. 🏅: #4_dram 🏅: #3_angst
I'm a guardian for my bodyguard by Yoongis_sis
Yoongis_sis
  • WpView
    Reads 15,276
  • WpVote
    Votes 1,729
  • WpPart
    Parts 16
{من محافظِ بادیگاردم هستم} کاش از اول میدونستم با کمک کردن بهت دارم خودمو تو چه دردسری میندازم. انگار من با دست های خودم قلبم رو گذاشتم رو تیغه ی گلِ رز. این یه عشق تعریف نشدست، قرار نیست حتی خودمون بفهمیم که بهش دچار شدیم، چه برسه به باقی آدم ها که بخوان درک کنن یا بپذیرنش... ☆این فیکشن قراره وایب قرمزرنگ از جوونی بده☆ _____________________________ خلاصه ی قسمتی از داستان: مین یونگی پسر وزیر یه هوموفوبیک که هیچ وقت راجب گی بودنش حتی فکر هم نکرده. تا اینکه اون روز دستش روی لینک گی پورن لعنتی رفت ، و وقتی چشم باز کرد دید با فانتزی های یه پسر موصورتی خودارضایی کرده و الان به شدت عصبیه... چون این اصلا خوب نیست؛ نه واسه زندگیش ، نه واسه نامزدش ، نه واسه ابروی خانواده ش و نه برای شغل ، آینده و موقعیتش.... 🚫ورژن کوکمین تو همین اکانت🚫 ○Couple : yoonmin - Secret / little namjin ○Writer : min meli ○Genre : Drama - Romance - smut- slice of life -comedy
シ︎ 𝑭𝒂𝒏𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏𝒔 シ︎ by Lawless22018
Lawless22018
  • WpView
    Reads 17,894
  • WpVote
    Votes 705
  • WpPart
    Parts 14
معرفی فن فیکشن هایی که شاید نیاز باشه هممون یه بار بخونیمشون :)
+4 more
[مرداب قدرت] Swamp Of Power¤ by Yoongis_sis
Yoongis_sis
  • WpView
    Reads 4,307
  • WpVote
    Votes 732
  • WpPart
    Parts 14
خلاصه؛ ولیعهد دو سرزمین چوسان و چین در آستانه رسیدن به قدرت دچار چالش هایی میشن. مین یونگی ولیعهد چین بزرگ که از مادری چوسانی و با نقض به دنیا اومده ، ظاهرا قدرت رو تو دست داره میخواد کشورش رو از وجود نائب السلطنه و هوسوک پسرخونده ی چوسانیش پاک کنه تا به قدرت مطلق توی دنیای شرق تبدیل بشه . و کیم سوکجین ولیعهد چوسان میخواد راه پدرشو ادامه بده و کشورش رو بعد قرن ها از سلطه چینی ها آزاد کنه.... اما چرخه ی قدرت طلبی فقط به این دو ولیعهد ختم نمیشه و باقی آدم ها رو هم با خودش همراه میکنه‌. جئون جونگ کوک که بخاطر مقام و قدرت و ثابت کردن خودش به بقیه از تنها دوستش جدا میشه و به چین میره و کیم تهیونگ که موندن تو کشورش با تموم سختی هاش انتخاب میکنه. این بازی برای قدرت شروع شد اما قرار نیست فقط همین دلیل ادامه دادن بهش باشه. {قسمت مربوط به زندگی دو ولیهد از تاریخ واقعی گرفته شده...} [طناب اسارتِ سرنوشتِ از پیش تعیین شده‌ام جای شاهرگ تو گردنم سفت و محکم شده. به عنوان عضوی از خانواده سلطنتی ،فقط وقتی از این رگِ اجباری خلاص میشم که دیگه زنده نباشم. ~مین یونگی~ ] کاپل اصلی:یونمین کاپل های فرعی: تهکوک/ نامجین
𝑐𝑢𝑝𝑐𝑎𝑘𝑒 𝑝𝑟𝑜𝑚𝑖𝑠𝑒🧁 by MAYA0247
MAYA0247
  • WpView
    Reads 140,278
  • WpVote
    Votes 26,426
  • WpPart
    Parts 31
توی دنیایی که تولد هجده سالگی هر فرد برابر میشد با مشخص شدن موقعیتش در چارت امگاورس و دیدن رویای فردی که میتونست عشق واقعی رو بهش هدیه بده ؛ جونگکوک بدون اینکه حتی فکرش رو هم بکنه به چیزی تبدیل شد که فقط یک درصد جمعیت جهان رو تشکیل میدادن. بدبختانه تر از مورد قبلی رویایی بود که در شب تولدش پشت پلکهاش نمایش داده شد ... تصویر واضحی از دوست چندین سالش ، کیم تهیونگ!⭑ุ ˖🧁 قسمتی از داستان☁️🍧 _برای عذرخواهی کلی برات سوجو میخرم قایمکی بریم تراس اتاقت بخوریم...حتی میتونیم ددپول ببینیم! با دیدن این پیام از جونگکوک لبخند کجی روی لبش نشست و سری به نشونه تاسف تکون داد. +ترجیح میدم مرد آهنی ببینیم. پیامش سریع دوتا تیک خورد و بعد ویس ده ثانیه ای براش فرستاده شد. یه تای ابروش رو بالا فرستاد و بازش کرد....جونگکوک یه تیکه کوتاه از آهنگ فیلم رو خونده بود! _you'r my Iron man and I love you 3000 baby. ______________________________________________________ 𝘕𝘢𝘮𝘦 : 𝘊𝘶𝘱𝘤𝘢𝘬𝘦 𝘗𝘳𝘰𝘮𝘪𝘴𝘦🧁 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘷𝘬𝘰𝘰𝘬, 𝘤𝘩𝘢𝘦𝘭𝘪𝘴𝘢 𝘎𝘦𝘯𝘦𝘳: 𝘰𝘮𝘦𝘨𝘢𝘷𝘦𝘳𝘴𝘦, 𝘚𝘔𝘜𝘛, 𝘍𝘭𝘶𝘧𝘧, 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦🐺🍬 𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: 𝘔𝘢𝘺𝘢^^ روزهای آپ: پنجشنبه ها☕
𝘀𝗺𝗶𝗹𝗲 . by vitroge
vitroge
  • WpView
    Reads 30,113
  • WpVote
    Votes 5,591
  • WpPart
    Parts 11
━ تنها چیزی که می‌خواست این بود که یونگی لبخند بزنه. 〔 © chogiwanese 〕 𝗕𝗧𝗦 𝗦𝗛𝗢𝗥𝗧 𝗦𝗧𝗢𝗥𝗬.
Jimin by Ministories13
Ministories13
  • WpView
    Reads 34,770
  • WpVote
    Votes 5,280
  • WpPart
    Parts 12
💜فول شده💜 . . وقتی فرشته ها نقطه ضعفش میشن... وقتی آسیب دیده ترینشون میشه ملاحت تک تک ثانیه هاش... وقتی درد ها...استرس ها...و ترس های فرشته ی هفده سالش... مرد میکننش توو اوج شونزده سالگی... وقتی به تکاپو میندازنش...شجاع میکننش...که ببره این خط بدبختی رو از زندگی جیمین... جیمین...پسر‌ اروم و عجیب مدرسه اونقدر اروم مثل اومدن و رفتن شکوفه های زخمی درخت حیاط پشتی... عجیب...مثل اشک های قایمکی کلاس های ساعت ۴ بعدازظهر ... با معماها و ترس هایی پشت ساده ترین رفتاراش... که شده...فرشته ی زندگی جئون جونگکوک... اما...اگر ترس کل وجود جیمین رو گرفته باشه چی؟ . . ژانر: انگست•daddy issue•hurt jimin•رومنس•اسمات . . کاپل: کوکمین . . Mini stories
Faded (محو شده) by whiiishi
whiiishi
  • WpView
    Reads 91,232
  • WpVote
    Votes 9,875
  • WpPart
    Parts 38
افسر جئون جونگکوک بعد از کشته شدن خانوادش به بی رحمانه ترین شکل ممکن و گذروندن زجر آور ترین سال های عمرش بالاخره موفق میشه برای گرفتن انتقام به عنوان نفوذی وارد باندِ باعث و بانی تمام بدبختیاش ، کیم تهیونگ بشه ! ولی اگه حقایق اون چیزی نباشه که نشون داده میشن چی؟ زندگی همیشه پر از چالش و غافلگیریه. مگه نه؟ "آدمِ بدونِ نقطه ضعف ترسناکه تهیونگ...من اینجام.. بین جمعیت دورت محو شدم... !؟ چی میشه اگه پیدام کنی ؟ نهایتِ این انتقام کجاست؟..."