Whole of beauty in writing
13 stories
Cicada3301 | VKOOK by Quiwel_
Quiwel_
  • WpView
    Reads 63,190
  • WpVote
    Votes 11,121
  • WpPart
    Parts 19
«کامل شده🔻» </ سیکادا 3301، مرموز ترین معمای تاریخ اینترنتی که توسط کاربر ناشناسی در صفحه وبسایت ناشناخته و اکانت توییتر به اشتراک گذاشته شد. معمایی که در ظاهر شاید یک سرگرمی ساده بود، اما همه چیز تنها به اینجا ختم نمی‌شد چرا که سیکادا رمز و راز فراتری پشت خودش داشت. رازی نهفته بین اعداد و ارقام که از بین هزاران نفر کاربر کنجکاو برای حلِ معما، تنها جونگکوک تونست اون رو به پایان برسونه و معمای معروف و اسرارآمیزِ سیکادا 3301 رو حل کنه. _بهت تبریک می‌گم‌ جئون جونگکوک، تو موفق شدی تا اینجا معمای پیچیده‌ی من رو به اتمام برسونی؛ برای ادامه‌ی مراحل بعدی آماده‌ای؟ کاپــل: ویکوک ژانــر↵ معمایی، رومنس، رمزآلود، جنایی، اسمات
•Be MINE,SOLDIER•                                         °°|مال من باش،سرباز|°° by Mira_fiction
Mira_fiction
  • WpView
    Reads 18,778
  • WpVote
    Votes 3,696
  • WpPart
    Parts 33
[پارت گذاری سریع] تو قرار بود بری سربازی بکهیون، قرار نبود عاشق شی..قرار بود برگردی تا وارثم باشی، قرار نبود از ارث محروم شی، پسر من.. قرار نبود دیدن دوبارت برام یه ارزوی دور باشه.. قرار نبود °●●●° -اون از منه..اون ممنوعه ی منه.. من برای اون یعنی خطر.. یعنی تابو.. خواستم فراموشش کنم نشد.. رشد کرد و ریشه زد.. حالا اون ریشه ی منه.. Genre:Dram.comedy.Romance.Angst.smut(happy end) +18 🥂Couple:Chanbaek.Hunhan 🍺Status:on going.. 🥂Writer: #MiRa Channel: @Mira_fiction
🔞گروگان Hostage🔞 by Huni_fiction
Huni_fiction
  • WpView
    Reads 21,038
  • WpVote
    Votes 3,133
  • WpPart
    Parts 40
سهون یکی از خطرناکترین رئیس باند مواد مخدر و چانیول همکارو مثل برادرش! اونا تو مسیری قدم برداشتن که دیگه راهی برای برگشت ندارن.... °°°°°°° _من یه پسر ۱۸ ساله تنها بودم... هیشکیو نداشتم،تنها کسایی که داشتم دردا و کینه هایی بود که بزرگ شدنو بزرگ شدن... تا اینکه الان این شدم... اوه سهونی که هیشکی جرأت نمیکنه حتی بهش نگاه کنه!! °°°°°°° °°°° ربوده شدن لوهان پسر یکی از سرهنگ های اصیل کره بخاطر انتقام از پدرش که برای بارای اوه سهون مشکل ایجاد کرده و شاهد صحنه ربوده شدن: بیون بکهیون،اونا رو تو دردسرای بزرگی میندازه ولی .....عشق.... اونقدرا کله شقه که کاری به بقیه نداره و راه خودشو طی میکنه..... °°°°°°° با هر نعره ای که میکشید لوهانو با دستاش تکون میداد. موفق شده بود اشکشو دربیاره _نه نه گریه نه...داد بکششش گریه کردن کافی نیس برام... چرا از اذیت کردنت حس خوبی بهم دس میده هااا؟؟ چرا انقد عوضیو خودخواهممم؟؟ با صدای بلندی خندید.... °°°°°°°° °°°° سهون به سمتش اومدو شونه هاشو محکم گرفت و با فریاد گفت: _خوب گوشاتو باز کن ببین چی میگم، هنوز کاری که پدرت کرده یادم نرفته تووو هیچ جا نمیررری با هر نعره ای که میکشید لوهانو با دستاش تکون میداد. موفق شده بود اشکشو دربیاره _ولم کننننن...خواهش میکنم...خواهش میکنم ولم کن سهون...منو ول ک
like a moonlight🌔 by black__ruby
black__ruby
  • WpView
    Reads 19,450
  • WpVote
    Votes 3,616
  • WpPart
    Parts 16
گفته بودی برمیگردی الان چند سال لعنتی که میگذره ولی من دیگه بک تو نیستم فندوقت نیستم عوض شدم دیر اومدی... برگشتنم سخته... تاوان داره... کاپل:چانبک,کریسهو٫کایهون ژانر:رمنس-اسمات-روانشناسی
paper cut by suho_exo2345
suho_exo2345
  • WpView
    Reads 198,394
  • WpVote
    Votes 38,702
  • WpPart
    Parts 196
تصور کنید عضو سیزدهم اکسو یه پسر ایرانی بود اون وقت فکر میکنید چقدر همه چیز تغییر میکرد؟ داستان ما راجع به اضافه شدن عضو سیزدهم ایرانی به اکسو یه داستان رمنس و کمدی که خوندنش خالی از لطف نیست شاید اون عضو ایرانی همه ما اکسوالای ایرانی باشیم که ارزوی کنار اکسو بودن رو تو دلمون داریم
Emperor Mistress Shygan "فصل اول" by aysanh_h
aysanh_h
  • WpView
    Reads 94,942
  • WpVote
    Votes 16,927
  • WpPart
    Parts 64
جونگین ولیعهد امپراطوری بزرگ باکجس و سهون برادر کوچکش که از کودکی خارج از قصر زندگی میکرده... چی میشه اگه برادر کوچک تر یه روز به قصر برگرده و باعث شه قلب جونگین با تموم نفرتی که ازش داشته به تپش بیوفته..... کاپل:#کایهون #چانبک #کریسهو ژانر:تاریخی، رمنس، اسمات، فانتزی "باد پائیزی ابرهای سپید را در آسمان می پراکند سبزه ها زرد می شوند برگ ها فرو می افتند غازهای وحشی به سوی جنوب پرواز می کنند آخرین گل ها می شکوفند ارکیده ها و داوودی ها با عطر تلخ شان من را در رویای آن روز زیبایم که هرگز نمی توانم از یاد ببرم میبرند. به رود خانه می روم برای سفری بر آب کرجی بر آب می راند و با موج های سرسفید غوطه می خورد نی و طبل می نوازند و پاروزنان آواز می خوانند برای لحظه ای سر خوش می شوم و آنگاه اندوه کهن باز می گردد من فقط زمان کوتاهی جوان بودم و اکنون دوباره پیر می شوم."
🩸red embrace🩸 by nehanexoll
nehanexoll
  • WpView
    Reads 224,187
  • WpVote
    Votes 54,338
  • WpPart
    Parts 89
آغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن باند، حساب میشد اما خط قرمز های سهون رو زیرپا گذاشت و دلبسته ی اون مرد قد بلند مرموز شد. چی میشه اگه بکهیون بفهمه تمام این مدت رو بازیچه بوده؟ پارک چانیول پلیس نفوذی بود که کل زندگیش رو از بکهیون، نفرت داشت؟
🔥Attraction🔥 by ren_6104
ren_6104
  • WpView
    Reads 62,370
  • WpVote
    Votes 10,999
  • WpPart
    Parts 1
فیکشن:Attarction کاپل:چانبک،هونهان،کریسهو ژانر:،رمنس،جنایی NC +18 بیون بکهیون زندگی عالی ای رو کنار خانوادش سپری میکرد،اون تو آرامش بود تا وقتی که اون اتفاق افتاد اتفاقی که زندگی بکهیونو تغییر داد اون اتفاق باعث شد با تک تک سلولاش از پدرش متنفر بشه فرار،انتقام،زندگی جدید و آدمای جدید "شاید از اولم نباید وارد اون گروه مافیا میشد؛اونم فقط بخاطر انتقام" "زیادی برای این دنیا و آدماش پاک و خوبی،هیچ کس لیاقت قلبتو نداره یول" "حتی تو؟" "حتی من" "ولی قلب‌ من خوب بودنش شرطی شده،اگه بکهیونی نباشه قلب خوب‌و پاکی هم وجود نداره" #1 chanbaek ✅ #1 baekyeol ✅ #1 سهون✔ #1 لوهان ✔ #1 action ✅
《Breathtaking 》 - Layho - ◇Completed◇ by winfics
winfics
  • WpView
    Reads 7,157
  • WpVote
    Votes 1,232
  • WpPart
    Parts 5
پلیس تازه کار "جانگ ییشینگ " پرونده ای رو به دست گرفته که مضنون اصلی " کیم سوهو" ییه که با تمام وجود عاشقش شده ؛ اما باور داره که اون بی گناهه ... اما واقعا همینطوره ؟ 🅶🅴🅽🆁🅴: Angst , Criminal , Romance 🄽🄲 +19 ❗ 🇭‌🇦‌🇵‌🇵‌🇾‌ 🇪‌🇳‌🇩‌? 🇸‌🇦‌🇩‌ 🇪‌🇳‌🇩‌ ?
Me Before You by SAMAHUN7
SAMAHUN7
  • WpView
    Reads 39,056
  • WpVote
    Votes 7,973
  • WpPart
    Parts 23
🍀 فیک : منِ پیش از تو 🍀 کاپل : هونهان 🍀 ژانر : رمنس ، امپرگ ، اسمات ، فلاف ، تاریخی ، +18 🔆 خلاصه : داستان در سرزمین چوسان اتفاق می افته. سرزمین بعد از مرگ امپراطور به دست ولیعهد سهون می افته و اون برای گرایش خودش و قدرتمند شدن کشورش قانون جدیدی میزاره.. در واقع دلیل اصلی شکل گیری این قانون به خاطر این موضوعه که خودش و دوست هاش همجنسگرا هستن. ولیعهد در این راه با مخالفت های زیادی از سمت دربار و مردم رو به رو میشه اما با قدرت به کار خودش ادامه میده... به هرحال کی میتونه به ولیعهد خشن و قدرتمند سرزمین چوسان نه بگه ؟! اکثر مردم توی مراسم انتخاب زوجین که توسط ولیعهد برپا شده شرکت نکردن و این سبب خشمگین شدن ولیعهد جوان شده . چی میشه که سهون به خاطر دستگیری مردمی که باهاش مخالفت کردن به شهر ها و دهکده های اطراف پایتخت بره و چشمش به اهو کوچولویی بخوره که مثل بقیه ی مردم با این قانون مخالفه ؟!