Mariaaaasg_7's Reading List
85 stories
Iron Boyfriend  by Peter_gaylover69
Peter_gaylover69
  • WpView
    Reads 1,291
  • WpVote
    Votes 60
  • WpPart
    Parts 12
Starker داستان از اونجایی شروع میشه تونی استارک الفا عاشق پیتر پارکر امگا میشه که از طرفی کاراموزشه و این شروع داستان عاشقانه ماعه قول پایان خوب نمیدم ولی دوفصله
𝑨𝑳𝑳 𝑻𝑯𝑬 𝒀𝑶𝑼𝑵𝑮 𝑫𝑼𝑫𝑬𝑺 ( persian ver )  by chwawa-chan
chwawa-chan
  • WpView
    Reads 73
  • WpVote
    Votes 7
  • WpPart
    Parts 4
𝙗𝙤𝙤𝙠 1 ( 𝙮𝙚𝙖𝙧 1-4) .・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・ بچه ها ~ All the young dudes و میشناسین؟ اگه از فندوم هری پاترین خیلی( خییلیی ) حیفه از دستش بدین. .・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜ «یک بازنویسی احساسی و عمیق از دنیای جادوگری؛ روایت شده از نگاه ریموس لوپین، پسری خجالتی، زخمی و به‌ظاهر آرام که میان دوگانگی‌های خودش گیر افتاده. داستان از سال‌های مدرسه هاگوارتز شروع می‌شود، جایی که دوستی، عشق، فقدان و بزرگ‌شدن باهم گره می‌خورند. در کنار سیریوس بلک-پسری مغرور، درخشان و خطرناک-ریموس کم‌کم معنای واقعی تعلق، آزادی و عشق را پیدا می‌کند. این فیک، قصۀ بزرگ‌شدن یک نسل است؛ قصه‌ای پر از موسیقی، رفاقت، درد، و لحظه‌هایی که برای همیشه روی دل خواننده می‌ماند.»
HP 6 - A different Half-Blood Prince by jschulte
jschulte
  • WpView
    Reads 3,589
  • WpVote
    Votes 63
  • WpPart
    Parts 29
Someone is at Hogwarts, trying to bring Harry to Voldemort. Is it Draco Malfoy? Or a new follower of Voldemort? Harry struggles with coming to terms with his destiny and losing Sirius. He pushes his friends away, but they don't let him. Harry finds himself falling in love, but he isn't the only one. I wrote this 15 years ago right after book 5 came out. Back then there wasn't any Facebook, Pottermore, fanfiction.net or Wattpad and the most lbgt examples I had was with Willow on Buffy the Vampire Slayer and Will & Grace. So this book has no slash or ships outside of normal relationships. So sorry, no Drarry (i don't think that word existed back then). I'm pretty sure ship was just a boat back then too. I could conceivably rewrite it but I feel it would be compromising my original work so I will post it as is. I wrote it before Harry Potter and the Half Blood Prince came out. I say again that no part of the story relates to JK's book six or seven. I wrote it before the book was released. A summary of the book is that all I had was the title of JK's book, so I wrote about a Half Blood Prince. I tried to stay as consistent with canon up to book 5 including necessary filler to make a complete book. Note that the chapter art is mine and I'm definitely an aspiring artist. Just joking, I made it in paint. All rights and credit goes to JK and whoever else for her super awesome story!
 "Falling Star" by Velora_00
Velora_00
  • WpView
    Reads 1,456
  • WpVote
    Votes 152
  • WpPart
    Parts 14
«وقتی ستاره‌ای سقوط می‌کنه، همه چیز تغییر می‌کنه... دنیس و دراکو، دو مسیری که هیچ‌وقت نباید یکی می‌شدن، اما تقدیر چیز دیگه‌ای می‌خواست.» دنیس: «می‌دونی، همه می‌گن مالفوی هیچ‌وقت قوانین رو نمی‌شکنه...» دراکو (با اخم): «درست می‌گن. من هیچ‌وقت قوانین رو نمی‌شکنم.» دنیس (لبخند شیطون): «جالبه... چون همین حالا داری این کارو می‌کنی. با من.» (سکوتی بین‌شون می‌افته، نگاه‌های کوتاه رد و بدل می‌شه. دراکو سعی می‌کنه لبخندش رو پنهان کنه، ولی شکست می‌خوره.) فیکم: A Star from Grace 🍷 دراکو؟ دنیس؟ یا خودت؟ 🔮 I write angst, magic, & broken boys. 💌 IG: @yourusername #SlytherinHeart دوشنبه ها و چهار شنبه ها منتظر باشید
Blind-drarry{•Persian translation•} by Mariaaaasg_7
Mariaaaasg_7
  • WpView
    Reads 231
  • WpVote
    Votes 41
  • WpPart
    Parts 5
"Blind" "نابینا(کور)" '••••••••••••••••••••' بعد از اینکه دارایی‌ها و حق استفاده از جادو از دراکو مالفوی گرفته می‌شه، یه نفر یه نفرین روش می‌زنه که نه می‌تونه جلوی اون رو بگیره، نه باطلش کنه. بیمارستان سنت مانگو هم حاضر نیست به یه مرگ‌خوار سابق کمک کنه. اون نابینا، تنها و بی‌پول می‌مونه. اما به طرز عجیبی زنده می‌مونه؛ با گدایی توی کوچه دیاگون. زندگیش یه روال تکراری پیدا کرده، تا اینکه مأمور جدیدی سر و کلّه‌اش پیدا می‌شه - هری پاتر، که دراکو رو نمی‌شناسه ولی دلش می‌خواد ازش مراقبت کنه. حالا سوال اینه: وقتی هری بفهمه اون گدای نابینا در واقع دراکو مالفویه، چی می‌شه؟ آیا می‌تونه واقعاً کمکش کنه؟ '••••••••••••••••••••' من نویسنده نیستم و فقط ترجمه میکنم . تمامی حقوق این داستان متعلق به نویسنده‌ی عزیز است. ترجمه صرفاً جهت مطالعه و لذت بردن خوانندگان انجام شده و هرگونه انتشار یا استفاده‌ی تجاری از آن بدون اجازه‌ی نویسنده‌ی اصلی مجاز نیست. آیدی نویسنده : jschulte@ I'm not writer of this book and I just a translator. All rights to this story belong to the original author. This translation is made solely for reading and enjoyment purposes. Any reproduction or commercial use without the author's permission is strictly prohibited. Author ID : @jschulte
⋅⋄⋅ᣟsLᴀVᴇᣟ⋅⋄⋅ by Melisamomo
Melisamomo
  • WpView
    Reads 11,732
  • WpVote
    Votes 1,420
  • WpPart
    Parts 23
ᴄᴏᴜᴘʟᴇs: ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋᣟ ᴋʀɪsʜᴏᣟ ᴋᴀɪsᴏᴏᣟ ɢᴇɴʀᴇ: ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇᣟ sᴍᴜᴛᣟ ᴀɴɢsᴛᣟ ᴍᴘʀᴇɢᣟ ғᴀɴᴛᴀsʏᣟ ғɪᴠᴇsᴏᴍᴇ|ᴋʜ ʷʳⁱᵗᵉʳ ִֶָ ᴀᴊᴜᴍᴍᴀ ᴡɪɴᰔᩚ ______ "از بدو تولد، تو گوشش خونده بودن که امگاها ضعیفن، لایق احترام نیستن، اونا فقط برای رفع نیازمندی‌های آلفاها و تولیدمثل بوجود اومدن. اما اون حرف‌ها، فقط سرابی بود که چانیول تو اوج تشنگی، توی بیابون بزرگ زندگیش میدید. اون‌ها سراب بودن، چرا؟ چون یکی از آلفاهای قدرتمندی که همه ازش حرف می‌زدن، حالا برده‌ی یک امگا بود. - تاحالا طعم اسلیک رو چشیدی؟ شنیدم آلفاها طعمش رو دوست دارن." _____ "تنها گناه‌ش این بود که با نماد یه اژدها روی بدنش بدنیا اومد. نمادی که متعلق به خاندان بزرگ و نامدار وو بود. خاندانی با چهار وارث، که هر کدومشون دنیایی متفاوت از دیگری بودن و جونمیون مجبور بود هر لحظه از عمرش رو تو یکی از اون دنیاها بگذرونه. - مرگ انتخاب قشنگی بنظر می‌رسه. - برده‌ها حق انتخاب ندارن." _____ "جونگین فقط یکم تنوع می‌خواست تا زندگیش از یکنواختی بیرون بیاد؛ نه یه امگای عصا قورت داده. - نمی‌تونم یه بچه رو بعنوان جفت قبول کنم."
Wild Orcid|Kookv by blumer83
blumer83
  • WpView
    Reads 10,871
  • WpVote
    Votes 1,709
  • WpPart
    Parts 9
نفرت، ریسمانی‌ که قلب‌ها رو در سیاهی به هم گره می‌زنه. فرمانده‌ای بی‌رحم و پسری که به اسارت گرفته. سیاه‌چال، صحنه‌ی رقص شکنجه و برملایی راز می‌شه. ارکیده وحشی قصه‌ی عشقی‌ که در دل تاریکی جوانه زده، در حالی که ترس از نابودی، مثل شبح، قلبِ فرمانده رو تسخیر کرده. ⛓️‍💥Genres: Romance, Omegaverse, Historical, Drama, Smut ⛓️‍💥Writer: @blumerdailyy
Khemjira's Rescue by lnwbymeb
lnwbymeb
  • WpView
    Reads 132,663
  • WpVote
    Votes 1,332
  • WpPart
    Parts 12
Official Translated Version by meb Translation Team Written by Cali Khemjira was born into a cursed family whose sons shall perish before they turn 20. To alter his fate, his mother gave him a girl name, "Khemjira," meaning "to forever be safe." That was what Khemjira believed...until his 19th birthday came. #SpiritReborn Author: Cali Translator: Claire de Lune & Panisara and meb Translation Team Editor: Paphavee Illustrator: Frost Zane
O'CLOCK 1/ ساعت جلد ۱ by Apolloslibrary
Apolloslibrary
  • WpView
    Reads 1,475
  • WpVote
    Votes 525
  • WpPart
    Parts 17
زمان، تنها قاضی ای است که هیچ کس نمی‌تواند او را بفریبد، حتی خود زندگی... ماجرای یک غم... نقطه پایان من از زمانی شروع شد که اعلام کردم با شخصیت جدیدی وارد دنیا میشم... چهار سال بدون هیچ نقطه ضعفی کار کردم تا اینکه اون... اون مرتیکه‌ی عوضی گند زد به کل ثروت و دارایی‌های که داشتم. ژانر:اکشن، کمدی، رمانتیک اطلاعات بیشتر تو قسمت «نکات»