کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ?
ژانر هر فصل :
1 : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، انمیز تو لاورز ، اسمات
2 : تراژدی ، انگست ، دارک رمنس
3 : سفر در زمان ، رمنس ، هپی اند
(همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه !
🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند....
آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی !
چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟
و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش !
****
_ ازت متنفرم...
_ همچنین!
و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد....
******
قلبی که هیچ وقت نمیتپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود !
_بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... !
لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم !
******
سوال اینجاست....
ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟
******
قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه !
قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده !
قسمت سوم : .....نجاتت میدم....
[توی این فیک
میگفتن عشق بچگانه نمی تونه پایدار باشه و هوس زودگذره
ولی این دیگه چه جور عشقی بود که جئون تهیونگ بیخیالش نمیشد.
جانگکوکی که بعد از سه سال همسرش رو پیدا میکنه و با چیزا غیر منتظره رو به رو میشه...
[در حال آپ]
دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنهای احساس میکند آن صحنه را قبلاً دیدهاست و در گذشته با آن مواجه شده است.
و این همون جریان زندگی بود!
آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار میداد!...
و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و گونههاش به رنگ شکوفه های صورتی گیلاس در اومده بودند با کسی چشم تو چشم شد.
چشم های هر دو نفر روی هم قفل شده بود.
و هردو همزمان چیزی زمزمه کردند اما هیچکدوم صدای دیگری رو نشنید...
+ پسر توی نقاشی؟
_ پسر توی رویا؟
[ فصل دوم بوک CURSED]
کاپل اصلی : کوکوی
کاپل های فرعی : فیکو بخون و ببین
๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Blind Guy 」
• پسر کور Complete
• کاپلی°
• ژانر : عاشقانه | روزمره
[-اگر یک روز بگم که من اون مردی که فکر میکنی نیستم...
اگر بگم یک هیولای زشتم...چیکار میکنی؟
پسر خنده ی قشنگش رو دوباره نشونم داد.
-ماسک لعنتیت رو از روی صورتت پایین میکشم و بهت ثابت میکنم: هیولاها وجود ندارن...]
💎°آیدی تلگرام و واتپد نویسنده: @kimsevil
"توجه توجه"
این فیک در حال ادیته پس لطفا زمانی که ادیتش کامل شد بخونیدش
Completed
هیچ وقت فکرشو نمیکردم..هیچوقت فکرشو نمیکردم که عاشق بشم لااقل نه بعد یون هی..ولی شدم!عاشق شدم!ولی نه عاشق هر کسی...
تو داری مثل یه گنجشکِ کوچولو نفس نفس میزنی!
[𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱]
ɢᴇɴʀᴇ: ᴿᵒᵐᵃⁿᶜᵉ, ˢᵐᵘᵗ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ᵒᵐᵉᵍᵃᵛᵉ ʳˢᵉ, ᵐᵖʳᵉᵍ
ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᶜʰᵃᵉⁿⁿⁱᵉ, ˢᵘᵖᵉ
𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_
(قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)
+احساس میکنم بدنم برای دوس داشتنت کافی نیست!...عشق تو فراتر از بدن من و همهی این دنیاس.
.
.
.
=احمق!چرا بخشیدیش؟اون بهت خیانت کرد!
-چون دوسش دارم!
.
.
.
٪اههه،چرا هیچ چیز بی نقص نیست؟
برگشتم و به تهیونگ نگاه کردم.
+مگه کوری؟
.
.
.
نام:چون دوست دارم!
ژانر:عاشقانه،امپرگ،هپی اند
کاپل ها:کوکوی،یونمین،چانبک.
[متوقف شده]
kookv:main couple
Side couples:
Namjin
Yoonmin
written by Kinza244
Translated to Persian
* چرا همیشه باید به خاطر چیزیکه تقصیرم نیست زجر بکشم؟*
_ته...عشقم...صدمه دیدم...عشقت بهم صدمه زد!
_اون منو دوست نداشت!ازم استفاده کرد برا اون***
+بهم گفت تو برخلاف ظاهرت یه قلب کریستالی داری... ولی تو همین حالاشم اون کریستالو از دست دادی!
_پ...پیداش کنین...پی...داش...کن...ین
*همه این دردا قراره تموم شه...دیگه قرار نیست درد بکشم:)*