ناخدای ارتش کره‌ٔ جنوبی، کیم تهیونگ، مردی‌ست با گذشته‌ای محو و زخمی کهنه از روزگاری که هرگز به خواست او پیش نرفت. در دل زمستانِ زندگی‌اش و میان سکوتی سنگین، تنها چیزی که از او باقی مانده، مردی‌ست غمگین و درد‌دیده. اما همه‌چیز وقتی تغییر می‌کند که با جئون جونگ‌کوک آشنا می‌شود؛ مهندس جوان شرکت کشتی‌سازی جئون، که قرار است دل به مردی از جنس دریا بسپارد، در حالی‌ که خودش از دریا و تاریکیِ شب می‌ترسد. میان آن دو عشقی شکل می‌گیرد، سرشار از گناه، رهایی و کشمکش؛ عشقی که در سردترین فصل زندگی، دوباره گرمای خورشید را به قلب ناخدا بازمی‌گرداند. و حالا ناخدا، اپریسیتی خود را یافته است پسری که گرمای خورشید او در روزهای سرد زمستان می‌شود. _ چرا به نظر میاد اونی که تشنه‌ی اون یکیه فقط منم؟ جونگکوک مشروب خورده بود اما مست نبود، کاملا از روی آگاهی عمل می کرد و حرف می‌زد، ناخدا جاهایشان را عوض کرد و حالا کسی که پشتش با دیوار سرد و فلزی برخورد کرده بود، جونگکوک بود. تهیونگ در چشمان پسر زل زد و درحالی که هر لحظه فاصله میان صورت‌هایشان و فشار دستش روی پهلوهای پسر بیشتر می‌شد، گفت: _ میخوام امشب بهت نشون بدم چقدر تشنه‌‌ی لمس تنتم، مروارید بی‌قرارم. کاپل ها: ویکوک، یونمین ژانر: روانشاسی،‌درام، رومنس، اسم

COMPLETED [boyxboy] Wren Ridley is always two steps ahead of everyone, or so he thinks. His life seems out of his control when he starts having feelings for someone he knows he shouldn't, someone who he's better off avoiding at all costs. Landon Reilly is still trying to figure himself out. After coming out to his parents and nearly getting sent away to conversion therapy, he finds it hard to get close to anyone. He's ice cold, closing himself off to anyone. But when the two constantly bump into each other on their daily runs, avoiding each other becomes nearly impossible and the two are drawn to each other more than either will admit. "On Thin Ice" spinoff. Can be read as a standalone, but contains "On Thin Ice" spoilers and will make more sense if you read that first.

"Why are you staring at me like that?" "Like what?" "Like you want to tear off my clothes." "And what if I do?" ~~~ Kingsley didn't believe in love. All he wanted was a single night with his incredibly hot boss, Lorenzo, that he had spent a year lusting over. When Lorenzo starts reciprocating Kingsley's advances, the man believes his fantasy will finally come true. But the corporate world isn't forgiving, and there are many roadblocks on the way. Read how their lives get complicated as things start getting steamy. ~~~ [mxm] [marked mature for sexual content]

COMPLETED [boyxboy] After his religious mother kicks him out for being gay, Elijah Ellis moves in with his father, where his step-mother, step-brother, and half-sister also welcome him. Elijah aspires to continue doing what he loves and play hockey for his new school, but his past hookup with the closeted hockey captain, Fox Ridley, complicates things. While Elijah just wants to get through the season unscathed, Fox is hellbent on hating him. Elijah is unsure whether he will ever overcome Fox's hatred, or if he will remain on thin ice. ~171k words

[BxB] Waking up next to someone after having a little too much to drink was no new, riveting story in this day and age. Waking up next to another boy, when you were also a boy, was a little more interesting, but still nothing to write home about. But waking up in Nico Beckett's sheets? To Wesley, it was a nightmare come to life. ~~~ Wesley Dillon's life was uneventful, and frankly, he liked it that way. He didn't get into trouble, he kept his grades up, he played it safe. He never did anything to rock the boat he was floating in, the calm waters of his lake left undisturbed. Now starting his last year in high school, Wes was content to continue living his life as he always has - but sometimes, and only sometimes, he caught himself wishing that something could make ripples in his tiny world. What he wasn't ready for were the waves that were Nico Beckett - a troublemaker, womaniser, and an incredibly popular boy at his school. He was everything Wes was not. Nico was the type of guy that Wes never wanted to associate with, but after waking up in his arms with panic in his chest and pains everywhere else, he realised that his life was going to get much, much more complicated. It took him everything to try not to drown as the waves pulled him further and further down. But, somewhere along the way, he wasn't sure that drowning was actually a bad thing. ~~~ #1 in romance (29/09/19) #1 in LGBT (07/09/2019) #1 in bxb (07/09/2019) #1 in boyxboy (08/09/2019) #1 in gay (11/09/2019) #1 in highschool (29/09/19) #1 in school (17/10/19) #1 in comingofage (01/10/19) #1 in slowburn (02/10/19) #1 in BL (04/10/19) #1 in lovetriangle (05/10/19) #1 in family (31/10/19) #1 in comingoutofthecloset (08/01/20) #1 in writtenwithpride (19/06/21) #4 in love (07/03/21)

بکهیون تازه فارغ التحصیل شده و دنبال یه شغل میگرده و وقتی یک مدیر عامل جذاب بهش پیشنهاد کاری میده در قبول کردنش تردید نمیکنه. با اینکه این شغل با شرایط عجیب و غریبی همراهه... 🗝🗝🗝 ژانر:فلاف/رومنس کاپل:چانبک/کایسو نویسنده:kkeumgi مترجم:تیم ترجمه pny ادیتور:avina پوستر:RT

بکهیون وارث بیچونوچرای شرکت پارکه. اون همه زندگیش رو صرف رسیدن به این نقطه کرده و برای نگه داشتنش از هیچی دریغ نکرده. ولی چی میشه اگه یه روز رقیبی که همیشه ازش میترسید پیداش بشه و موقعیت بکهیون رو به خطر بندازه؟ یعنی بکهیون باز هم میتونه تو صدر بمونه؟ 💎 فیکشن : SpotLight 💎 کاپل : چانبک. ویکوک. کریسهو 💎ژانر : رمنس. درام 💎محدودیت سنی : 18+ 💎نویسنده : #SilverBunny 🐰 🕰️روزهای آپ : دوشنبهها 8 تا 10 شب

Main couple : namjin Sub couple : vkook / kookv Genre :romance, angst, omegavers خاندان کیم یه خانواده اصیل و ثروتمندند. پر جمعیتن، وفادار و قدرتمند. ولی چیزی که واقعا اونها رو سرشناس کرده، این نیست. خانواده بزرگ کیم یه موهبت از سمت الهه ماه دارن؛وقتی که در حالت عادی از هر صد نفر تنها یک نفر شانس پیدا کردن جفت حقیقی خودش رو داره، اکثر اونها جفت مقدر شده شون رو پیدا می‌کنند، اون هم داخل خود خانواده! شاید به همین خاطره که این خانواده تا به امروز اصیل و مقتدر مونده. اغلب آلفا و امگا های کیم جفت حقیقی همدیگه ان و پیوند های محکمی که الهه ماه ضامن اون باشه، در نهایت یه خانواده مستحکم می‌سازه... اما ممکنه روزی کسی خواستار این موهبت نباشه؟ ممکنه روزی آلفا یا امگایی شفقت الهه ماه رو نپذیره و جفت مقدر خودش رو پس بزنه؟ چنین چیزی ممکنه؟! . . . Oxymoron اصطلاحی یونانی به معنی عاقل مجنون

⌊ 🍏Dance On My Broken Wings🍏⌉ ⟝ After Story ↳🌿 Genres໑ ↲ امگاورس ~ درام ~ انگست ↳🌿 Couples໑ ↲ هونهان ~ چانبک ↳🌿Summary໑ لوهان خوشحال بود. جمله‌ای که هیچ وقت باور نمی‌کرد بتونه به معنای واقعیش ازش استفاده کنه. خوشحال بود... بدون اینکه هیچ دردی روی قلبش سنگینی کنه، بدون اینکه هیچ گذشته‌ای به حال خوبش خط بندازه، بدون اینکه هیچ سایه‌ای بخواد آسمون روشنش رو تاریک کنه.

فیکشن امگای تاریک🖤 کاپل:کوکوی🖤 ژانر:امگاورس🖤انگست🖤ازدواج اجباری🖤اسمات🖤 نویسنده:noor🖤 برشی از داستان: _ازت توقع ندارم منو به اندازه تنها فرزندت دوست داشته باشی یا تمام گذشته رو فراموش کنی اما بهم لطف یک شانس دوباره رو بده امگای من _به نظرت یه پیاله ی شکسته و خورد شده به شکل اولش برمیگرده؟ پایان:هپی اند🖤 بچه ها دوستش داشته باشین🖤