oooooooasmaa's Reading List
196 stories
Go Master / KookV  by mahta_a_kh
Go Master / KookV
mahta_a_kh
  • Reads 12,934
  • Votes 673
  • Parts 10
ژانر مافیایی با داستانی جذاب که نفس توی سینه حبس میکنه خلاصه جونگکوک طی یک اشتباه با کوچکترین پسر رئیس مافیا که به اختلال مازوخیست مبتلاست، میخوابه و باعث میشه تا تهیونگ در حین رابطه جنسی آسیب ببینه سرنوشت جونگکوک به دستای پدر خشنی میفته که جز تهیونگ،هیچ نقطه ضعفی نداره
𝐋𝐢𝐦𝐢𝐭𝐞𝐝 𝐛𝐲 𝐇𝐀𝐓𝐑𝐄𝐃 {𝐯𝐤} by Teahkook_writer
𝐋𝐢𝐦𝐢𝐭𝐞𝐝 𝐛𝐲 𝐇𝐀𝐓𝐑𝐄𝐃 {𝐯𝐤}
Teahkook_writer
  • Reads 74,401
  • Votes 9,518
  • Parts 33
{Completed} از همون لحظه‌ای که تهیونگ، معروف به چاقوباز، جونگ کوک رو توی عروسی برادرش می‌بینه تصمیم می‌گیره اونو مال خودش کنه. پدر جونگ کوک با این وصلت موافقت می‌کنه، ولی جونگ‌کوک و امگاش به هیچ‌وجه قصد نداره به جز از روی عشق و با جفت حقیقی خودش ، تن به ازدواج با الفا بده. چند ماه قبل از عروسی، جونگ‌کوک در می‌ره و زندگی جدیدی رو در اروپا به دور از مافیا شروع می‌کنه. اما یکی از بهترین شکارچی‌ها و آدم‌کش‌های مافیا دنبالشه: تهیونگ. جونگ‌کوک فقط نمی‌خواست عاقبتش مثل برادرش ، به یه الفا فروخته بشه . امگای اون آزادی میخواست و آزادی بهای زیادی تو دنیای اونها داشت . ****************** " می‌خوای بکشمش؟" الهی ماه آره. میخواستم تهیونگ همه اون الفا هایی که کوچکترین ارزشی برای امگا ها قائل نمی‌شدن رو با چاقو هاش تیکه تیکه کنه . و این درحالی بود که روح امگام برای فرار از دست همچین الفایی جیغ میکشید. ******************* 😎سری دوم از جلد کتاب bound by honor 🔪 🥀ورژن یونمین در همین اکانت موجوده 😎 Couple :: Vkook , yoonmin Jenre :: criminal, omegaverse, smut, romance, mafia, drama up time: : اتمام یافته 🥇~1 in vkook 🥇~1 in omegaverse 🥇~1 in taehyung 🥇~1 in fanfiction 🔫لطفا پارت توضیحات به دقت مطالعه کنید
Loser | Vkook ᵃᵘ by Quiwel_
Loser | Vkook ᵃᵘ
Quiwel_
  • Reads 2,326,753
  • Votes 282,810
  • Parts 142
| کامل شده | دوست‌دخترم نود اکسش رو برای من فرستاد، میخوای بدونی بعدش چیشد؟ • ویکوک آیو | چت استوری • کمدی، رقابتی، توییتر، زندگی روزمره، عاشقانه و اسمات!
❊Emerald❊ by _Moonsan_
❊Emerald❊
_Moonsan_
  • Reads 25,675
  • Votes 3,081
  • Parts 12
[کامل‌شده] تهیونگ پسری کنجکاو که نفهمید چطور سر از جنگلی مخوف و ترسناک درآورد و سرنوشتِ زندگی‌اش رو تغییر داد... پا داخل کلبه‌ای متروکه گذاشت و از همون نقطه، اسارتِ عشق رو به نام خودش زد. . . _ نمی‌خوام صدای قشنگت که با لرزوترس، ازم خواهش می‌کنه تا آزادش کنم رو، بشنوم تهیونگ. تو آزاد نمی‌شی؛ بلکه آزادانه داخل قصر من جولان می‌دی و لذت می‌بری. عالی نیست، پسرک بهاری‌ِ من؟ ـــــــــــــــــــــــــــــ༺Emerald༻ــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Romance, Angst, Fantasy, smut ✤Couple: Kookv Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡
DADDY IS MY UNICORN by silvia_wr
DADDY IS MY UNICORN
silvia_wr
  • Reads 239,043
  • Votes 41,623
  • Parts 46
🌈🦄- ددی؟ می‌دونستی تو یونیکورن منی؟ جانگکوک با چشمایی بیرون زده به پسر روبه‌روش نگاه می‌کنه. - ها؟ من؟ دقیقا منظورت منم تهیونگ؟ احیاناً حرفت و برعکس نگفتی کیتن؟ تهیونگ روی خزای گربه‌اش دست کشید و نچی کرد. - منظورم دقیقا خود خودت بودی ددی کوک. جانگکوک با کنجکاوی پشت میزش نشست و دست به سینه شد. - خب حالا چرا من یونیکورن کیتنمم؟ - می‌دونستی یونیکورنا آرزوها رو برآورده میکنن؟ مثل تو! لبخند عمیقی روی لبای ددیِ تهیونگ میشینه که بیشتر اون و شبیه یه خرگوش می‌‌کرد تا یه یونکیورن رنگی رنگی! - آرزوی تو چیه؟ - تو! آرزوی من تو بودی که خودت ارزوم و برآورده کردی. پس تو یونیکورن افسانه‌ای منی! 🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄🌈🦄 🌈NAME: DADDY IS MY UNICORN 🌈GENRES: FLUFF_ROMANCE_COMEDY_OMEGAVERS_MPREG 🌈MAIN COUPLE: KOOKV 🌈SIDE COUPLE: YOONMIN Up time: fridays 22:00
TENSION🍷(vkook) by seta8603
TENSION🍷(vkook)
seta8603
  • Reads 191,055
  • Votes 18,230
  • Parts 36
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
My Angel (VKOOK) by BTSJKV1
My Angel (VKOOK)
BTSJKV1
  • Reads 8,586
  • Votes 524
  • Parts 19
فصل قبل فرشته داستان ما تهیونگ به شیطانش نرسید..ولی با متولد شدن دوباره جونگکوک...مسئولیت اینو داره تا تمام خاطره جونگکوک برگردونه...آیا موفق میشه...؟نتیجه زحمت های او چی‌میشه..؟ کاپل:ویکوک ژانر:فانتزی،عاشقانه،درام،ماجراجویی "کامل شده"
CLOUDY SEOUL by feloriyaa
CLOUDY SEOUL
feloriyaa
  • Reads 55,668
  • Votes 4,763
  • Parts 57
بهار خیلی نزدیک بود و عطر گل ها رو به همراه داشت ولی هنوز هم هوا سرد بود.. گویی زمستان‌ سئول تمومی نداشت و یا شاید این قلب خودش بود که یخ زده بود! - - - نمیتونم صدای قلبمو نادیده بگیرم جونگکوکا سعیم ندارم اینکارو بکنم.. تو هم‌ بهتره نادیده نگیری چون موفق نمیشی! 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : romance . drama . smut . mystery 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : vkook . yoonmin 𝗜𝗻𝘀𝘁𝗮𝗴𝗿𝗮𝗺 𝗮𝗰𝗰𝗼𝘂𝗻𝘁 : taehcuc
"Bullet" by kimkook_Lovrita
"Bullet"
kimkook_Lovrita
  • Reads 209,263
  • Votes 14,874
  • Parts 60
_Bullet_ گلوله_ _یه اسلحه زمانی خطرناک میشه که گلوله داشته باشه_ ـ ـ ـ [ اسـمـش هـفـت تـیر ولـی شـیـش مـاشـه داره] [ پـنـج تـا تـیـر ولـی یـک گـلـولـه ] [ پـنـج تـا سـانـحـه ولـی یـک مـرگ ] [ تـاریـخ نـحـس 2017 ] [ 25 سـپـتـامـبـر ] ـ ـ ـ جئون جونگکوک = یکی از خطرناک ترین و خون خوار ترین رئیس باند مافیای سئول کیم تهیونگ = به تازگی تو عمارت جئون شروع که کار کرده " ولی چی میشه اگه سرنوشت با تهیونگ بازی کنه و اون مجبور بشه با خون خوار ترین مافیای سئول ازدواج کنه؟ " Kapell =Kookv _yunmin genre =Mafia_ Romance_ Angst_ Smat
𝑷𝒓𝒂𝒈𝒎𝒂 by mhy_ken2
𝑷𝒓𝒂𝒈𝒎𝒂
mhy_ken2
  • Reads 29,923
  • Votes 7,651
  • Parts 112
𝕻𝖗𝖆𝖌𝖒𝖆 𝚈𝙸𝚉𝙷𝙰𝙽 (𝙱𝙹𝚈𝚇) -KN شیائو ژان مجال فکر کردن یا حرف زدن رو از ییبو گرفت" من رو تو شرط بستم." انگشت شستش رو با ملایمت روی لب های ییبو کشید. نگاهش حالا به لب های نیمه باز ییبو دوخته شده بود، انگار که می‌خواست انگشتش رو تو دهن ییبو بفرسته و توقع داشت مطیعانه لب هاش رو از هم بازتر کنه.اما هیچ کار دیگه ای نکرد. در حالی که همچنان با ملایمت لب های ییبو رو می‌مالید،زمزمه کرد" اگه مسابقه رو ببری، از این‌جا نجاتت می‌دم. اگه قراره ببازی،همون‌جا بمیر." نگاهش بالا رفت و دوباره به چشم های ییبو گره خورد. ادامه داد" مرگ زیر دست های من اصلا خوشایند نیست. فهمیدی ییبو؟" Ranks: #1 thriller #1 mystery #1 Bozhan #1 Zhan #1 Yibo #1ییبو #ژان ⛓️Channel: @𝚄𝙺𝙸𝚈𝙾𝚂𝚃𝙾𝚁𝚈