Select All
  • take my hand(ironstrang)
    39.7K 5.6K 94

    ironstrange

    Completed  
  • Miserable [ziam] {• completed •}✔
    134K 16.9K 40

    +اسم؟ _زین مالیک +خانواده؟ _یه بابای اعصاب شخمی و 3 تا خواهر +مشکل؟ _افسردگی شدید +خب...همین؟ _اره همین!اون اصلا حرف نمیزنه! +چرا؟ _من چه گوهی میدونم پسر؟اون فقط خیلی ضعیف و احمقه! °°°°°°°°°°°°°°°°° چی میشه اگه زین افسرده و ساکت باشه و به مدرسه ی شبانه روزی ای بره که باعث ایجاد تغییری تو روند فلاکت...

  • Voice Message [L.S]
    3.4K 868 11

    - کاش چیزی می گفتی، قبل از این که خیلی احمقانه تموم بشم.. . . . + متاسفم، شماره ای که گرفتید اشتباهه. Larry Stylinson By: Shey-da [Completed]

    Completed  
  • sex message
    8.2K 1.2K 8

    مشهور شدن کار سختیه.اگه ایدل بودنشونو مخفی کنن و تو یه سایت باهم حرف بزنن، از کجا باید بفهمن که اتاقاشون کنار همه و هم گروهی هستن؟ فن فیک ترجمه ای کاپل:کایهون ژانر:اسمات-هپی اند- کمی طنز

    Mature
  • Cafuné /muke
    3.7K 754 15

    [COMPLETED] رقصیدن انگشت‌هام لابه‌لای موج بی‌انتهای موهات. اتفاقی که هیچوقت نیوفتاد. داستانی درباره‌ی مایکل و لوک.

    Completed   Mature
  • Hanahaki[L.S]
    10.2K 3.1K 18

    مثل زخم، مثل درد، مثل ماه نصفه و نیمه. [Completed]

    Completed   Mature
  • To the ends of the earth~L.S [Completed]
    60K 7.8K 21

    "تا آخرِ دنیا دنبالم میکنی؟ اونجا جهانی وجود داره که فقط برای چشم های ما ساخته شده..." Persian translation

  • Foredoom [ ziam ]
    3.2K 1.2K 15

    ~COMPLETED~ به دنیا اومدن تو یه قصه‌‌ی نوشته شده... زندگی کردن با یه سرنوشت مقدر شده... و مردن توسط یه محکومیت از پیش تعیین شده... . . . اما اون هیچوقت نمی‌دونست در پایان راه، به شروع خودش می‌رسه... ~ZIAM~ ~Short Story~ ~High Fantasy~ ~Parallel World~

    Completed  
  • isolation (persian translation)
    13.3K 1.3K 41

    هری و رون برای پیدا کردن هورکراس ها میرن و هرماینی برای کمک به پروفسور مک گوناگل توی هاگوارتز میمونه تا به محفل کمک کنه و هاگوارتز رو به یه جای امن تبدیل کنه اسنیپ برای حفاظت از جون خودش دریکو رو مجبور به موندن توی هاگوارتز میکنه ولی دریکو نمیتونه اتاقی رو که بهش داده شده ترک کنه ... این اتاق ، داخل خوابگاه گرنجره هر...

  • Your Old Scarf
    6.5K 1.2K 24

    یک سال و نیم بعد از سقوط رایخنباخ،جان واتسون هنوز هم شب‌ها شال‌گردن شرلوک هلمز را می‌پوشد...اما شالگردن کمکی به کابوس های جان نمی‌کند؛جان رازی دارد که حتی تراپیستش هم از آن با خبر نیست....

  • LACK OF IDENTITY [Z.M] [Completed]
    39.9K 7.3K 25

    با دست های لرزان به بازو هایت چنگ بزن و خودت را در اغوش بگیر. به صدای غم انگیز موسیقی مورد علاقت گوش بده و ارام اشک بریز. در این دنیای خاکستری تنها بنفش کبود تو ترکت کرده و حالا رنگی در بین هاله های تیره وجود ندارد. ناخن هایت را در پوستت فرو کن تا حداقل رنگ سرخ خون، دنیایت را از یکنواختی دربیاورد. نوشیدنیه سرد و تگریت...

  • How to write a book
    6.1K 1.4K 9

    نويسندگي يعني اينكه ساعت يازده صبح شروع كني و وقتي سرت رو بلند كني ميبيني ده شبه و تو داري از سوتغذيه جون ميدي ولي نميتوني از نوشتن دست برداري چون تازه بعد دو هفته تونستي بالاخره استارتشو بزني. پس اگه اين كار رو نكردي،متاسفانه بايد بهت بگم تو نويسنده نيستي و اين كتاب به دردت نميخوره. البته... شايد هم تازه اول كارت باش...

    Completed  
  • Silver Mystery
    683 62 6

    تقدیم به همه پاترهدها 💚💛💙❤ تاحالا فکر کردین شاید رازهای ناگفته ای توی این قصه وجود داره؟ داستان کسی که همه فراموشش کردن... Disclaimer: all characters blong to JK Rowling except Elenora and her adventures are of my own creation.

  • Bʟᴀᴄᴋ ʟᴇᴀᴅᴇʀ [L.S](z.m){omega.vrs} C.O.M.P.E.L.E.T
    70.3K 10.5K 31

    به سفیدی نور در میان تاریکی ها.... ............................................ّ...................................... هری با لویی دوست میشه همون گرگینه ای که هری رو از دست اون متجاوز نجات داد. . .C.O.M.P.E.L.E.T

    Completed  
  • A Little Death[zouis]
    2.2K 321 7

    غم زیباست. تو غم‌ شده‌ای و درد میدهی و زخم میزنی، و من به پرستش این زیبایی در وجودت درآمده‌ام. تو جان من شده‌ای، مخدر ناآرامی‌هایم، لبخندِ اشک‌هایم و نمک روی زخم‌هایم. بگذار آسوده به دوست داشتنت ادامه دهم که من این حل شدن آهسته در تو را می‌ستایم. ایده:1399/02/11 شروع:1399/02/22 love story of Zouis Malikson💙💛 writers...

    Mature
  • ANIMA GEMELLA | L.S
    5.9K 1.4K 15

    ◇ COMPLETED تو هیچوقت به التماس‌هام گوش نمیدادی، وقتی میگفتم : عاشقم نشو لویی، لطفا. ◇ خلاصه کتاب : هری و لویی در یک بازه‌ی زمانی گم شده همدیگه رو می‌بینن و تلاش می‌کنن روزهای گذشته رو به یاد بیارن، هر روز میگذره و اونا پازل بهم ریخته‌ی خاطراتو باهم بازسازی می‌کنن، و زمانی که به اخرین تاریخ فراموش شده می‌رسند، تیکه پا...

    Completed   Mature
  • Red Lyrics (Persian Translation)
    7.3K 299 18

    متن و ترجمه ی آلبومRED از Taylor Swift

    Completed  
  • The Empire of Nought
    33.7K 5.8K 55

    «امپراتوریِ هیچ» -«تو فکر کردی کی هستی بدبخت؟ یه قهرمان؟ قهرمان‌ها یا پا به توپ دارن، یا دست به میکروفون یا چشم به دوربین! قهرمان‌هایی از جنس تو هیچی نیستن! تو تبدیل می‌شی به نیم خط توی کتاب تاریخ دبستان!» -«برام مهم نیست کسی اسمم رو به خاطر نیاره. همین که بدونم یه قطره از یه دریا بودم نه یه مرداب، برام بسه...» A Harr...

    Completed  
  • Half-Blood
    117K 29.4K 162

    «دورگه» پایبند اقوام و اماکن نشو. انسان باش. بدون مرز! A Louis Tomlinson Fanfiction highest ranking: #4 in fanfiction

    Completed  
  • Always You [L.S] ~ By Miss X
    3.2M 302K 140

    هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...

    Completed   Mature
  • Choose Love ||H.S||
    100K 11.3K 73

    "میدونی حداقل هفتاد هشتاد درصد زیبایی دنیا به خاطر توئه؟" هری خندید و چال های هلالی شکلشو نشون داد. "الان شد صددرصد" "تو دیوونه ای؟" "نه..من فقط عاشقتم" ............. تو این داستان هری دارک نیست، ددی نیست، قاتل نیست، معروف نیست... هری تو این داستان کسی هست که با یه بچه ی هفت ساله هیچ تفاوتی نداره... برعکس هری های دیگه...

    Completed  
  • pretty boy (Persian Translation)
    431K 70K 104

    [COMPLETED] niazkilam: من لیاقت تورو ندارم fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری fakeliampayne: تو لیاقت تموم ستاره‌های آسمون رو داری Ziam Mayne Fan-Fiction #1

    Completed  
  • His Hazza (mpreg)(persian translation)
    125K 18.1K 30

    [Completed] " تو خیلی ریزه میزه و شکننده ای. من میخوام همونطور باهات رفتار کنم" لویی با یکی از فرهای هری بازی میکنه و لبخند میزنه " پسر پرفکت من. هزای من" " میگن تو مثل یه خدا راه میری. نمیتونن باور کنن من تو رو ضعیف کردم" .... لویی یه پانکه. معروف برای بی ادب و آزاردهنده بودن نسبت به همه. به استثناء هری استایلز.

    Completed  
  • نویسنده بد
    1.3K 254 2

    خب من زمان زیادیه که تو واتپد اومدم و فیک های زیادی خوندم و جدیدا پیدا کردن یه فیک خوب برای خوندن خیلی سخت شده چون نویسنده ها توجه کافی به نوشته هاشون نمیکنن... این نظرات من درمورد کارهاییه که یک نویسنده و یک خواننده نباید تو نوشتش انجام بده🙃

  • Harry Potter Randomness [Book 1]
    51.1K 6.8K 45

    سلام به پاترهد ها تو این کتاب شما خواهید دید: 1# فکت ها 2# اشتباهات فیلم 3# صحنه های حذف شده/پشت صحنه 4# جوک 5# نقد ها، جمله های متفاوت که عوض شدن، چیزای هری پاتریه دیگه و اگه شما تا بحال هری پاتر رو ندیدید، هیچوقت معنی واقعی عشق یا دوستی رو متوجه نمیشید.. Original Book by: @TinaX2

  • 𝕲𝖔𝖑𝖉𝖊𝖓 𝕮𝖆𝖗𝖉𝖎𝖌𝖆𝖓 ᶻ.ˢ
    53.4K 8.5K 30

    عزیزم منو تو متعلق به ستاره‌هاییم،چون ستاره‌ها تا ابد کنار هم زنده می‌مونن و من میخواهم تمام بی‌نهایت‌هامو صرف تو کنم‌. a rainy journey from the autumn.. 𝐆𝐎𝐋𝐃𝐄𝐍 𝐂𝐀𝐑𝐃𝐈𝐆𝐀𝐍 25 April 2021

    Completed  
  • SalvA ( Ziam FanFiction )
    17.1K 1.9K 29

    این کتاب، داستان زندگی يه آدمه... يه دختر ۱۳ ساله که درد کشیدن جزو لاینفک زندگیشه... درد يه دختر ۱۳ ساله چی ميتونه باشه؟ این سوال خودش درده و این دختر، کم درد نداره...پس بیاید به درداش اضافه نکنیم و سوال رو کمی تصحيح کنیم... "درد از کجا شروع شد؟" #درد با جنگ شروع شد... #درد با دفن تن گلوله بارون شده ی برادر تازه دام...

  • In Your Eyes
    157K 11K 45

    دستای تام نقطه به نقطه بدنمو لمس میکرد، نگاهی به لباسام که پایین تخت افتاده بودن انداختم و چشمام اشکی شدن،دستاشو گرفتم و گفتم: بس کن، من لزبینم!

  • My Mad Hatter[LGBT]
    28.6K 2.4K 12

    شاید همه چیز تغییر میکرد اگه نمیبوسیدمت ، اگه داخل چشمات غرق نمیشدم تو من رو دیوانه کردی ، دیوانه یِ کلاه دوزهِ تو!

    Completed