دختر پسری۲
26 stories
She got me going crazy Vol. 1 by iamluciferms
iamluciferms
  • WpView
    Reads 22,402
  • WpVote
    Votes 3,599
  • WpPart
    Parts 82
داستان یه دختر ایرانیه که برای اینکه مستقل بشه موقتا به کشور موردعلاقش، کره، مهاجرت میکنه و بعد از اتفاقاتی سر راه اکسو قرار میگیره درحالیکه اصلا اونارو نمیشناخته... پسرا کمکش میکنن تا شغل و درآمد ثابت تو شرکت داشته باشه و کلی اتفاقات خوب و بد برای دختر قصه ما میفته... رفتارای صمیمی که با پسرا داره اوایل باعث سو تفاهم و تعجب اونا میشه ولی بعد میفهمن که اون هیچ منظوری نداره و درواقع با بقیه دخترا که با دیدن پسرا خودشونو گم میکنن و سریع عاشق میشن و خودشونو به پسرا میچسبونن، فرق داره... اما بعد یه مدت همه چیز عوض میشه...
𝕎ℝ𝕆ℕ𝔾 by Ninammfr
Ninammfr
  • WpView
    Reads 7,118
  • WpVote
    Votes 1,444
  • WpPart
    Parts 28
سودام دختریه که توسط جانگ لی عضو مافیای مواد به فرزند خواندگی گرفته میشه.. یه مواد سازه ساده که به کوچکترین اشتباه ممکنه خودشو به کشتن بده.. سودام یک اشتباه می‌کنه..یک اشتباهی که حکم خودش و پدر خوانده اشو صادر می‌کنه فرار تنها راه زنده موندنه..اما سودام تا کی می‌تونه از مرگ فرار کنه؟ #completed
My favorite coach  by Melody7979
Melody7979
  • WpView
    Reads 751
  • WpVote
    Votes 75
  • WpPart
    Parts 1
Couple:JIMIN & YOU انقدر خودتو به من نچسبون،هر چقدر هم که تلاش کنی من از تو خوشم نمیاد!تو فکر میکنی کسی از اون خوشش نمیاد؟مطمئنی؟!قرار نیست که همه مثل تو فکر کنن.!دیگه هم نمیخوام همچین رفتاری ازت ببینم! ژانر:وانشات،عاشقانه،ورزشی،دخترپسری ۱۳۹۹/۱۲/۲۱
WHAT IS LOVE? LOVE IS YOU. by Melody7979
Melody7979
  • WpView
    Reads 1,262
  • WpVote
    Votes 144
  • WpPart
    Parts 1
Couple:JUNGKOOK &YOU جونگ کوک:فکر میکنی عشق چیه؟ ا/ت:دوست داشتن طرف مقابلت؟ جونگ کوک:نه،عشق فقط دوست داشتن طرف مقابلت نیست،وجود خودت رو بهت ثابت میکنه. ا/ت:چطوری؟ جونگ کوک:وقتی به چشمای کسی که دوست داری نگاه میکنی،خودت رو توش میبینی و این چیزیه که ثابت میکنه تو هم توی این دنیا وجود داری. ژانر:وانشات،عاشقانه،دخترپسری،درام ۱۳۹۹/۱۱/۸
I'ᴍ Nᴏᴛ A Gɪʀʟ by Ninammfr
Ninammfr
  • WpView
    Reads 6,609
  • WpVote
    Votes 1,680
  • WpPart
    Parts 35
به زور دست خودمو جدا کردم و تو صورتش داد زدم "چی کار میکنی خانوم محترم؟" با کلافگی زیاد نالید"خانوم محترم چیه احمق منم کیم جونگین! ★★★ خوب کیم جونگین بهت تبریک میکم از حالا به بعد تو تمام آپشنای یه دخترو داری..چه حسی داری؟ "یه حس عن..." ★★★ چی میشه اگه کیم جونگینی که به عنوان یه مرد بلده چطوری از زندگی و داشته هاش لذت ببره به طرز عجیب و به دلایل ناشناخته دچار تغییر جنسیت بشه؟ کی میدونه کائنات برای مستر کیم چه خوابی دیدن شاید اون داره تنبیه میشه.. Couples: Kai x Jennie #completed
The Brittle Shadows 1 : The Big Sister (Book 1)༊ by PinkMelody_
PinkMelody_
  • WpView
    Reads 13,237
  • WpVote
    Votes 1,374
  • WpPart
    Parts 17
- | ڪامل شده | - «پیش از اینڪه مرز‌ها در شرف شڪستن قرار بگیرن، هیچ چیز درباره‌ے نگهبانان دو دنیا، خطر هایـے ڪه تهدیدم میڪرد یا حتـے خودم نمـےدونستم... خیال مـےڪردم ڪتابـے ڪه تمامی اون راز‌هاے مخوف رو در پس ڪلمات ساده اما گمراه ڪننده‌ے خودش پنهان نگه مـےداشت، گم شده بود؛ اما هرگز حدس هم نمـےزدم که طی این ۱۸ سال عمرم شخص دیگه‌ای در حال خوندنش بوده باشه...» ✩。:*•.──────────────.•*:。✩ - فصل¹ سایه‌هاے پوشالـے ( بخش اول ) 📚 " خواهر بزرگه "
my heart , just a little bit... by dreamhigh2514
dreamhigh2514
  • WpView
    Reads 156
  • WpVote
    Votes 27
  • WpPart
    Parts 3
~☆~ ...من ... ساعت سه و نیمه نصفه شبه و قلبم د..ر..د میکنه ... هیچ استرسی ندارم اما نمیتونم به راحتی نفس بکشم ...عجیبه نه؟ مامان امیدوارم حداقل تا قبولیم کنارت باشم ... کاراکتر ها : ریوجین ، ا/خ ( انتخاب خودتون که شخصیت پسر چه کسی باشه 🙂) ژانر : غمگین . درام . روانشناختی . سد اند
ʍɾ ɑɾɾօցɑղԵ ( Translation ver ) by Reyhanehsadr
Reyhanehsadr
  • WpView
    Reads 216,217
  • WpVote
    Votes 19,877
  • WpPart
    Parts 44
اون دختر به خاطر یه اسم از رفتن به مدرسه وحشت داره ! _ترجمه ی رمان دو جلدی ٫٫ آقای مغرور ٫٫ با مجموعا بیست و سه میلیون بازدید رو از دست ندید _
My Sister  by termeh23
termeh23
  • WpView
    Reads 3,067
  • WpVote
    Votes 260
  • WpPart
    Parts 12
نام داستان : خواهر من ژانر : خانوادگی ، عاشقانه ، اجتماعی، شرط بندی و مسابقه شخصیت ها : اعضای بی تی اس، آیزوان، انسیتی نویسنده : ترمه با یاده خواهر کوچیکش دوباره حس عذاب وجدان به سراغش اومد. تو این سالها لحظه ای نبود که به یادش نباشه تا میخندید وجدان خفتش بیدار میشد از خودش میپرسید یعنی اونم میخنده ؟ وقتی غذا میخورد نگران این میشد که نکنه غذایی برای خوردن نداشته باشه ؟ کریسمسش چطور میگذرونه ؟ سقفی بالا سرش داره ؟