completed
74 stories
DADDY COOL /Z.M/ by larry2004mayne
larry2004mayne
  • WpView
    Reads 2,307
  • WpVote
    Votes 175
  • WpPart
    Parts 15
این داستان از زبون دختر زین مالیک است دختر تازه همراه پدرش وارد لندن شده ولی داستان های زیادی همراه خود دارد پس با من همراه باشید
A dancer in my heart [L.S] by bitazed_
bitazed_
  • WpView
    Reads 15,797
  • WpVote
    Votes 2,567
  • WpPart
    Parts 19
||complete|| اون یک رقصنده بود رقصنده ای که در قلبه من با روحه من میرقصید..♡
Part of he[Z.M] by Spzolfax
Spzolfax
  • WpView
    Reads 30,830
  • WpVote
    Votes 5,313
  • WpPart
    Parts 54
زین نفس عمیقی کشید و دستش رو تو جیب کتش فرو برد. -دیگه نمی‌خوامت؛ خسته کننده شدی! با نیشخند غلیظی گفت و نفهمید لحن سردش باعث یخ بستن قلب اون شد. اون هم نمی‌خواست اما.. مجبور بود! لیام به سمتش دوید و محکم بازوی اون رو بین ناخن‌هاش گرفت. -تو بهم.. تو بهم قول داده بودی زی تند تند پلک می‌زد تا از ریزش اشک‌هاش جلوگیری کنه اما موفق نشد و اولین قطره‌ی اشک زمانی از چشم‌هاش پایین افتاد که زین با بی‌رحمی بازوش رو از دست اون بیرون کشید. -قولی در کار نبود؛ همه‌ش بازی بود. با عصبانیت غرید و روش رو از اون برگردوند. -برو سراغ زندگیت! گفت و با اخم راه اومده رو برگشت و این لیام بود که با اشک به جای خالی اون چشم دوخت و به صدای بلند اون تو ذهنش گوش سپرد -فراموش نکن احساس من به تو واقعی ترین چیز تو این بازیه! از نظر تو شکست چیه؟! از دست دادنِ کسی؟! زمین خوردن تو راه موفقیت؟! نمیدونم.. اما از نظرِ اون.. شکست تنها و تنها رفتنش بود.. همین! رفتنی که اتفاق افتاد نه تنها قلبِ اون رو.. بلکه قلب هر دوی اون ها رو اسیر خودش کرد و حالا.. اینجا.. دقیقا کنارِ میدانِ ساعت.. دیگه چشم های اون پسر نمیخندید و این.. عمق فاجعه بود! فاجعه ای که ناخواسته رخ داده بود و اون رو کشته بود.. اما باید پا پس می‌کشید؟ Start: 5 January 2020
Don't let it break your heart [L.S] *Completed* by darya_stylinsonff
darya_stylinsonff
  • WpView
    Reads 88,643
  • WpVote
    Votes 15,922
  • WpPart
    Parts 56
مهم نیست چه اتفاقی برات میوفته حتی اگه سخت بود حتی اگه هرچی تلاش کردی کافی نبود حتی اگه به عمق تاریکی رسیدی نذار بکشتت نذار قلبتو بشکنه 💙💚 ___________________________ Hey guys خب من دارم این فن فیک رو در حالی شروع میکنم که اکانت شخصی خودمو توی واتپد ساختم و نه تنها بلد نیستم درست باهاش کار کنم بلکه هیچیم فالوور ندارم😐 ینی در فلک زده ترین و شخمی ترین حالت ممکن اماااا در نهایت تصمیم گرفتم اولین فن فیکم رو پابلیش کنم چون خیلی دوسش دارم و فک میکنم واقعا داستان قشنگیه (امیدوارم شما هم اینجوری فک کنین) و اینکه من این فن فیک رو همین الانشم تا نصفه نوشتم و فقط آپ کردنش مونده و آدمی هم نیستم که اهل نصفه ول کردن فن فیک باشم چون به نظرم این کار توهین بزرگی به مخاطبه و یه سری اطلاعات کلی درباره فن فیک بهتون میدم تا بفهمین با سلیقتون جوره یا نه💚💙 هری تاپه اسماتم داره ( اخطار بهتون میدم نگران نباشین) داستان از زاویه دید هری ولی به صورت سوم شخص نوشته شده تا بیشتر به ابعاد مختلف داستان تسلط داشته باشم و اینکه اون اوایل داستان یکم طول میکشه تا به مومنتای مورد علاقتون برسه ولی وقتی برسه قول میدم خوب برسه😁😂 همین دیگه خیلی حرف زدم امیدوارم حمایتاتونو ببینم 😍😍😍
kids [Z.M] by bitazed_
bitazed_
  • WpView
    Reads 21,618
  • WpVote
    Votes 4,526
  • WpPart
    Parts 28
||complete|| لیام یه پدره که عاشق دوتا بچه هاشه اما هری فکر میکنه اون باید بیشتر به خودش توجه کنه و همه وقتشو واسه بچه هاش نزاره اما لیام هفت ساله که با کسی قرار نذاشته"."
Dangerous Love(Larry Stylinson) by S_Larry_S
S_Larry_S
  • WpView
    Reads 67,130
  • WpVote
    Votes 5,948
  • WpPart
    Parts 18
اولين فن فيك من!! وقتي در زندگي لويي و هري يك اتفاق غير منتظره ميوفته!
Princess (Ziam) by British-1D-Irish
British-1D-Irish
  • WpView
    Reads 2,005,751
  • WpVote
    Votes 86,660
  • WpPart
    Parts 149
Zayn has tormented Liam throughout all of high school. Liam is openly gay, which is what Zayn mainly touches on. His favorite way to tease and bully Liam is by calling him "Princess," but when another bully dares to mess with Liam, and Zayn begins to learn more about the boy he teases, the mocking word becomes a loving one. "You're my Princess, Liam"
light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETED by mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    Reads 396,008
  • WpVote
    Votes 44,436
  • WpPart
    Parts 84
Highest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه
~Same Old~ [ZIAM MAYNE][COMPLETED] by ziam_ir
ziam_ir
  • WpView
    Reads 182,940
  • WpVote
    Votes 20,067
  • WpPart
    Parts 62
ليام پين ! تو هيچ وقت نميدونستي شخصيتي رو كه توي داستانت شكل دادي، روزي قراره باهاش زندگي كني!
Playboy L.S (Persian Translation) by Iam_writing_here
Iam_writing_here
  • WpView
    Reads 325,725
  • WpVote
    Votes 35,705
  • WpPart
    Parts 47
من اسیرش شده م ؛ اون زیادی تو حرفه ش خوبه.. هری استایلز ⬅ پلی بوی فن فیکشن لری استایلینسون به همراه کمی زیام✌ داستان در پیج اینستاگرام larry_ff_translate هم آپ میشه Best rank : #2 in fanfiction