(به دلیل پریدن اکانت قبلی اینجاادامه میدیم!) یه روز از خواب پاشدم و دیدم من خودم نیستم، بهتره بگم کلا عوض شده بودم یه جسم جدید با همون روح قدیمی. اولش ترسیدم درست مثل یه آدم معمولی.. دقیقا یک هفته با همون جسم بودم و دوباره برگشتم به حالت اولیم. ماه بعد همون روز همین اتفاق دوباره تکرار شد، درست مثل پرویودی. الان تقریبا ۵ سال از این ماجرا میگذره و من یه آدمم با یه دنیا جسم، پس چرا درست و حسابی ازشون استفاده نکنم؟ مثلا اممم.. تیغه تیز چاقو رو داخل قلبت بچرخونم؟

*COMPLETED* (Y.O.L.O stands for: YOU ONLY LIVE ONCE) *** Carter Jones, the school nerd, and Killian Henderson, the reputated troublemaker, somehow end up getting detention together. "How about we make a bet?" Offered Killian, his pistachio-green eyes drilling into mine as a playful smile lingered on his lips. "A bet?" I gulped, intimidated by how close he was sitting next to me. He nodded and raised four fingers, the ones with the letters "Y.O.L.O" tattooed on them, wriggling them in front of me with his ever-so-confident grin. "Four dares, Jones, just you and me." And that's how it all started. *** Rankings: #fiction #featured #queer #gay #depression #bl #youngadult #featured #comedy #bisexual #manxman #teen fiction #boyxboy #bxb #LGBT #romance Cover designed by Holly Thurston

Rebel Simmons was just a girl who was dealt a shitty hand in the game of life. Despite her harsh and abusive upbringing, she worked hard, and studied harder. With an IQ of 252. she's a certified genius and is working towards her Masters Degree in Computer Engineering and Computer Science at Stanford University. When tough times hit and she's desperate for money, she steals $5 Million from an offshore bank account. Little did she know she was stealing from the most ruthless Mafia Boss in the world: Dante Vino. • MATURE THEMES 18+ • Cover designed by Holly Thurston

تهیونگ نگاهش رو به آب‌های ساکن دریاچه‌ی نقره‌ای دوخت. تصور نبودِ میخک سفیدش، زخم ریش شده‌ی روی قلبش رو می‌سوزوند. _همه‌چیز زندگی مربوط به اولین نفری هست که وقتی خبر خوبی می‌شنوی بهش اطلاع میدی؛ مشکل زندگی من همین جاست سنسه... اونی که من خبرای خوبم رو زودتر از بقیه بهش می‌گفتم دیگه نیست. غمِ صدای بم و گرفته‌اش، انگار دل تمام کائنات رو می‌لرزوند. سر برگردوند و به ذغالی رنگِ نگاه مرد جوانتر خیره شد. اون جدی بود و زیبا؛ ساکت اما پر از حرف‌های نگفته که می‌شد از چشم‌های تیره‌اش خوند. عطر خوش چوب تمشک وحشی مشامش رو پر کرد. _می‌بینی سنسه؟ من همون خدای آتشی‌ام که دست‌هام بند زنجیر نفرینِ زئوسه... با نوک انگشت‌های کشیده و استخوانیش محل استخوان جناغ سینه‌ش رو لمس کرد: _سینه‌ام به خاطر گناهم می‌سوزه...محکومم به درد کشیدن. فصل اول✨ (فصل دومش توی یه بوک دیگه آپ شده.) Nᴀᴍᴇ: Sᴄᴇɴᴛ ᴏғ Hᴇᴀᴠᴇɴ 1 Cᴏᴜᴘʟᴇ: ᴠᴋᴏᴏᴋ, ʜᴏᴘᴇᴍɪɴ Gᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍ, ᴀɴɢsᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ Wʀɪᴛᴇʀ: ᴀɴᴅʀᴏᴍᴇᴅᴀ Cʜᴀɴɴᴇʟ: @ᴘᴀᴘᴀᴄɪᴛᴀ01

یه روز از خواب پاشدم و دیدم من خودم نیستم، بهتره بگم کلا عوض شده بودم یه جسم جدید با همون روح قدیمی. اولش ترسیدم درست مثل یه آدم معمولی.. دقیقا یک هفته با همون جسم بودم و دوباره برگشتم به حالت اولیم. ماه بعد همون روز همین اتفاق دوباره تکرار شد، درست مثل پرویودی. الان تقریبا ۵ سال از این ماجرا میگذره و من یه آدمم با یه دنیا جسم، پس چرا درست و حسابی ازشون استفاده نکنم؟ مثلا اممم.. تیغه تیز چاقو رو داخل قلبت بچرخونم؟

دنیای بکهیون چیزی جز قتل و بیماری های روانی نداشت تا قبل از اینکه محور زندگیش از جنون و اعتیاد، به چشم های وحشی پسری که پیانو میزد تغییر کنه _______ یه پسر برهنه و خون الود تو چشم هاش میرقصید. چیزی شبیه اخرین رقص اکو به عشق نارسیس، قبل از اینکه ازش فقط یه صدا باقی بمونه که هر ثانیه بیشتر رو به افول میره... کامل شده چانبک، سکای خشن، روانشناسی، رمنس، اسمات