Kookv Little's School [ Completed ]
مدرسه کوچولو ها🍸 زوج : کوکوی سپ ژانر: روزمره لیتل فلاف اسمات یه مدرسه شیرین و بامزه که توش لیتل ها درس میخونن جئون جونگ کوک معلم خوب و حرفه ای برای یه سری مسائل پاش به این مدرسه باز میشه کامل شده
مدرسه کوچولو ها🍸 زوج : کوکوی سپ ژانر: روزمره لیتل فلاف اسمات یه مدرسه شیرین و بامزه که توش لیتل ها درس میخونن جئون جونگ کوک معلم خوب و حرفه ای برای یه سری مسائل پاش به این مدرسه باز میشه کامل شده
•¬کاپل: چانبک | ویکوک •¬ژانر: امگاورس | فلاف | اسمات | عاشقانه •¬خلاصه: فارغ از تمام پیچیدگیها و سختیهای زندگی، اون بیون بکهیون بود؛ امگای زیبایی که مدتهای طولانی در روزمرگیهای پر از آشفتگیاش، به دنبال آلفایی میگشت که با تمام وجود بهش عشق بورزه و بپذیرتش و از مخمصههایی که دچارشه نجاتش بده. بکهیون آرزو داشت ت...
بکهیون با سندروم آسپرگر متولد شده بود، یعنی درجهی خفیفتری از اوتیسم. موقع فرار از دست ناپدریش وارد پارکینگ برج لوکس Ola میشه و با یه ماشین تصادف میکنه. اتفاقی پاش به آپارتمان دکتر پارک باز میشه و زمانی که مهربونی اعتیاد آور پارک چانیول و میبینه، ازش میخواد که پدرش باشه. چی میشه اگه چانیول دلش بخواد چیزی متفاوت از پد...
"من چیزی از تابستون یادم نیست. من هیچوقت برف رو ندیدم، با این که میدونم زمستون هر سال توی سئول برف میاد. من هیچوقت گرمای تابستون رو حس نکردم. من همیشه اونجا بودم. راه میرفتم، نفس میکشیدم، به بقیه نگاه میکردم. اما انگار مرده بودم. من بهار زنده میشم. بهار زنده میشم تا بکشم. اما تو نمیفهمی. تو مثل من نیستی. تو همی...
آغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن باند، حساب میشد اما خط قرمز های سهون رو زیرپا گذاشت و دلبسته ی اون مرد...
کریستوفر: نگاهم کن فیلیکس... من کسی ام که بهت می گه چطور زندگی کنی و تو بعد از بله گفتن، گفته هاشو انجام میدی... به نوعی اشتباهه اما ما از همینش لذت می بریم. فیلیکس: تو از لذتش می گی اما توجهی به دردش نداری... دردی که نگاه خیره ات به وجودم تزریق می کنه و اجازه ی انجام کاری جز گفته ات رو از من می گیره. کریستوفر: بهت خی...
🏹🕊 کیم تهیونگ، پسر شیطون و تخسیه که هیچوقت فکر نمیکرد تندیس زنده ای برای وجود یه افسانه بشه. وقتی فهمید جنسیت ثانویه اش یه امگاست، تمام امپراطوری رو در شوک فرو برد. سالها بود که از امگاهای مرد چیزی به جز خاطره ای دور باقی نمونده بود. از طرفی پادشاه جئونی که بهترین هارو برای پسر عزیز و وظیفه شناسش میخواد، تصمیم میگی...