vk
1 story
 could hands by kim_zakhari86
kim_zakhari86
  • WpView
    Reads 218
  • WpVote
    Votes 57
  • WpPart
    Parts 3
نفس لرزونی کشید و انگشت های استخونیش رو به روی تار های گیتار کشید. چشم هاش رو بست و با نوایی که نواخته می‌شد همراه شد. صدای قدم های رهگذران شب با ملودی تار ها مخلوط شده بود و پسرک به راحتی میتونست با چشم های بسته هم رد شدن عابران رو احساس کنه. با حس قدم های آشنایی چشم هاش رو باز کرد. : اومدی معشوق؟ کاپل : ویکوک ژانر: درام،عاشقانه،روزمره،انگست