imabrwnhzl's Reading List
27 stories
 Chateau de Deschaneau  by ti_VK_na
ti_VK_na
  • WpView
    Reads 13,427
  • WpVote
    Votes 2,174
  • WpPart
    Parts 58
Couple: taekook, yoonmin, namjin, hyunlix Genre: fantasy, vampire, mpreg, smut, romance خلاصه: سال ۱۸۵۰ میلادی، فرانسه، شهر وردن، عمارت شتو دشانو این قرار بود عکس یه خونه ی تسخیرشده باشه به عنوان آخرین عکس یادگاریم از فرانسه ی دوست داشتنی ولی الان عکس خونمه! . . +: مامان بزرگم قبلا یکبار از وردن و عمارت معروفش دیدن کرده اون میگه همه ی شایعات حقیقت دارن و هیولاهای ترسناک و خونخواری تو اون عمارت زندگی میکنن @: دقیقا همه چی راسته یکی از اقوام ما از اهالی همون شهره میگه تموم مردم وردن خبر دارن که خانواده ی دشان هیولان ولی کسی راجبشون حرفی نمیزنه +: چرا؟ &: چرا؟! مگه سوال پرسیدن داره؟ اهالی اون خونه به قدری ترسناک و مرموز و بانفوذن که کسی جرات حرف زدن راجبشون رو نداره به شما هم توصیه میکنم راجبشون زیاد حرف نزنید! @: تو کی هستی؟ &: اوه ادبم کجا رفته ببخشید یادم رفت خودمو معرفی کنم من دلانو هستم دلانو دشان
『 𝑴𝑶𝑻𝑯 𝑻𝑶 𝑨 𝑭𝑳𝑨𝑴𝑬 』 by Atlasless
Atlasless
  • WpView
    Reads 7,198
  • WpVote
    Votes 961
  • WpPart
    Parts 17
- من فقط به تو اعتماد دارم، آجوشی. +حتی اگه احساس امنیت رو ازت بگیرم ؟ -حتی اگه اسلحه ای که ازم قایم کردی رو روی سرم بذاری. COUPLE: VKOOK GENRE : OMEGAVERSE, ROMANCE, ANGST, DRAMA UP: چهاشنبه ها
Insanity[جنون]   by deniz13851385
deniz13851385
  • WpView
    Reads 48,768
  • WpVote
    Votes 10,510
  • WpPart
    Parts 82
کاپل: VKOOK ژانر: امگاوورس_دارک رومنس_اسمات_انگست[کم] +18 زمان اپ: در هفته [خلاصه] جونگکوک تنها پسر پادشاه که زیبایی وقدرتش زبانزد همه بود. یک دو رگه خوناشام و گرگینس که کسی جز خودش و مادرش از این راز خبر نداره اون تمام عمرش رو برای به دست اوردن تخت پادشاهی تلاش کرد و گرگ امگای درونش رو همیشه سرکوب کرده تا هیچکس متوجه نشه اون یه دورگهس.. تهیونگ تنها گرگ آلفای مشکی با چشمای طلایی و قوی ترین الفا در قبیله ی گرگینه هاس کسی جرعت مخالفت یا توانایی مقابله با اون رو نداشت تا اینکه خوناشام ها بهش خیانت میکنن.و با تنها جادوی سیاهی که مال هزاران سال پیش بود قدرتش رو مهر و موم میکنن و سلطنت رو ازش میگیرن. تهیونگ بعد از ازدست دادن خانواده و قدرتش به همراه گرگینه ها به دل جنگلهای تاریکی فرو میره و کم کم فراموش میشه ولی در تاریکی .. ____________________________ +چی ازم میخای؟ _من سر همچیز رقابت میکنم جونگکوک بجز عشق اگه میخای طرف من باشی همیجا منو ببوس منم دنیارو برات به اتیش میکشم! ______________________________ + نمیتونم تاریکی زندگیت رو کم کنم ولی میتونم منم باهات وارد تاریکی بشم تا تنها نباشی... ____________________________________ +تو واقعا یه گنده بکی... تا حالا گرگی رو به بزرگی تو ندیدم تهیونگ لبهاش رو به گوش جونگکوک چسبوند و با زمزمه بغل گوشش گفت: ـ ولی با
The Glass Knife | VK by eluvarv
eluvarv
  • WpView
    Reads 165,732
  • WpVote
    Votes 29,738
  • WpPart
    Parts 47
جونگکوک فکر میکرد قراره یک الفا بشه و تمام تصمیمات و اهدافش رو بر همین اساس در نظر گرفته بوداما روز تولد 18 سالگیش همه چیز برخلاف تصورش رقم خورد و حالا نمیدونست برای ادامه مسیر باید چیکار کنه. الان که دیگه الفا نبود باید رو تصمیمات قبلیش میموند یا روی خواسته هاش خط میکشید و مثل خیلی ها مطابق میل گرگ درونش و جنسیت ثانویه ش عمل میکرد؟ Writer: runa Name: The Glass Knife |چاقوی شیشه‌ای Couple: VKOOK Genre: Omegavers , Action , Romance , Little Comedy , Little Angst , Mperg چنل بنده رو با سرچ کردن runasafeplace در تلگرام میتونید پیدا کنید☕️
Chocolate cake🂱 by mirelle4love
mirelle4love
  • WpView
    Reads 10,262
  • WpVote
    Votes 1,404
  • WpPart
    Parts 20
Genre: Romance, Mafia , Harsh , Angst ,smut , forced marriage ༘⋆ couple: Vkook, Yoonmin. ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ ༘⋆ وقتى كه زندگیِ تو، مست از کلاب برمیگرده 🂱 و بعدش همه در و پنجره های زنگ زده رو پشت سرش مى بنده، تو میمونی و هوای یخ زده اطرافت، ولی بعدش در‌های جهنم به روت باز میشن. 𓆝 ⋆.˚𓆝 ⋆.˚𓆝 ⋆.˚𓆝 ⋆.˚𓆝⋆.˚𓆝⋆.˚𓆝⋆.˚ 𓆝 روز تولد برادر ناتوان و معلولش، بخاطر یه کیک شکلاتی از شغل کوچیک و بی‌دردسرش اخراج شد. چيزى براى از دست دادن نمونده بود، جيب پاره و سرهم شدش خاليه خالی، قلب پاک و ابریش همین شب قراره بباره و اميدش از پل داغونِ رویاهاش سقوط کرد بود و الان درحال مرگِ. درون مخمصه آخرين تلاشش براى نجات قلب شکسته برادرش گند زده بود، الان با تکه شکسته های همون قلب دنبال يه شغل میگشت... اما جاشو توى يه کافه دنج و گرم ‌ ☕︎ پیدا نمى كنه. چی میشه اگه، وسط تاريكى و خون، با يه مافياى خشن وبى رحم روبرو شه؟؟؟ اما قصه فقط درباره‌ى بدهكارى و ترس نيست... يه قرارداد عجيب، يه بيشنهاد غير منتظره، و یه ازدواج اجباری وسط جهنم...
Freesia  [vkook] by Aivavk
Aivavk
  • WpView
    Reads 52,714
  • WpVote
    Votes 7,699
  • WpPart
    Parts 22
جونگکوک با تهیونگ ، پسر خالش برای به عهده گرفتن ریاست شرکت پدربزرگشون رقابت داره و نمیخواد نقطه ضعفی دست تهیونگ بده! همه چیز تا زمانی خوبه که متوجه میشه رایحش به طرز عجیبی شیرین شده و فقط امگا ها رایحه شیرین دارن این اتفاق درحالی می افته که همه حتی خود پسر فکر میکردن که جونگکوک یه آلفاست! اولین کسی که این موضوع رو می‌فهمه تهیونگه! الان تهیونگ کمکش می‌کنه تا رایحشو مخفی کنه؟ یا با لو دادنش جای پای خودش رو توی شرکت محکم میکنه؟ آلفای خون خالص الان توی دوراهیه ولی مطمئنه که کاری رو انجام میده که به کمک جفتش ختم بشه! Genre: omegaverse , mpreg , romance , drama , smut , ... تایم آپ: چهارشنبه ها ، منظم نیست!
MALACHOR |Vkook| by anisa84kh
anisa84kh
  • WpView
    Reads 21,440
  • WpVote
    Votes 2,519
  • WpPart
    Parts 28
🎥 درحال ساخت| در حال آپ 🎞️ژانر: مافیایی ، رازآلود ، هیجانی ، اکشن ، اسمات ، دارک ، رومنس کاپل اصلی: ویکوک کاپل های فرعی: نامجین ، یونمین و... 🕯️نویسنده: Niloofar خلاصه: مالاکور رئیس بزرگ ترین مافیای کره ملقب به خدای مافیای کره سه سالی میشد که از دید همه از جمله اعضای باند خودش پنهان شده بود جوری که کمتر کسی هویت اصلی او را می‌شناخت و چهره اش رو دیده بود . جونگکوک پسری که از زمان غیبت مالاکور توسط خود او وارد باند شده بود تا برای هدف بزرگی تعلیم ببینه ولی همه چیز همون طور که مالاکور چیده بود پیش میره؟ چی میشه اگه مالاکور توی این مدت که پسر رو زیر نظر داشت متوجه بشه که جونگکوک براش چیزی بیشتر از یه مهره بازیه؟ قسمتی از داستان: - اون شب بهت لقب ناکتارا رو دارم چون دیگه متعلق به تاریکی بودی، متعلق به من بودی!! اون شب بالاخره برای اولین بار شیرینی لب هاتو تقدیم خودم کردم تا بلکه روحم از شیرینی اروسش به آرامش برسه‌ ولی نرسید... تشنه ترش کرد!‌
Believe Me | V.KOOK by wicler_69
wicler_69
  • WpView
    Reads 90,672
  • WpVote
    Votes 472
  • WpPart
    Parts 2
Believe me باورم کن "هرچقدر میخوای ازم متنفر باش، تحقیرم کن، نابودم کن. اما آقای کیم، فراموش نکن. روزی که فهمیدی من بی‌گناهم، روزی که فهمیدی پسری رو که با تمام وجود عاشقت بود رو چطور از خودت روندی، اون روز حق نداری برگردی پیش من! حق نداری بهم بگی عاشقمی و میخوای دوباره همه چیز رو درست کنیم. یادت نره آقای کیم، روزی که بی‌گناهیِ من ثابت بشه، روزیه که تو ادعای عاشقی میکنی و این بار این منم، که باورت نمیکنم!" - - - Couple: taekook Genre: sad/angst/lovestory Writer: wicler Cover by: wicler Telegram: WICLER_69 - نسخه جدید فیکشن به هیچ عنوان بازگردانی کامل نیست! روند کلیِ داستان از یک رمان الهام گرفته شده، اما از ابتدا تا انتها مجدد توسط خودم نوشته میشه. ممنونم. - happy end.
𝙐𝙣𝙩𝙞𝙡 𝙁𝙞𝙧𝙨𝙩 𝙎𝙣𝙤𝙬 𝙁𝙖𝙡𝙡𝙨 / 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by BTSmagic7
BTSmagic7
  • WpView
    Reads 2,319
  • WpVote
    Votes 460
  • WpPart
    Parts 17
𝙐𝙣𝙩𝙞𝙡 𝙁𝙞𝙧𝙨𝙩 𝙎𝙣𝙤𝙬 𝙁𝙖𝙡𝙡𝙨 / تا اولین برف ببارد ● در حال آپ ● در قرن 12، همه چیز براساس پیشرفت و تکنولوژی بود اما... تنها یک قانون در پک کیم تهیونگ که نسل به نسل ادامه داشت عوض نشد. یک امگای باردار هرگز بدون جفت اجازه زندگی در پک رو نداشت و حالا با پیروی از عهدین قدیمی، او به عنوان رهبر مجبور بود مسئولیت انتخاب جفت آینده ی امگای باردار و توله گرگش رو به عهده بگیره و سرنوشت جونگکوک رو رقم بزنه. و حالا... تا اولین برفِ سال... سرآغـــازِ سرنوشتی که امگا مجبور به انتخابش بود. 𓏬 ✦ Name : Until First Snow Falls 𓏬 ✦ Couple : Vkook 𓏬 ✦ Genre :OmegaVerse-Emprg-Smut 𓏬 ✦ Writer : MooN 𓏬 ✦ Up Time : Fridays
The Color of bloody lilies  by ImLeon
ImLeon
  • WpView
    Reads 13,351
  • WpVote
    Votes 1,783
  • WpPart
    Parts 11
"یه آرزو کن، لی‌لی من!" "حالم خوب بشه. با همدیگه زیر بارون برقصیم، بچرخیم و به همه‌ی غم‌هامون بخندیم مارشال... حالا تو یه آرزو کن." "آرزو می‌کنم، حالت خوب بشه..." *** "این کارها یعنی چه؟ چرا موهات رو رنگ کردی، جونگکوک؟" "خـ... خواستم یه... یه چیز جـ... جدید رو امتحان کنم." "مگه بهت نگفتم از این کارها خوشم نمیاد؟ نکنه به کارهای زنونه علاقه‌ی زیادی داری؟" "دیگه... هیچی توی قیافه‌ام رو دوست... نداره!" The color of Bloody Lilies ɢᴇɴʀᴇ : Romance , Angst , Criminal , Smut , Political ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : Vkook ᴜᴘ ᴛɪᴍᴇ : Tuesday ᴡʀɪᴛᴇʀ : Léon