•Teakook
106 stories
𝙮𝙤𝙪𝙧 𝙢𝙖𝙟𝙚𝙨𝙩𝙮 [KookV] by Jasminjhs
Jasminjhs
  • WpView
    Reads 33,671
  • WpVote
    Votes 5,177
  • WpPart
    Parts 22
-من خیلی بهتر از سربازهای شما می‌تونم شمشیر به دست بگیرم. -برای همین دفعه آخری که یواشکی از قصر بیرون رفته بودی کنار یه مشت دزد پیدات کردم؟ -به زور که اونجا نبودم! -متوجه‌ای که این حرفت بدتره؟! -من که نمی‌دونستم اون‌ها دزدن. -فقط برو بیرون تهیونگ... آه خواجه چئو بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم تنها هدفش تو زندگی اینه که من رو شکنجه بده. - - ازدواج‌های جونگکوک، پادشاهِ سرزمین جوسئون، تا الان همگی به خاطر حفظ موقعیت و راضی نگه‌داشتن وزرا بوده. اما اوضاع زمانی پیچیده میشه که ازدواج به اجبار امگای سرکش خانواده‌ی کیم، تهیونگ، با جونگکوک هنوز واقعی نشده. البته چطوری قراره واقعی بشه وقتی تنها کاری که تهیونگ انجام میده اینه که اعصاب پادشاه بیچاره رو به بازی بگیره و پیرش کنه؟ با این وجود، تهیونگ تنها کسیه که توی حرمسرا میتونه قانون شکنی کنه و از مجازات‌هاش فرار کنه. • Author: Abby • Couple: KookV • Genre: Historical, Omegaverse, Romance, Comedy, Smut, Mpreg
Evil Prevails [KookV] by Webtoon_Vkook
Webtoon_Vkook
  • WpView
    Reads 94,138
  • WpVote
    Votes 8,635
  • WpPart
    Parts 40
•کامل شده• پاینده‌ باد آینده‌ی زیبای‌ ما‌؛ بال‌هاتون‌ رو باز کنید و اوج بگیرید‌. به نام آینده، به نام میرای. •OTP↝ Kookv, Sope, Namjin •Author↝ Mark Mrakovich •Translators↝ kik, Echo •Genre↝ War, Omegaverse, Gore, Angst, Romance, Smut.
𝙘𝙧𝙮𝙨𝙩𝙖𝙡 𝙨𝙣𝙤𝙬 [KookV] by Jasminjhs
Jasminjhs
  • WpView
    Reads 113,752
  • WpVote
    Votes 16,363
  • WpPart
    Parts 28
یکدفعه صدای جیغ باد پیچید. برف با شدت روی سقف ریخت و کل کابین تاریک شد. -خیلی خب. تهیونگ گفت، نفسش رو رها کرد و با قاطعیت سری تکون داد. -خیلی خب. مشکلی نیست. از پسش برمیای. چیزی روی در پشتی کشیده شد. تهیونگ داد زد، سرجاش تکونی خورد و یه جورایی روی انبوهی از هیزم‌ها کوبید. اره، کاملا از پسش برمی‌اومد. - - تهیونگ ارتیستی بود که توی پنت‌هوسش توی گانگنام زندگی می‌کرد، اما برای مدت کوتاهی به شهر کوچکی اومد تا توی کابین مادربزرگش زندگی کنه. اما چیزی که انتظارش رو نداشت این بود که توی روزهای برفی اون شهر، گرگی بهش پناه بیاره. Name: Crystal Snow Couple: KookV Genre: Omegaverse, Fluff, Romance, Smut. Writer: shadowsinsounds CREDIT to the rightful owner. This story is not mine. I'm just a translator.
Back to Blue Side | BTBS | Kookv by ItsHumoon
ItsHumoon
  • WpView
    Reads 249,550
  • WpVote
    Votes 44,837
  • WpPart
    Parts 48
هفت سال از ازدواج تهیونگ و جونگکوک میگذره.شب تولد 29 سالگی تهیونگ، شبی‌ـه که تصمیم میگیره به زندگیش پایان بده و جونگکوک رو برای همیشه تنها بزاره. ______________________________________ "انگار لحظات ارزشمندش مثل سنجاقک‌های بهاری به سرعت از توی هوا می‌گذشتن و اگه میخواست اون‌ها رو بگیره و مزه مزه‌شون کنه، باید بلندتر پرواز میکرد." - اما آخه عزیزم! عزیزم! عزیزم! - بو کن منو، بوی تورو میدم... - بوی - تورو - می - دم. ژانر : انگست،رمنس،روان‌شناختی ،اسمات،معمایی کاپل : کوکوی نویسنده : Humoon (سارای) رده‌ی سنی : 14+ _ با الهام گرفتن از افسردگی شروع : 1400/09/10 پایان : 1401/05/19
Atonement / تاوان by Dreamer_A7
Dreamer_A7
  • WpView
    Reads 253,262
  • WpVote
    Votes 23,724
  • WpPart
    Parts 35
تاوان / Atonement (کامل شده ) کاپل : تهکوک ژانر : عاشقانه/ درام /کلاسیک ( ۱۹۴۵ - ۱۹۵۵ میلادی ) امگاورس / امپرگ ( اسمات ) یکی لابه لای تیره ترین روز ها ، چشم انداز قلب و ذهنش آینده ای روشنه ... یکی لابه لای آسوده ترین روز ها ، قلب و ذهنش غرق در ناچاری گذشتشه ... گذشته و آینده ای که در نقطه ای ناچارا به هم می رسن ، و اون نقطه سر آغاز حکایت تازه ایست داستان یک امگا و آلفا در روز های بعد از جنگ جهانی دوم جونگکوک امگایی با اراده ای ستودنی ، امگایی که یاد گرفته برای عبور از سنگ های برنده و تیره ی مسیر زندگیش چطور کفش های آهنین به پا کنه .... و کیم تهیونگ ، آلفایی خوش شانس که زندگی هر اونچه که یک مخلوق برای خوشبختی نیاز داره بهش بخشیده ، اما اگه ازش بخوان زندگی رو تو یک کلمه توصیف کنه ؛ پاسخ اون خواهد بود ؛ « خشم » حقیقتی که زیگموند فروید گفت ؛ « افسردگی از جنس غم نیست افسردگی از جنس خشمه » و به راستی بدترین خشم ها ، خشم نسبت به خود هست ! این داستان از هر اونچه که فکرشو بکنی متفاوت تر خواهد بود ! کافیه چند پارت همراهم باشی دوست عزیزم 🌻
«𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢|باریکه‌‌ای‌از‌نور✔︎» by Mtt_12
Mtt_12
  • WpView
    Reads 123,129
  • WpVote
    Votes 13,588
  • WpPart
    Parts 32
[ اتمام یافته⛔] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑‍🤝‍🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:_ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: _𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
Little Moon S2~Vkook&Minhoon~👞 by HlKARO
HlKARO
  • WpView
    Reads 17,445
  • WpVote
    Votes 2,551
  • WpPart
    Parts 17
[complete✔️] 🚨به فصل دوم لیتل مون خوش اومدید🚨 یک خانواده ی غیر نرمال با مشکلات متعدد ، کیم تهیونگی که در معرض بحران ۳۵ سالگی قرار گرفته ، کیم جونگکوکی که همسرش دهنشو سرویس کرده ، و مینگیو و جیهونی که در تنگنای کراش روی هم به سر میبرن ولی جفتشون از ابرازش عاجزن. کاپل های اصلی: Yoonmin - Taekook- mingyu x jihoon(SEVENTEEN) کاپل های فرعی: Namjin ژانر: کمدی - روزمره - فلاف - مقدار کمی اسمات توسط: مادر همه ی مامیای جهان Hikaro ☁️ #1 minific 1#روزمره فصل دوم فیکشن [Little Moon 🌙] که توی همین اکانت موجوده و میتونید مطالعه کنید. البته که نخونید هم بازم میتونید متوجه بشید چی به چیه ولی بخونیدش بهتر روند داستان رو متوجه میشید.
The Inception Of Nikita | Vkook by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 93,735
  • WpVote
    Votes 15,232
  • WpPart
    Parts 78
┊Summary: همه چیز از جایی شروع شد که اونها برای نجات نسل خودشون از آخرالزمانی که در مسیر وقوع بود، تصمیم به ترک سیاره‌شون گرفتن...و این آغاز و پایان همه چیز بود! ┊Teaser: _ انقدر دروغ نگو آلیا...خون بینیت کم میاد. با شرارت لبخندی زد و به دیوار های سرد اتاق خیره شد: _ من و به این اسم صدا نکن کاپیتان اگرنه به فرعون خوفو میگم به جای غرق کردنت توی رود نیل، گردنت و بزنه! دوباره دستهاش رو بالا آورد و تکه ای از موهای بلندی که باز هم باز شده بودن رو به دست گرفت: _ باشه شاهزاده نیکیتا، ولی چه فرقی داره توی رود نیل غرق بشم یا گردنمو بزنن؟ قراره توی تاریخ بنویسن کیم تهیونگ به خاطر سوگلی فرعون کشته شد... The Inception Of Nikita 🪐💙 genre: Secret Couple: Vkook Sub Couple: Hopemin Writter: Sylvie 🌱 up: Saturday Telegram: @papacita_01
Vesta | taekook | by Hanaaaam
Hanaaaam
  • WpView
    Reads 69,964
  • WpVote
    Votes 8,963
  • WpPart
    Parts 48
تهیونگ تو خودش بیشتر جمع شد و با تعجب پرسید: منو میبری به قبیلتون؟ قبیله اژدهاها؟ جونگ کوک همونطور که سعی میکرد آتیش رو کمی بزرگ تر کنه جواب داد: آره، نکنه میترسی؟ تهیونگ تقریبا جیغ کشید: نههه! وقتی نگاه متعجب جونگ کوک رو دید خجالت زده سرش رو پایین انداخت و با مظلومیت گفت: فقط فکر نمیکردم حالا حالاها بهم اعتماد کنی. جونگ کوک با لبخند ملیحی جواب داد: تو جفت منی تهیونگ. من بهت اعتماد دارم همونطور که تو به من اعتماد کردی و الان اینجایی. ___________________________ -خب ممکنه یه نفر باشه که هم جادوی سیاه و هم جادوی سفید و هم جادوی چهار عنصر رو باهم داشته باشه؟ جیمین آهی کشید و جواب داد: نه امکان نداره! تا الان که امکان نداشته. کمی آروم تر با حرص غر زد: مگر اینکه جناب وستا بخواد تصمیم بگیره دست از فقط یه افسانه بودن‌ برداره و تشریفشو بیاره __________________________ 🔥ژانر:انگست،فانتزی،رمنس،اسمات 🔥کاپل اصلی: کوکوی/ویکوک(ورس) 🔥کاپل فرعی: سکرت