MohadesehQasemi's Reading List
200 stories
MUST BE SUNNY [KookV] by Jasminjhs
Jasminjhs
  • WpView
    Reads 222,837
  • WpVote
    Votes 24,521
  • WpPart
    Parts 47
-Completed _وات د فاک کیم؟! _م-من... _باید میدونستم که خریدنت اسونه. بالاخره تو یه کیمی. _اگر فکر کردی نظرت در مورد فقیر بودن من برام مهمه سخت اشتباه کردی. من چیزی بهت مدیون نیستم جونگکوک شی. _امروز خیلی پر حرف شدی اینطور نیست؟ حیفه واقعا. صورتت برای داغون شدن زیادی خوشگله. - - سرگرمی کیم تهیونگ اینه که اون بچه پولدارارو دید بزنه. حالا اون بچه پولدارا کیان؟ جئون جونگکوک و دوست دختر فوقالعادش جولیا... یه روز جونگکوک و دوست دخترش باهم شرط میبندن. کسی که شرطو ببره یه نفرو برای تریسام میاره! حالا چشمای جولیا کیو گرفته؟ گارسون فقیر و خوشگل کیم تهیونگ! با کنار رفتن جولیا همه چیز بین جونگکوک و تهیونگ پیچیده میشه! ✼ •• ┈┈┈┈๑⋅⋯ ୨˚୧ ⋯⋅๑┈┈┈┈ •• ✼ Couple: KookV Genre: Drama/Angst/Smut/Romance Writer: AlainaMill Translator: Yasi Up: Fridays Start: 1400/07/05 End: 1401/04/24
The Real Me [kookv]  by Simieminiemoonie
Simieminiemoonie
  • WpView
    Reads 1,035,879
  • WpVote
    Votes 146,687
  • WpPart
    Parts 85
- نمی‌تونم مثل قبل بغلت کنم. - نبایدم بتونی. من ماسکم رو جلوت زمین انداختم. ~~~ - بودنت اعتیادیه که دلم نمی‌خواد هیچ‌وقت ترکش کنم؛ مثل اعتیاد تو به لیمو. ~~~ ژانر: رمنس، درام، اسمات، روزمره - این فیکشن فقط اینجا و توی همین اکانت واتپد آپ شده و هیچ فایلی نداره. اگر جایی فایلی دیدید، سریعا ریپورت کنید چون بدون اجازه‌ی من فایل شده.
The Reason(kookv,vkook) by nyt_tk
nyt_tk
  • WpView
    Reads 33,626
  • WpVote
    Votes 3,657
  • WpPart
    Parts 32
همه چی عالی بود؛ حداقل از دیدگاه جونگکوک...شاید برای همین از لحظه ای که تهیونگ بهش گفت میخواد ترکش کنه تا وقتی که رفت و درب اتاق رو محکم کوبید، جونگکوک توی بهت ایستاده بود و بدون درک از اتفاقات افتاده سعی میکرد لرزش بدنش رو کنترل کنه. اره همه چی عالی بود، اما فقط تا قبل این داستان کثیف. ___________________________ "یعنی چی؟ چرا باید جدا شیم؟" تهیونگ در جواب فقط سکوت کرد و مشغول بستن کمربندش شد. به هرحال تصمیمش رو خیلی وقت پیش گرفته بود. همون موقعی که اخرین تیکه های روحش از روی دیوار وجودش پایین افتادن و مثل قاب عکسی که سقوط میکنه، به هزار تیکه تقسیم شدن. The reason|دلیل Main couple:kookv/vkook(verse) Sub couple : hopemin Genre : drama,romance, smut,angst Update : sunday Writer : @nyt_tk Cover by: @mj_storiess
Destined with you| kookV by saranex
saranex
  • WpView
    Reads 1,845
  • WpVote
    Votes 284
  • WpPart
    Parts 10
خلاصه: تهیونگ، امگایی که برای دفاع از خودش با دوست‌پسرش مجبور به پناه آوردن به روستایی میشه، گرفتار سرنوشتی تاریک می‌گرده. این‌جاست که پای کاراکال ـ جئون جونگ‌کوک یاکوزای ژاپن ـ به زندگی اون باز میشه... مردی که حضورش می‌تونه هم نجات باشه، هم نابودی... از این لحظه، بازی تقدیر آغاز میشه... Gener : omegaverse, romance, angst, smut Couple: kookv Writer: sara
Alpha hunter| شکارچی آلفا by liafanfic
liafanfic
  • WpView
    Reads 973
  • WpVote
    Votes 121
  • WpPart
    Parts 3
جئون جونگ کوک، آلفایی که بعد از هفت سال امگای فراری‌اش رو پیدا میکنه. -مشتاق دیدار، امگای فراریِ من. -جونگ‌ کوک. -بهت حق حرف زدن ندادم امگا. ..... ژانر: امگاورس، اکشن کاپل: کوکوی نویسنده: لیا
ɴᴇᴠᴇʀ ᴀɢᴀɪɴ by mellirora
mellirora
  • WpView
    Reads 11,927
  • WpVote
    Votes 2,233
  • WpPart
    Parts 16
"پایان یافته" ɴᴇᴠᴇʀ ᴀɢᴀɪɴ جونگین از مافیا متتفر بود؛ پس وقتی یک‌شب، همسرش، مسکو و خونه‌ش رو به‌خاطر شغل خطرناک الفاش پشت سر‌گذاشت و به کره برگشت، با خودش فکر کرد که تولد فرزندی که به زودی دراغوش می‌گیره برای ادامه‌ زندگیش کافیه‌. اما همه‌چیز دست‌خوش تغییرات شد. طبق انتظار پیش نرفت و حالا امگا بعد از گذشت سه سال شکسته‌‌تر از هر وقت دیگه‌ای مقابل الفایی قرار گرفته بود که هیچ‌وقت واقعا ازش دست نکشیده بود‌. تا فقط یک جمله رو به زبون بیاره‌‌. -پسرم رو نجات بده الفا‌. رومنس، امگاورس، مافیا، اسمات. سکای "نویسنده این کار رو گردن نمی‌گیره." "این داستان ممکنه بخش دومی هم داشته باشه پس با علم اینکه پایانش تا مقدار کمی باز می‌مونه شروع به خوندنش کنید."
𝐖𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 | ᴋᴏᴏᴋᴠ by ituhide
ituhide
  • WpView
    Reads 64,997
  • WpVote
    Votes 10,633
  • WpPart
    Parts 17
- نمی تونی بری. این پایان بحثه. تهیونگ حس عجیبی داشت، انگشتاش مور مور می شدند و شکمش یه حالی بود. ولی خودشو جمع کرد و خیره به اون چشم ها با لحن محکمی گفت: - این کارو نکن. نمی دونی چقدر می تونم دیوونه باشم. زندگیتو جهنم می کنم. جونگ کوک لبخندی زد، ولی فاقد شوخ طبعی بود. - اگر تو دیوونه ای، من از تو دیوونه ترم. صداش تیز و چالش برانگیز بود. تهیونگ مطمئن نبود این جونگ کوکه داره باهاش حرف می زنه یا گرگی که درونش زندگی می کرد. تهیونگ جراتشو جمع کرد و پوزخندی زد: - تا استخوان هام لرزید واقعا. برام مهم نیست اگه دیوونه ای جئون جونگ کوک، توی خوابت ببینی منو حبس کنی. جونگ کوک لبخند کوچیکی زد. چشم هاش برای لحظه ای به رنگ عادی خودشون برگشته بودند و درحالی که لب هاش گوش تهیونگ رو لمس می کردند زمزمه کرد: - من نمی خوام حبست کنم. وقتی عقب کشید، چشم هاش طلایی بودند. با صدایی که بم تر از همیشه بود فقط یه جمله گفت. - جفت من. مال من. باید ازش مراقبت کنم. 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞, 𝐒𝐦𝐮𝐭,𝐒𝐮𝐩𝐞𝐫𝐧𝐚𝐭𝐮𝐫𝐚𝐥 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫[DO NOT COPY THIS WORK]🚫
TRAPOCADE by valeriaMee
valeriaMee
  • WpView
    Reads 1,573
  • WpVote
    Votes 297
  • WpPart
    Parts 52
کیم تهیونگ، پسری که باهوشه و از بچگی توی دزدی و خلاف استعداد عجیبی داشته. چی میشه اگر بانک مرکزی سئول رو بزنه و پرونده اش بیوفته دست بهترین سرهنگ سئول، کیم لیم یونگ که از قضا پدر تهیونگ هم هست؟ در آینده چه راز هایی کشف میشه؟ شایدم کیم تهیونگ با کسی وارد ماموریتی بشه که کلا سرنوشتش رو تغییر بده؟! کسی چه میدونه؟ شاید اونقدارا هم زندگی بهش اسون نگیره! شاید زهر حقیقت بیشتر از تحمل اون ها باشه... حقیقتی که تا الان پنهان شده! برشی از داستان: " با بی خیالی همیشگی اش کارت مخصوصش را نشان بادیگارد کنار در داد؛ هویتش تایید شد، دست هایش را داخل جیب شلوار جینش برد، قدم زنان به سمت اتاق رفت و در را پشت سرش بست،همین که سرش را بالا آورد با مروارید هایی که منبع اکسیژنش بود روبه رو شد. زمان متوقف شد، خون در رگ هایش یخ زد و نفس کشیدن را از یاد برد. با چشم هایی لرزان به آن مروارید های مشکی و ناامید نگاه کرد. وحشت تمام وجودش را فرا گرفته بود چون اتفاقی که قرار بود تا چند لحظه ای دیگر برای دانه‌‌برفش بیوفتد مشخص نبود و این فقط او بود که میتوانست سرنوشتش را مشخص و تایین کند..." ژانر: جنایی، رازآلود، دارک، رمنس، اسمات،هیجانی کاپل: تهکوک، یونمین نویسندگان: لیانا، والریا طراحان: ویلیام، شین زمان آپ : یک روز در هفته
Kookv | رد نیش  by cafune_ii
cafune_ii
  • WpView
    Reads 161,346
  • WpVote
    Votes 23,180
  • WpPart
    Parts 72
وقتی لونای پک خبر گم‌شدن همسرش را شنید، دنیا روی سرش اوار شد. او فقط یک امگای ساده بود، تازه سه سال از آمدنش به آلمان و داماد بودنش در خانواده جئون می‌گذشت. اما حالا، وسط طوفانی از خطر و بی‌ثباتی، باید دست به انتخابی دردناک می‌زد: جای خالی همسرش را پر کند یا قل یاغی و سرکش او را که دل از خاندان بریده بود را روی تخت پادشاهی بنشاند تا زمان بازگشت همسرش فرا برسد. بازی قدرت شروع شده بود، و هر تصمیمی می‌توانست سرنوشت پک تیغ را تغییر دهد. ( از خلاصه قضاوت نکنید )‌ این کار تریسام ندارد دقت کنید ندارد
𝐆𝐑𝐄𝐘 ࿐ⱽᵏᵒᵒᵏ by AfraBehfar
AfraBehfar
  • WpView
    Reads 363,938
  • WpVote
    Votes 45,833
  • WpPart
    Parts 34
جونگکوک و تهیونگ ازدواج کردن، اونا حتی یک دختر شونزده ساله دارن. توی زندگیِ اونا چیزی به اسمِ قسط، بدهی، کمبود مالی یا اجناس ارزون قیمت معنایی نداره. پس چی باعث شده که جونگکوک خودش رو دور از همسرش توی سرمای ونکوور به مدت سه سال حبس کنه؟ چی باعث شده این زوج از هم جدا بشن؟ ~~~ • ~~~ • ~~~ • ~~~ ~~~ • ~~~ • ~~~ ژانر: ازدواج🌲روزمره🫒خانوادگی🍸دارای پرده های غم‌انگیز🌨نیش های طنز❄️پایان خوش✈️ روز های عاپ: پنجشنبه وضعیت: تکمیل🫧 Start : 2 / 6 / 1402 End : 15 / 9 / 1403