M.Y...B.E.S.T
23 stories
𝑳𝒊𝒍𝒚 𝑶𝒇 𝑻𝒉𝒆 𝑽𝒂𝒍𝒍𝒆𝒚 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ✓ by Oyun1485
Oyun1485
  • WpView
    Reads 30,765
  • WpVote
    Votes 5,648
  • WpPart
    Parts 36
[لیلیِ درّه | Lily Of The Valley] Genre : Romance, Forced Marriage, Drama, Slice of life Writer : Oyun EXO : Beakhyun, Chanyeol, Kyungsoo, Sehun. IU (Jieun), Sejeong. Twice : Nayeon. بیون بکهیون مرد ۳۱ ساله ای که همسرشو توی سانحه رانندگی از دست میده و زندگیش زیر و رو میشه! حالا بعد از دوسال خانوادش به اون پیشنهاد ازدواج مجدد با دختری رو میدن که یازده سال از خودش کوچیکتره و هیچ شناختی ازش نداره و سبک زندگیاشون کاملا متفاوته! ازدواجی غیرمنتظره که هیچکدوم قلبن راضی به انجامش نیستن...
All Of Me 𝄤 by Stayfic
Stayfic
  • WpView
    Reads 2,337
  • WpVote
    Votes 385
  • WpPart
    Parts 16
مقدمه: احساسات ما از دورنمون سر چشمه میگیره. از قلبی که سالها با خودمون به همراه داریم و برای زندگی کردنمون تلاش میکنه. توی این مسیر طولای ای که از بدو تولد تا آخرین ثانیه های نفس کشیدنمون در پیش داریم قراره چه بلایی سر این قلبها بیاد؟ چه احساساتی درون اون شکل میگیره؟ چقدر آسیب میبینه و چقدر خودش رو میسازه؟ یا اصلا چقدر مارو تغییر میده؟ قلب بخشی از منه، ایا احساسی هست که همهء من رو در بر بگیره؟
Stray kids🖤 by yasi6104_
yasi6104_
  • WpView
    Reads 17,953
  • WpVote
    Votes 789
  • WpPart
    Parts 25
استری کیدز🏁 ‎ ‎یا همون بچه های ولگرد:) ‎خب داستان درباره یه دختره به نام یوبی که با داداشش از سعول به ججو مهاجرت میکنن و تو مدرسه یه اتفاقایی میفته که با خوندنش از اونا باخبر میشین 😊💙ژانر: روزمره ، مدرسه ای ، عاشقانه #straykids
Last decision by Sarinaf9
Sarinaf9
  • WpView
    Reads 145,199
  • WpVote
    Votes 10,790
  • WpPart
    Parts 41
Last decision : تصمیم آخر ژانر : عاشقانه - درام -انگست -جنایی -اسمات - معمایی ‌خلاصه‌ای از فیکشن: درد؟ کینه؟ انتقام ؟ تو نمیتونی همه رو با هم درک کنی و باهاشون بزرگ بشی چون یه بچه ی پنج ساله نیستی که پدر و مادرش رو جلوی چشماش به قتل رسوندن --- چی میشه اگه انتخاب های زیادی نداشته باشی؟ چی میشه اگه آدم های اطرافت متفاوت با چیزی باشن که انتظار داری؟! ازدواج یا مرگ؟ میتونی حسش کنی ؟ ✅بخش هایی از فیک ✅ بسته شدن چشمای اون زن فرتوت تنها ذره ی روشن وجودشو خاموش کرد و این آغاز تاریکی جونگ کوک و امپراتوری خونینش بود --- مرد مسن دستشو روی شونه ی جونگ کوک گذاشت :" دوباره که قرار نیست سرکشی کنی؟ به اندازه کافی برای تهیونگ اینکار رو کردی --- یکی از اونا از روی صندلیش بلند شد :" اینکه یه زن مسئولیت کامل باند رو به عهده بگیره اشتباهه..بیوه ی جئون باید زیر دست ما باشه نه توی مقام مشابهی با ما قرار بگیره --- +ن..نیازی نیست گدایی عشقی رو بکنی که داریش برخلاف انتظارش جونگ کوک فقط پوزخندی زد و پشت میز کارش نشست -مطمئنی که دارمش؟ یا فقط دارم خودمو احمق فرض میکنم که مثلا دارمش --- +حقیقت رو بهم بگو.. تو نمیتونی انسان باشی چون خود شیطانی -اشتباه نکن... من... جئون جونگ کوکم 1 #JungKook ❤
𝑺𝒖𝒏𝒌𝒆𝒏 𝑭𝒊𝒓𝒆 by daughterofdawn7
daughterofdawn7
  • WpView
    Reads 24,870
  • WpVote
    Votes 3,330
  • WpPart
    Parts 41
¬کامل شده¬ {آتش‌ غرق شده} ژانر: جادویی، ماورالطبیعه، رمنس شخصیت های اصلی: تهیونگ، شوهوا با ظاهر شدن توارلا، دنیای خدایان و الهه ها همه چیز فرق کرد. اون دختر فهمید که تمام این سال ها تاج و تخت منتظر اون بوده... شوهوا، آتش غرق شده ای که مجبور میشه با خدای اقیانوس و آب ها، تهیونگ، وارد یه جنگ بشه! و فقط یک نفر شایستگی انتخاب شدن به عنوان وارث اصلی، و تسلط به همه ی قلمرو ها رو داره. اون کیه؟ شاید شانس شوهوا بیشتر می‌شد اگه اون پیداش نمیشد و تهیونگ اون طلسم رو روش نمیخوند... تیکه ای از فیک: -من نمی‌دانستم که قرار است خیس شوم، میان قطره های آب وجودت و نمی‌دانستم که من قرار است آتشی شوم که نمی‌توانم در کنارت شعله ور بشوم. و من و تو هردو شدیم سرفصل اقیانوسی که آتش را در خود میبلعد... این فیک متعلق به چنل SHOT_SMT@ است
K-Heaven (HyunLix x Reader) by angel_StephAnie
angel_StephAnie
  • WpView
    Reads 25,626
  • WpVote
    Votes 3,229
  • WpPart
    Parts 37
کِی هِوِن، بهشت کی پاپر ها. جایی که می‌تونن تو لایو ایدل هاشون شرکت کنن، مستقیماً باهاشون در ارتباط باشن و مهم تر از اون دوست های کی پاپر جدیدی از سراسر دنیا پیدا کنن. دوست هایی که گاهی هویّت واقعیشون هیچوقت نباید برملا بشه. Holy Hyunjin joined the chat. Lixie Lee joined the chat. Text AU & Smut *It's just a fanfic not a dic*. Don't take it so hard.* می‌شود گفت طنز.
Avi○r by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 70,575
  • WpVote
    Votes 7,915
  • WpPart
    Parts 48
وی، اون یک خدای طرد شده بود که برای رهایی از بند اسارتش با من پیمان بست و خدمتگزارم شد. اون استاد سحر و اهریمن دانشگاه اسمرالدو و یک ققنوس با بال های آتشین بود که قلبی نداشت و به گفته اطرافیانم "هزاران سال بود که بدون هیچ احساسی به راحتی زندگی میکرد"؛ وی، اون موجود شیطانی در جسم یک پسر جذاب با چشمانی گیرا، کسی بود که من، ارباب ٢٠ ساله اش، عاشقش شدم... 📔آویور
Death GOD (Luhan X Reader) ✔ by angel_StephAnie
angel_StephAnie
  • WpView
    Reads 15,023
  • WpVote
    Votes 3,059
  • WpPart
    Parts 37
✔ خدای مرگ| پایان یافته دیدن یک پسر خوشتیپ و جذاب که اسم و فامیلی‌ات رو صدا میزنه همیشه هم نمیتونه خوب باشه، مخصوصا وقتی لبه کلاه سیاه و عجیبش رو بالا بده و با لحن خونسردی بهت بگه: _ متاسفم که اینو میگم، اما شما فوت کردید. • ژانر: فانتزی، رمنس • کاپل: لوهان x خواننده، کاپل سکرت (اکسو x بلک پینک) • محدودیت سنی: ندارد • نویسنده: Angel Stephanie
About LENA by zarzartala
zarzartala
  • WpView
    Reads 7,302
  • WpVote
    Votes 1,057
  • WpPart
    Parts 31
[کامل شده] برو... برو و به اندازه تمام رنج‌هایی که کشیدی زندگی کن، به اندازه همه اشک‌هایی که توی خلوتت ریختی شادی کن، برو و طوری بخند که همه‌ی این خاطره‌های بد از یادت بروند. . . لنا آیدول تازه‌کاریه که یه راز بزرگ و خطرناک داره؛ تمینم سونبه‌ییه که از دروغ و دورویی متنفره، چی میشه اگه این دو نفر بهم علاقه پیدا کنن، بدون اینکه بدونن ممکنه چقدر بهم آسیب بزنن؟ . . 📎در کنار داستان بالا ما کیم جونگینی رو داریم که یه اشتباه بزرگ می‌کنه؛ مینهویی که قصد داره خودشو تو تجارت ثابت کنه؛ یه عدد اونیو با مجردی طولانیش و کیبوم غرغرویی که هر کاری میکنه قاطی دردسرای بقیه نشه نمیشه و از همه مهمتر یه دختر کوچولوی ناز به اسم ارین که با کلی کاراکتر دیگه قراره یه رمان طولانی و پرهیجانُ بسازن🤞 . . با حضور تقریبا همه‌ی بروبچه‌های اس‌ام و برخی از آیدل‌های کمپانی‌های همساده😀
Babysitter Is My Noona💜 by Primaverabloom
Primaverabloom
  • WpView
    Reads 38,969
  • WpVote
    Votes 6,607
  • WpPart
    Parts 83
کمکت‌ میکنم حس خوب رو به قلبت هدیه بدی^-^💜 •میخوای بنگتن‌ رو بیبی تصور کنی؟ فیک درستی رو انتخاب کردی، توی این فیک کلی اتفاقات کیوت قراره بیوفته که حسابی سافت و بامزه‌س. ♡خلاصه‌ی فیک♡ جیمین نگاهی به بوم انداخت و سرش رو جلو برد و دم گوش نامجون هیونگ پرسید: "نونا تو شکمش بیبی کاشته؟" نامجون با تعجب گفت:"چی؟" جین جلو اومد و پرسید:" یعنی چی جیمینی؟" تهیونگ جلو اومد و خودش رو توی بغل نامجون جا داد و گفت:"بکهیونی گفته فقط مامانا میتونن نینی بخرن و نونام مامانه..." هوسوک سرشو بالا اورد و اروم گفت:" چی؟؟!! نونا نینی داره؟" یونگی با تعجب به بوم خیره شد و گفت:" ولی نونا منو دوست داره" نامجون تلاش کرد که نخنده و پرسید:" نونا هنوز ازدواج نکرده " جیمین با چشمای گرد گفت:" یعنی باید تو عروسی داماد بوسش کنه؟" تهیونگ سریع گفت:" اون موقع هسته نینی تو شکمش کاشته میشه؟" جین خندید و گفت:" نمیدونم چطوری به این نتیجه رسیدین ولی نه نونا نینی نداره" جیمین لباشو به هم فشار داد و گفت:"ولی شب من میخوام نونا رو معاینه کنم ." نامجون با تعجب بهش خیره شد و گفت: "چیکار کنی؟!!" •میخوای بدونی بوم کیه و ادامه‌ی ماجرا چی میشه؟ فیک رو دنبال کنید تا متوجه بشین^-^ ♡ ژانر: فلاف، خانوادگی، روزمره، برمنس و.... ♡وضعیت: تمام شده ☆
+22 more