The Reading List ★
12 stories
Messiah River by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 61,342
  • WpVote
    Votes 15,246
  • WpPart
    Parts 51
"هرگاه دو انسان به همجنسگرایی روی بیاورند، هر دوی آن‌ها باید به کام مرگ کشیده‌شوند، برای گناه بزرگی که انجام داده‌اند!" [کتاب مقدس - لاویان - ۲۰:۱۳] شهرک متوسط‌نشین و گمنامی در گانگ‌وون، یک شب عادی از تعطیلات زمستانه با پیدا شدن جسدهایی توی رودخانه‌ی حاشیه‌ی جاده از آرامش همیشگی‌اش خارج شد. اجساد کودکان ناشناسِ شش تا ده ساله، آرام و بدون درد؛ که با نظم و به‌ترتیب در نقاط مختلف رودخانه فرستاده شده‌اند. [CHANBAEK × KAIHUN] [Crime × Angst]
The Mad Hatter by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 20,374
  • WpVote
    Votes 4,915
  • WpPart
    Parts 30
گربه دست راستش را تکان داد و گفت: در این سمت یک کلاهدوز زندگی می‌کند، و در آن سمت یک خرگوش. هرکدام را که ببینی دیوانه‌اند. آلیس گفت: ولی من دلم نمی‌خواهد به سراغ افراد دیوانه بروم. گربه گفت: اوه! شما چاره‌ای ندارید. اینجا همه‌ی ما دیوانه‌ایم. "این فن‌فیکشن ادامه داده نخواهد شد." [CHANBAEK × KAIHUN] [Surreal × Psychological]
Pink Flamingo  by itenkii
itenkii
  • WpView
    Reads 1,257
  • WpVote
    Votes 222
  • WpPart
    Parts 5
"اگه زندگی بعدی وجود داشت، من یه فلامینگو میشم و تو مرداب کثیفی که داخلش گیر افتادم. " (چانبک) امگاورس/کمدی سیاه هشدار: فحاشی، خشونت
✦William🕯" ࣪ by TaleBySunset
TaleBySunset
  • WpView
    Reads 2,377
  • WpVote
    Votes 480
  • WpPart
    Parts 30
جنون ارثی آخرش گریبانگیر بکهیون هم شد. مگه می‌شد هر روز جواهرسازی پدرش رو ببینه و نفسش بند نیاد؟ این اعجوبه که اتفاقا با قاتل دیگه‌ای سر و سری داشت توی دو چشم پسر زل می‌زد و روحش رو می‌خورد. مین‌یونگ هم همیشه نگران این رابطه پدر و پسری بود اما فکر نمی‌کرد روزی برسه که بکهیون سرش رو از لای نمایشنامه‌های شکسپیر بیرون بیاره و واقعا زندگی کنه. . -ممکنه بعدا توی جهنم بپوسم؟ در ازای این لذت؟ البته که ترجیح می‌دم لای اون آتیش‌ مزخرف جزغاله شم چون من لای این گناه مزه واقعی بهشت رو قبلا چشیدم! . -کسی که می‌خواد قبل از سرداشتن خونه داشته باشه ‌شپش به سر نداشته‌ش می‌ذاره، مادر جان. . عنوان: ویلیام | William نویسنده: SUNSET | سانست کاپل: چانبک، سولی ژانر: رمنس، انگست، جنایی - مینی فیک ، کامل شده -
Lie by byunmihee
byunmihee
  • WpView
    Reads 14,727
  • WpVote
    Votes 3,211
  • WpPart
    Parts 28
همیشه فکر می‌کردم من مثل یه جزیره‌م که با آب احاطه شده‌، با این تفاوت که دریای اطراف من، آدم‌هایی بودن که دروغ می‌گفتن. مدتی که گذشت فهمیدم در واقع این جزیره است که به خودش دروغ می‌گه، از عمق آب در‌اومده؛ ولی خودش رو خشکی می‌دونه. فقط کافیه تا سطح آب یه مقدار بالا بیاد تا جزیره کاملا غرق شه. چه اشتباهی بدتر از دروغ گفتن به خودت؟ [ChanBaek]
[Rumination] by LuttoIsHere
LuttoIsHere
  • WpView
    Reads 765
  • WpVote
    Votes 129
  • WpPart
    Parts 23
مادرش گفت «هیچ آدمی هیچ وقت عاشقت نمی‌شه بکهیون» «بکهیون اون موقع که دنیا می‌خواست مانعت بشه، بخاطر موسیقی با همه جنگیدی. الان که همه بخاطرت می‌جنگن، خودت جلوی خودت رو می‌گیری؟» نشخوار: هر تفنگی که روی استیج می‌درخشه، یه جایی، یه لحظه‌ای به چیزی شلیک می‌کنه. اواخر قرن بیست و دو، یک صده بعد از پایان حکومت انسانی، تو دنیایی که آواز برای آدمیزاد غیرقانونیه چانیول فقط بخاطر یه رویا زندگی می‌کنه: موسیقی. قبل از اینکه پاش به استیج برسه به جنایتی که سالها قبل از تولدش رخ داده باز می‌شه؛ به مفقودی الهه‌ی استیج، به مرگ پارک بکهیون. "به دنیای جوییدن فکرها خوش‌ امدید." کاپل: چانبک، هونهان، تهکوک ژانر: رمنس، جنایی، خوناشام، اروتیک، رازآلود، دیستوپیا، انگست. *این داستان نمادین می‌باشد* [از دشت درخت‌های کریسمس]
To My Dandelion by Umionne
Umionne
  • WpView
    Reads 607
  • WpVote
    Votes 70
  • WpPart
    Parts 5
چانیول و بکهیون کنار هم زندگی می‌کنن؛ دو پسری که از بچگی با هم بزرگ شدن، اما حالا بینشون چیزی جز سکوت حس نمی‌شه. چانیول نقاشه. مدام سعی می‌کنه تصویری رو که داره از ذهنش محو می‌شه رو دوباره روی بوم زنده کنه. بکهیون یه معمار گوشه‌گیره که تو سکوت، با پروژه‌هاش سر می‌کنه، اما بیشتر وقتا فقط می‌خواد بخوابه و فراموش کنه. و چانیول عاشق کسیه که کم‌کم داره از دستش می‌ره. گل قاصدک مورعلاقه چانیول دیگه مثل قبل خوش‌رنگ بنظر نمیرسد. گاهی عشق، فقط تلاشی‌ بود برای زنده موندن. ژانر: تراژدی، درام.
After I Wake Up by ajivid
ajivid
  • WpView
    Reads 12,574
  • WpVote
    Votes 2,523
  • WpPart
    Parts 26
"بعد از اینکه بیدار بشم" کاپل: چانبک ژانر: روانشناسی، جنایی، معمایی، اسمات، رمنس خلاصه: اون روز صبح، بکهیون به طرز عجیبی روزش رو شروع کرد. نه به‌خاطر این‌که طبق معمول بدنش درد می‌کرد، خوابش می‌اومد و چندتا جای کبودی جدید داشت؛ بخاطر اینکه وقتی چشم‌هاش رو باز کرد توی بازداشتگاه بود و تنها چیزی که داشت یه یادداشت کف دستش به خط خودش بود که می‌گفت:"اوپس، ببخشید. یکم تحمل کن، من یه نقشه دارم." ولی اون مطمئن بود دیشب یه‌راست از کافه به خونه‌اش رفته، پس دقیقاً چه اتفاقی داشت می‌افتاد؟ وضعیت آپلود: کامل شده شروع: 2023.10.15 پایان : 2024.06.22 نویسنده‌ها: Ajivid و Vitia