بهترینا
11 stories
... by Lilop_s
Lilop_s
  • WpView
    Reads 1,180,068
  • WpVote
    Votes 44,159
  • WpPart
    Parts 150
𝐀𝐩𝐡𝐫𝐨𝐝𝐢𝐭𝐞|آفرودیت  (𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧) by ll_Hanalia_ll
ll_Hanalia_ll
  • WpView
    Reads 98,735
  • WpVote
    Votes 11,390
  • WpPart
    Parts 52
▪︎اگه خواستنِ تو دیوونگیه، عاقل بودن حماقته! [ جئون جونگکوک، وارثِ یه خانواده سُنَتی و معروفه. اما آشناییش با پارک جیمین، افکار کلاسیکش از رابطه و ازدواج رو بهم میریزه! ] ▪︎تکمیل شده ▪︎couple: kookmin ▪︎Ganer: dram,romance,friends,smut ▪︎writer: Hanalia شکارچی شب در حال آپ...
امگای شرورمن/☆MY EVIL OMEGA/☆ by Parminbanoo
Parminbanoo
  • WpView
    Reads 389,713
  • WpVote
    Votes 44,427
  • WpPart
    Parts 78
خلاصه داستان: پسری به اسم جیمین که بعدورشکستگی ومریضی سخت پدرش مجبورشدازبوسان به سئول بیادوبه سختی کارکنه تابرای خانوادش پول بفرسته.جیمینی که حالا18سالش شده و مطمئنه که قراره یه گرگ الفابشه چون ازپدرومادرالفابه دنیااومده چی میشه که درست یه مدت قبل ازتولد18سالگیش یه الفای خشن و ثروتمندترین وپرنفوذترین والبته عوضی ترین مردکره روتاسرحدجنون عصبانی کنه؟؟!! چی میشه وقتی بفهمه قرارنیست یه الفای قوی بشه و حساب اون عوضیوبرسه؟؟!! شایدم این امگابودنش به دردش بخوره و بتونه ازنظرجنسی حسابشوبرسه...!! 💦🔞😜 قسمتی ازفیک: همونطوری که دستموروچاک باسن خیس ازابم میکشیدم سعی میکردم فورمون بیشتری ازادکنم....وخبــــــــــــ همه ی ایناجلوی چشمای بشدت وحشی اون الفای تشنه به بدنم بود، نفسای تندش حتی ازاین فاصله ام حس میشدو... البته که حق دست زدن نداشت... اون بایدتنبیه میشد... دستموکه روباسن خیسم میکشیدم به سمت سوراخ پرازابم بردموانگشت اشارموکمی داخل کردم... انگشتای من خیلی کوچیک و ظریف بودن فقط نصف یه بندانگشتم داخلم شدومن تااین حددردکشیدم.....!!!! بااین حساب اگ دست این وحشی بااون عضوهیولاییو غول پیکرش بهم برسه... وضعیت:درحال آپ. ‼️در حال ادیت‼️ امگاورس، رمنس، امپرگ، کمی انگست کاپل: کوکمین، تهگی، نامجین
𝑴𝑶𝑼𝑳𝑰𝑵 𝑹𝑶𝑼𝑮𝑬 [𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵] by panikamm
panikamm
  • WpView
    Reads 180,944
  • WpVote
    Votes 33,947
  • WpPart
    Parts 166
"مولن روژ" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "جنایی،رمنس،انگست،اکشن،اسمات" کاپل: "کوکمین/جیکوک،سپ،ناممین،نامجین، چانبک" ~•~•~•~•~•~•~•~• با آرامش شمع مشکی رنگ رو روی سکو گذاشت: _از کدوم خدا حرف میزنی پدر؟ وجود خدا توی زندگی من حتی یک لحظه ام حس نمیشه! کشیش به آرومی لب باز کرد: _خدا برای هر کسی به اندازه ای وجود داره که اون شخص بهش ایمان داره، این یه رابطه دوطرفه است! جیمین پوزخند بی صدایی زد، گردنبند صلیبش رو لمس کرد و با کنایه گفت: _پس خدا پارتنر خوبی نیست! بعد از مدتی سکوت حرکت تثلیث رو انجام داد: _به نام پدر، پسر و روح القدس کف دست هاشو جلوی سینه اش بهم چسبوند و نرم زمزمه کرد: _به مردانی که امشب جونشون رو از دست دادن آرامش ببخش... مکثی کرد و با پوزخند ادامه داد: _پارتنر مغرور من! ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~ وضعیت: پایان یافته
𝑱𝒊𝒎𝒊𝒏 by koomini13
koomini13
  • WpView
    Reads 150,036
  • WpVote
    Votes 19,230
  • WpPart
    Parts 46
Completed♥️🗝 بخشی از فیک: "بس کن بس کن چرا فکر میکنی سختی که تو تحمل کردی و من تحمل نکردم چرا همچین فکر مسخره ای میکنی؟ به همون اندازه ای که تو سختی کشیدی منم کشیدم ، من و ببین ! تو باعث شدی من اینجوری بشم..اینی که میبینی جلوته هیولایی که خودت از من درست کردی ..... ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• "بازی با کلمات چیزی رو تغیییر نمیده ، قلب شکستم رو فقط با اثبات کردن دوست داشتنت میتونی ترمیم کنی" _______________________ "بیا خوده حرومزادش اومد .... "ب.کشم" جیمین به سختی گفت لبخند لرزونی زد با نفرت به چشمای اون مرد نگاه کرد هر لحظه کمبود اکسیژن بیشتر به بدنش فشار میاورد احساس خفگی بهش دست میداد پارک با دیدن پررویی جیمین بیشتر حرصش گرفت حلقه دستاش رو دور گردن پسرک تنگ تر کرد و محکمتر اون رو به سمت زمین فشرد
ℭ𝔩𝔢𝔞𝔫 𝔇𝔢𝔙𝔦𝔩 by delaram01
delaram01
  • WpView
    Reads 6,594
  • WpVote
    Votes 1,550
  • WpPart
    Parts 16
Main couple: kookmin Sub couples: vkook, vmin (secret) ژانر : عاشقانه ، رمز الود ، اسمات ، رمنس مقدمه: خدای نفرین شده که خداییش را برای یک نفرین کهن از دست داد و شیطان شد . شیطانی که خدا بود و خدایی که شیطان بود و او همان شیطان پاکی بود کسی که سرنوشت را تغییر داد و تاریکی را عاشق و روشنایی را تاریک کرد . روز های اپ : یکشنبه و دوشنبه .
Barkarole by Cruellalove
Cruellalove
  • WpView
    Reads 83,650
  • WpVote
    Votes 15,809
  • WpPart
    Parts 53
←[کامل شده]→ - تو مثل رز سیاهی. + چرا رز سیاه؟ - فکرکنم دلیلشو خودت خوب بدونی... جیمین دیگه اون امگای آروم و شاد و سرزنده‌ی چهار سال پیش نبود. بعد از گذشت سه‌سال توی سازمان، که حاصلی جز درد و رنج تمام‌نشدنی نداشت، حالا درست مثل یک گل رز یخ زده به پایگاه پناه آورده بود؛ جایی که تبدیل به مکان امنش شده بود. ولی مکان امنش میتونست تغییر کنه و جاش رو به میون بازوهای اون پسر مافیانمای خرگوشی بده؟ "از اخرش معلوم میشه زمین جهنم یک سیاره دیگه‌است..." ژانر: امگاورس، انگست، رومنس، اسمات. کاپل: کوکمین. #🥇 in JUNGKOOK #4 in JIMIN #1 in Jikook #1 in Kookmin #1 in vmin #2 in smut
Golden_Cage by AlbaWritter2
AlbaWritter2
  • WpView
    Reads 634
  • WpVote
    Votes 26
  • WpPart
    Parts 1
جونگکوکی که سعی داره خودش رو نجات بده ولی چی میشه اگه دوباره تو تله بیفته! اصلا چه فرقی داره قفست طلایی باشه یا چوبی #kookmin#jikook#bts#romance#smut#angst
 my mom's boyfriend 〽️ by jisalixx
jisalixx
  • WpView
    Reads 46,142
  • WpVote
    Votes 5,956
  • WpPart
    Parts 19
〽️نام فیک : my mom's boyfriend 〽️ ژانر : تینیج _اسمات _رومنس_ انگست 〽️روز های آپ : جمعه 〽️کاپل : کوکمین 〽️وضعیت فیک ‌: پایان یافته 〽️نویسنده :jikookies 97 〽️مترجم : jisa 〽️ خلاصه فیک : وقتی جیمین از مدرسه خسته کنند‌ش به خونه برگشت انتظار چیز های زیادی رو داشت... انتظار داشت مادرش رو خوشحال از برگشتنش ببینه... یا اینکه اتاقش رو توی همون حالتی ببینه که قبلا ول کرده بود... ولی انتظار نداشت که ملاقاتی با دوست پسر جدید مادرش جئون جانگ کوک داشته باشه... جئون جانگ کوک کسی که 9 سال از مادرش جوون تر بود و جذاب تر از اونی بود که می‌شد با کلمات توصیف کرد. جیمین اول میخواست که از شیطانی که در غالب جانگ کوک خونش رو تصاحب کرده بود ، متنفر بشه... حداقل چیزی بود که تلاش می‌کرد... ولی جانگ کوک اینکار رو برای جیمین آسون نمی‌کرد و بالاخره تبدیل به تنها چیزی شد که جیمین میتونست بهش فکر کنه... اشتباهی که انجام شد، اشتباهات زیادی رو دنبال خودش آورد... تنها مانعی که سر راه بود، مادر جیمین بود و شاید اینکه جانگ کوک 23 سال داشت و جیمین 16 سال...