Done
12 stories
Baby Daddy {Larry*Mpreg*Short Story}[Persian Translation] by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 71,235
  • WpVote
    Votes 8,171
  • WpPart
    Parts 15
"من میخوام بچه داشته باشم..." "نه،نمیخوای." هری میخواست که پدر بشه و لویی نمیخواست،اما همیشه اون اتفاقی نمیوفته که لویی میخواد. *Written by @velvetfrnk *
This House No Longer Feels Like Home (Persian Translation) by larents_iranff
larents_iranff
  • WpView
    Reads 163,099
  • WpVote
    Votes 16,400
  • WpPart
    Parts 18
هرى و لويى ٢٠ ساله كه باهمن، كه هرى خيانت ميكنه، و لويى ميشكنه، و هرى يك سال مهلت داره تا ازدواجشون رو درست كنه.
My Hero Daddy by tinash_xx
tinash_xx
  • WpView
    Reads 543,733
  • WpVote
    Votes 52,033
  • WpPart
    Parts 105
Kitten & Daddy😻🙇 -دوستت دارم به اندازه بزرگترین اشتباهم ******
DADDY (Mpreg) - L.S (Persian translate) by Whoyougonnacall_
Whoyougonnacall_
  • WpView
    Reads 102,879
  • WpVote
    Votes 7,884
  • WpPart
    Parts 40
لویی توی یه رستوران کوچیک به اسم جیجی تو دانکستر کار میکنه. هری هم معلم جدید کلاس دومه. ملاقاتشون زندگیه لویی رو زیر و رو میکنه اما اون عاشقه هر قسمت از این تغییره +هری تاپه اسمات هم زیاد داره و اینکه حاملگی مرد و اینا هم داره اگه بدتون میاد نخونید
Wings (l.s Mpreg) [persian translation] by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 79,325
  • WpVote
    Votes 11,456
  • WpPart
    Parts 22
[Completed] هری روی پله های یه مدرسه ی شناخته شده در دنیا رها شده بود و توسط مدیرش بزرگ شد. اون همه چیز و همه کس رو تا وقتی که پدرش نباشه انکار میکنه؛ تا وقتی که لویی تاملینسون از راه میرسه و هری هیچ وقت همچین چیزی رو حس نکرده بود....
His Hazza (mpreg)(persian translation) by _yamna_
_yamna_
  • WpView
    Reads 126,162
  • WpVote
    Votes 18,177
  • WpPart
    Parts 30
[Completed] " تو خیلی ریزه میزه و شکننده ای. من میخوام همونطور باهات رفتار کنم" لویی با یکی از فرهای هری بازی میکنه و لبخند میزنه " پسر پرفکت من. هزای من" " میگن تو مثل یه خدا راه میری. نمیتونن باور کنن من تو رو ضعیف کردم" .... لویی یه پانکه. معروف برای بی ادب و آزاردهنده بودن نسبت به همه. به استثناء هری استایلز.
Game Or Love?|Larry by heisbuterfly
heisbuterfly
  • WpView
    Reads 71,398
  • WpVote
    Votes 10,640
  • WpPart
    Parts 37
[ C o m p l e t e ] چه اتفاقی ميوفته،وقتي لويی تاملينسون مغرور توي نوجووني زخم عميقی روی قلب يه پسر بچه ی عاشق ايجاد ميكنه و ده سال بعد با همـون پسر روبرو ميشه؟ ⚠️ Mpreg ⚠️ 📌تمامی نوشته ها تراوشات خیالی ذهن نویسنده میباشد و هیچگونه شباهتی با اشخاص در واقعیت ندارد❗️
Force And Hate 2(L.S/BDSM) by nitara70
nitara70
  • WpView
    Reads 94,752
  • WpVote
    Votes 7,504
  • WpPart
    Parts 19
تو دلم به قیافه ی مظلوم لویی خندیدم.اون هنوز مردد بود.با این حال دهنش رو باز کرد و من یه قطره از محلول تو دهنش ریختم +دوربین گوشیت رو روی تخت تنظیم کن. دستور دادن به لویی یه چیز واقعا جدید و عجیبیه برام.اون از تو کمد پایه گوشیش رو برداشت و با فاصله تقریبا 2متر از تخت روی زمین تنظیمش کرد و گوشیش رو رو پایه گذاشت.
Force And Hate(L.S/BDSM) by nitara70
nitara70
  • WpView
    Reads 682,539
  • WpVote
    Votes 53,295
  • WpPart
    Parts 87
هری لبای خشکش رو از هم باز کرد ولی صدایی ازشون خارج نشد.لویی گفت من یه قرارداد نوشتم تو اونو امضا میکنی و بعد منم اجازه میدم بهت غذا بدن و بعدشم میتونی بخوابی.نظرت چیه فرفری؟ هری دندوناش رو از خشم روی هم فشار داد.
End Game (L.S) by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 631,190
  • WpVote
    Votes 88,744
  • WpPart
    Parts 77
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....