min_koala
- Reads 276,745
- Votes 35,614
- Parts 34
اشکی از گوشه ی چشمش پایین چکید و لیسی به لبش زد
= کوکی نمی خوای این بازی رو تموم کنی من...متاسفم
با لحن غمگینی گفت و روی زمین زانو زد
=گوکی این درد داره ..وقتی برای منی ولی...نمی تونم لمست کنم کوک من بوسه هات رو می خوام...هق...لمس هات رو و اون...بیبی بر صدا زدن هات رو . هق ..می خوامت. .جئون جونگ کوک...جئون تهیونگ بدون تو می میره
به زور باهات بودم ولی....
اشک هاش رو پاک کرد و لبخندی
= به زور عاشق اون رییس مافیایی که همه ظالم می دونستنش نشدم
با دست های کوچیکش تفنگ رو گرفت و روی سینه ی یونگی گذاشت
×ازت متنفرم
یونگی تلخندی زد و سر اسلحه رو درست روی قلبش گذاشت
_ بزن جیمین دقیقا جایی رو بزن که توش قرار داری
قطره اشکی از چشمش پایین ریخت و سرش رو پایین انداخت
×من احمق دوست دارم یونگی و این درد داره اینکه عاشق کسی باشه که کلی آدم می خوان که بمیره
کاپل ها کوکوی و یونمین
ژانر هپی اند ، اسمات،امگا ورس ، امپرگ ، مافیا و.....
نویسنده مین کوالا