Ma favorite 💙
22 stories
ALEKTO [ziam] by mahi_hs
mahi_hs
  • WpView
    Reads 689,430
  • WpVote
    Votes 88,739
  • WpPart
    Parts 83
❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]
FlaMeS [Z.m] by imfuckingshadow
imfuckingshadow
  • WpView
    Reads 35,466
  • WpVote
    Votes 5,347
  • WpPart
    Parts 22
welcome salite ha Zayn Top +15 بوک شامل خشونت، قتل، شکنجه، الفاظ رکیک و...
light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETED by mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    Reads 396,403
  • WpVote
    Votes 44,436
  • WpPart
    Parts 84
Highest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه
NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED by mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    Reads 701,725
  • WpVote
    Votes 94,446
  • WpPart
    Parts 122
Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.
VALIUM [Z.M] by anaw_73788
anaw_73788
  • WpView
    Reads 4,865
  • WpVote
    Votes 703
  • WpPart
    Parts 5
درک روشنایی خنده دار به نظر میرسید. حداقل برای پسری که با چشم های بسته می‌گذشت و شب و روز رو از هم تشخیص نمیداد. روشنایی یک لطیفه محسوب میشد. هر چند که این منطق تا زمان محدودی ادامه داشت... درست قبل از شنیدن صدای بم مرد خارجی که بی اجازه وارد خونه‌ش شده بود. در ادامه... برای زین، روشنایی تنها یک صدا بود.
Ball of Fur  by SepandX
SepandX
  • WpView
    Reads 104,201
  • WpVote
    Votes 17,768
  • WpPart
    Parts 38
لویی یه ترو آلفاست که بخاطر اشتباهاتش از خانوادش طرد شده و هری گربینه ایه که سر از جنگل گرگینه ها درمیاره. چی میشه اگه هری، سولمیت و لونای لویی باشه؟ • a Larry Stylinson Fanfiction. [Mperg.] • -سِپَند تلگرام : FanfictionsOnly
lilac 'm.preg' (persian translation) by oioiii_honi
oioiii_honi
  • WpView
    Reads 21,915
  • WpVote
    Votes 4,260
  • WpPart
    Parts 68
[completed] [edited] به هری گفته شده که ازش چه توقعی میره. اون حتی قبل از تولدش با وارث پک تاملینسون نامزد شده بود. اون تو احاطه و دست پرورده‌ی امگاهای مطیع، که تنها هدفشون تو زندگی خدمت به آلفاهاشون بود، یکی از هم نوع اونا شد. اون با یاد گرفتن اینکه چجوری آلفاشو راضی کنه، بزرگ شد، آلفایی که هیچی درباره‌اش نمیدونست، بجز اسمش. اسمش لویی تاملینسون بود. وارث بزرگِ بزرگترین پک بریتانیا. اسمش توی حومه شهرت داشت، لویی که یکی از سریع‌ترین و ماهر ترین آلفاها بود، به خاطر مهارت‌های جنگی و سیاست‌هاش معروف بود. هری همیشه به داشتن چنین آلفای ممتاز و باهوشی افتخار میکرد. لویی بی چهره بود، مثل یه بوم خالی برای هری کوچولو تا آلفاشو به هر شکلی که میخواد بسازه. اون اغلب خودشو تو رویا میبینه که تو آغوش قوی آلفاش بخوابه، وقتی که آلفاش قرار بود کارشو تموم کنه، مخفیانه به دفتر آلفاش میرفت و آلفاشو یکم از کار کردن منحرف میکرد، اما همچنین انگیزه کوچیک اون بود. اما مطمئناً چیزهای خوب باید تموم بشن. فانتزی کوچیک و بی نقصی که هری بهش پروبال داده بود، در نهایت یه فانتزی باقی میمونه. اون هنوزم آلفاشو دوست داره. اما آلفاش نه. °°° لری با کمی شیپ نیام.
Black dream by zeeyumstylinson_
zeeyumstylinson_
  • WpView
    Reads 8,342
  • WpVote
    Votes 1,529
  • WpPart
    Parts 10
اولین بار که دیدمش، از نگاهش نور چکه می‌کرد! و ماه در قهوه‌ی چشم هایش شناور بود... و من یقین یافتم که «او» گونه‌ی انسانیِ ماه است.
DEZONAM by larryshadinn
larryshadinn
  • WpView
    Reads 969
  • WpVote
    Votes 85
  • WpPart
    Parts 16
دِزُنام. جایی که داستان رویایی و دلخواه شما، دقیقاً به همون شکلی که همیشه انتظارش رو داشتین نوشته و ذهن نویسنده تبدیل به قلم در دست شما میشه. فروشگاه و مرجع سفارش داستان های کوتاه و بلند سفارشی با محوریت و ژانرهای : فن فیکشن/ اسمات/ علمی تخیلی/ فلاف و تغییر و بازنویسی پایان فیلم و سریال ، ترجمه متون انگلیسی و آموزش نکات داستان نویسی با کیفیت بالا. اینجا همون جاییه که گروه ما دقیقاً همون کتاب و داستانی که همیشه میخواستین رو براتون مینویسه! قابل سفارش در موضوعات بسیار متنوع، اندازه ی صفحات دلخواه و قیمت های به صرفه و اقتصادی.
+20 more
Free Fall /Ziam~ By Atusa20 by atusa20
atusa20
  • WpView
    Reads 250,126
  • WpVote
    Votes 34,038
  • WpPart
    Parts 77
+چند وقته تو آموزشی ای؟؟ -سه ماه! یه پک به رول ویدش زد +از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟ -نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری! +ما؟ -آره دیگه دوست دخترم حامله است!! #1 in fanfiction --------- Start : 28 jan 2018 Compelet: 19 july 2018