عشقای من
7 stories
𝗧𝗮𝗻𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 278,091
  • WpVote
    Votes 48,648
  • WpPart
    Parts 54
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد. زمانی که اون رو خوند متوجه‌ی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی ‌داستان بود! این یه‌جور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون باید یه شخصیت شرور باشه؟ یعنی آخرش قراره که به همین سادگی نابود بشه؟ یکی به نارنگی کمک کنه.. · · ─────── ·𖥸· ─────── · · Name:Tangerine rescue operation[عملیات نجات نارنگی] Genre: Omegaverse, Fantasy, Romance, Fun, Maybe a little smut? Couple: Kookv Writer: Luna🌙 ◉Start:1401/06/28 ◉End: 1403/01/16 ░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسما‌ت‌های مولایی است دوست عزیز🦭
Beauty by AriaRastegar
AriaRastegar
  • WpView
    Reads 22,617
  • WpVote
    Votes 3,793
  • WpPart
    Parts 45
دنیا بزرگ عجیب و زیباست ....چیزی که خیلی ها بهش اعتقاد دارن اما .......اون ها از یه حقیقت بی خبرن ، اون ها نمیدونن که دنیا ، سیاه تر و دردناک تر از چیزی هست که شاید خیلی از آدما تصورش رو میکنن . درد و سیاهی که شاید ، دامن زندگی بعضی از آدمای برگزيده رو بگیره آدم های که شاید درد کشیدن و جون دادن لحظه به لحظه شون توی مسیر زندگیشون حک شده و به گفته ی خیلی ها با سرنوشتشون عجین . اما بین تمام این سیاهی ها بین تمام این درد های عمیق روحی توی دنیای اون آدما چیزی وجود داره که شاید تنها دلیل ادامه دادن باشه چیزی که شاید تنها یک درصد ما انسان ها اون رو عمیق حس کنیم . چیزی که باعث میشه اون آدم های برگزیده و رنج دیده هر بار محکم تر در برابر دردشون بایستن و پایدار تر برای هر نفسشون بجنگن اون ملاک یه اسم داره ؛ و اون معجزه ست و من ، روایتگر معجزه ی آبی رنگ فانتوم و زیبای چشم تیله ایش میون دریای از سیاهی و تاریکیم. <دنیایه قشنگی میشه ..........دنیایی که خیلی از ادم های درد کشیده رویاش رو دارن اما ................... فک نکنم همچین ارامشی برای من وجود داشته باشه ...............‌............ اگر هم واقعا وجود داره ، امیدوارم هرچه زودتر پیداش کنم و به آغوشش بکشمش .........چون میترسم ............میترسم زمانی برسه که دیگه حتی نای برای پیچیدن دستام به دورش نداشته باشم
Hypoxia by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 34,627
  • WpVote
    Votes 5,864
  • WpPart
    Parts 29
🌊هیپوکسی : کمبود اکسیژن در بافت های بدن بر اثر خفگی. وضعیت: اتمام یافته کاپل: کوکوی ژانر: روزمره، رمنس، اسمات #HYPOXIA
𝗗𝗮𝗵𝗹𝗶𝗮 ᵏᵒᵒᵏᵛ ᵛᵉʳ by yelital
yelital
  • WpView
    Reads 121,517
  • WpVote
    Votes 18,622
  • WpPart
    Parts 55
𝙁𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 - 𝙎𝙘𝙝𝙤𝙤𝙡 𝙇𝙞𝙛𝙚 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩 زیباترین مخلوق خدا درخواست انسان شدن کرد و برای تبدیل شدن به یک انسان باید نود و نه روز هویت اصلیش رو مخفی نگه می‌داشت. نباید بیشتر از سه نفر از ماهیتش با خبر می‌شدن اما درست در روز اولی که بین انسان بود، یک نفر رازش رو فهمید و مجبور شد باهاش یک پیوند ببنده... پیوندی که نمی‌دونست سرنوشتش رو‌ چطور تغییر خواهد داد! ___________________________________________________ - از من می‌خوای که رازت رو نگه‌ دارم؟ باشه، من ماهیت اصلیت رو به کسی لو نمی‌دم‌. - باید... باید بهم تضمین بدی! - پس بیا یه قرار داد ببندیم. - قرارداد؟ چی به من می‌رسه؟ - اینکه تا نود و نه روز رازت رو نگه می‌دارم؟ - در عوض ازم چی می‌خوای؟ - خودتو، خودتو بهم بده دالیا! ___________________________________________________ - گلی ظریف مثل تو، نباید به تنهایی توی سرزمین مردگان قدم بذاره، نمی‌ترسی که با یک اشاره، پژمرده‌ت کنم؟
Black Hole🕳️ by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 239,870
  • WpVote
    Votes 25,477
  • WpPart
    Parts 62
بلک هول 🪐 سرگذشت مرگ بی صدای یک ستاره، تبدیل شدن به سیاهچاله ست. برای سرپرست موفق ترین نشریه ستاره شناسی که سال ها پشت نقاب استیگما زندگی کرد، یک لمس کوتاه از نگاه بی ستاره‌ی سردبیر جدید و جوانش که با اسم جئون جانگکوک وارد زندگیش شد کافی بود تا برای نشون دادن کیم تهیونگِ وجودش به کل دنیا تلاش کنه! قسمتی از متن: "امیدوار بودم جایی ببینمت که تعریفی از زمان و مکان نباشه.. به هیچ تعریفی محدود نباشیم.. به هیچ دنیایی تعلق نداشته باشیم.. دوست داشتم جایی دستاتو بگیرم که سرد نباشه.. جایی که گرمای دستت تا آخر عمر بین دستام بمونه.. وقتی گفتی چشمام سیاهچاله دارن، خندیدم و هیجان زده شدم.. من دلم میخواست تورو توی سیاهچاله داشته باشم.. که نترسم از زود بودن یا دیر شدن.. که نترسم از آدمای اطراف.." °کاپل: کوکوی °ژانر: روزمره، انگست، رمنس، اسمات °وضعیت: به اتمام رسیده ⛔ بوک بلک هول متاسفانه به دلیل پاک شدن اکانت کوکی فمیلی از دسترس خارج شده بود و الان مجدد در این بوک آپ شده.
Trey || KookV by Nyctowx
Nyctowx
  • WpView
    Reads 321,517
  • WpVote
    Votes 44,600
  • WpPart
    Parts 26
[ TREY ] پایان یافته ژانر : فان / ورزشی / رمنس / اسمات کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ یونمین - شاید از من خوشت بیاد ولی تا وقتی که مجبور باشم دختر های مختلف رو از روت بلند کنم ، هیچ تغییری توی رابطه‌مون به‌وجود نمیاد کاپیتان بسکتبالیست ! 《توجه داشته باشین داستان دو ورژنه‌ست پس اگه ورژن جونگکوک تاپ و تهیونگ باتم نمیخونین به ورژن دیگه‌ش که تهیونگ تاپ و جونگکوک باتمه توی اکانتم سر بزنین. 》
AGAPE by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 26,049
  • WpVote
    Votes 4,580
  • WpPart
    Parts 25
- متوقف شده - |آگاپه| + بار اولی که دیدمت انقدر بی مقدمه خواستنی بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت بشم! - وقتی باهام حرف میزنی از بودن نگو.. بذار باشم. بذار همین الان هم به چشمت خواستنی باشم "آگاپه یعنی گذشتن بی قید و شرط از خودت برای عشق.. آگاپه یعنی قربانی شدن.. یعنی عشق غیرعادی.. عشقی که مهم نیست موقعیت یا قوانین چطوری تعریفش کرده باشه. آگاپه یعنی عشق فقط عشقه!" ° کاپل: کوکوی، یونمین (KookV , Yoonmin) ° ژانر: فانتزی، انگست، رمنس، اسمات ° وضعیت: متوقف #Agape