GP4002
🚲[خلاصه داستان: ] 🚲
کیونگسو بعد از سال ها قطع امید کردن از مردم برای شناختنش جونگین رو میبینه روانکاری که با اون لبخند جذابش می خواد بشناسش و باری که سال هاست با خودش حمل می کنه رو از بین ببره هرچند کیونگسو برای قبول کردن این کمک و دوباره مواجه شدن با قسمتای تاریک زندگیش مردده ولی خب لبخند اون روانکار واقعا جذابه.....
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
_ میدونی جونگین من همیشه سعی کردم معنی چیزای مختلف رو بفهمم ولی عشق چیزی بود که هیچ وقت معنی براش پیدا نکردم به طرز احمقانه ای یه عالمه معنی براش هست و همه شون درست بنظر میرسن ولی هیچ کدومشون اونقدر درست بنظر نمیرسه
+میتونی معنی شادی رو بهم بگی؟
کیونگسو سکوت کرد و به فکر فرو رفت
+کیونگسو برای شادی هم معنی وجود نداره برای ناراحتی هم تو احساسات رو نمی تونی معنی کنی ، فقط عشق رویایی تر بنظر میرسه، گنگ تر و زیاد اتفاق نمی افته پس مردم خاص تر میدوننش و می خوان قبل از اینکه سرشون بیاد باهاش آشنا شن پس همیشه دنبال یه معنی ان ولی خب احساسات رو باید با قلبت حس کنی مخصوصا عشق، زیباییش به اینکه خودت باهاش آشنا شی!
بعد چند ثانیه سکوت یهو اضافه کرد
_ یجا خوندم عشق یعنی کسی رو پیدا کنی که باعث شه معنیشو حس کنی، نمی دونم این معنی حساب میشه یا نه ولی جمله دلنشینیه
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~