-short story
6 stories
Trey || VKook by Nyctowx
Nyctowx
  • WpView
    Reads 294,854
  • WpVote
    Votes 37,366
  • WpPart
    Parts 26
[ TREY ] پایان یافته ژانر : فان / ورزشی / رمنس / اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین - شاید از من خوشت بیاد ولی تا وقتی که مجبور باشم دختر های مختلف رو از روت بلند کنم ، هیچ تغییری توی رابطه‌مون به‌وجود نمیاد کاپیتان بسکتبالیست ! 《توجه داشته باشین داستان دو ورژنه‌ست پس اگه این ورژن که تهیونگ تاپ و جونگکوک باتمه نمیخونین به ورژن دیگه‌ش که جونگکوک تاپ و تهیونگ باتمه توی اکانتم سر بزنین. 》
Leica by BTSIR7_FF
BTSIR7_FF
  • WpView
    Reads 64,718
  • WpVote
    Votes 12,258
  • WpPart
    Parts 18
• Name : Leica 📷 • Couple : Vkook • Writer : Ziwon • Summary : یک دوربین! همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟ عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢
Wrong Address [Vkookmin] ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ by KookieFamilyy
KookieFamilyy
  • WpView
    Reads 4,794
  • WpVote
    Votes 403
  • WpPart
    Parts 1
[آدرس اشتباهی ] 🖇 [ نویسنده] 🖇 اندیشه [ خلاصه ] 🖇 جونگ کوک، وارث ثروتمند خانوادهٔ جئون، به خاطر یه مشکل ژنی، توان بچه‌دار شدن رو نداره. برای همین از یه موسسه اهدای اسپرم کمک می‌گیره و به دنبال فردی می‌گرده که اسپرمای خوبی اهدا می‌کرده. چی میشه اگه اون فرد، در ازای داشتن یه رابطهٔ سه نفره با جونگ کوک حاضر به اهدای اسپرم بشه؟ [ کاپل ] 🖇 ویکوکمین [ ژانر ] 🖇 اسمات
The Change ( Completed ) by setared
setared
  • WpView
    Reads 368,205
  • WpVote
    Votes 57,319
  • WpPart
    Parts 43
وضعیت: تکمیل شده کاپل اصلی: ویکوک/ کوکوی ژانر: درام، رومنس، روانشناسی میدونی قبل از اینکه یه اتفاق خیلی بزرگ توو زندگیت بیفته، درست قبلش، چی میشه؟! هیچی! دقیقا هیچی. و این اتفاقیه که برای کیم تهیونگ هم رخ میده. درست وقتی اونقد درگیر روزمرگی هاشه که فکر میکنه هیچی نمیتونه زندگیش‌ رو از این یکنواختی نجات بده، یه پسر لال همه چیز رو تغییر میده. روتین زندگیش رو، تعریفش رو از زندگی، از دوستی، از عشق، و از هدف. #1 in روانشناسی #1 in عاشقانه #1 in psychology #1 in sliceoflife #1 in farsi #1 in تهکوک
God is Dead? | Vkook Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 43,524
  • WpVote
    Votes 5,303
  • WpPart
    Parts 6
_ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم. _ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی. چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت: _ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم. شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقدر که روح شیطانی ای داشت، برای تهیونگ هنوز نقطه ضعف بود: _ پس هرزگی هات و ادامه دادی. با قدم های بلند و آروم به سمت در رفت و با صدای لطیف و ملیح همیشگیش گفت: _ خب نه راستش، با آدمای زیادی حال کردم، ولی زیر کسی نبودم، درواقع بهم ثابت شد که فقط حاضرم زیر تو باشم. جلوی در ایستاد، به سمتش برگشت و با نگاهی پر از شهوت چشمهاش رو سرتاپای تهیونگ چرخوند: _ اون بدن...الان باید خیلی هات تر شده باشه، من هنوز طعمت و فراموش نکردم... پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook writen by Sylvie🌱 genre :Dram, Smut, Musical, Fluff
City Of Dead [Vkook AU] by Vantegod_
Vantegod_
  • WpView
    Reads 162,342
  • WpVote
    Votes 26,351
  • WpPart
    Parts 13
"اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"