you're mine zayn payne[Z.M]
تضاد اون دو نفر همه چیز رو پیچیده تر از قبل میکرد سرد و گرم تلخ و شیرین و عشقی که هیچوقت اعتراف نشد [ SEXUAL CONTENT ] ZIAM MAYNE PERSIAN FANFICTION 2017 WRITER: @GISOOW
تضاد اون دو نفر همه چیز رو پیچیده تر از قبل میکرد سرد و گرم تلخ و شیرین و عشقی که هیچوقت اعتراف نشد [ SEXUAL CONTENT ] ZIAM MAYNE PERSIAN FANFICTION 2017 WRITER: @GISOOW
"لیام هیچوقت تصور نمیکرد به کسی بگه دوستت دارم که روزی تیغه چاقو رو روی زبونش کشیده بود." استکهلم سندرم/ پارتهای کوتاه/ اسمات. کاپل: زیام. (زین تاپ) [تمام شده.]
"Always lookin' out behind my fences Always felt isolated, oh-oh-oh I don't know why I was so defensive I'll find a way to let you in همیشه از پشت حصارها به بیرون نگاه میکنم همیشه حس کردم تنهام نمیدونم چرا اینقدر تدافعی بودم من یه راهی برای راه دادن تو پیدا میکنم"
بعد از این آواره خواهم شد، آنقدر که هر کس مرا بیابد ممکن است دست به قتل من بزند. Written by Afro
زمانی که اسمان رو به تاریکی میرود و خورشید را با بی رحمی درون خود میبلعد زیر سایه خروشان ماه یاد اور چشم هایی میشوم که بعد از هر اشتباه ،دستان من را سفت تر گرفت ، همراه من شد ، و به وقت لذت من را تیکه ای از بهشت دانست. اما حالا در این لحظه خانه ما خاکستری شده... . خاکستری که از جنس نگاه شعله ور زین مالیک. زین...
_لیام تو بهم گفتی حتی اگر بپرم هم نجاتم میدی همه جا هستی اما من نمیبینمت میخوام کاری کنم که برگردی میخوام کاری کنم که ببینمت میخوام اشتباه کنم اما تو قول بده که من و میبخشی میون حرفاش بلند شد و به سمت پنجره رفت طبقه سوم بود با خودش فکر کرد ارتفاع به اندازه ای هست که تصمیمش و عملی کنه پنجره رو باز کرد و لبه اش ن...
"تو هفت دقیقهی منی" نگاهی متعجب به او انداخت و ذهنش پر از علامت سئوال بود! "یعنی چی؟" به چشمان متعجب معشوقهاش خیره شد و لبخندی مهمان لبهایش کرد. "مغز انسان ۷ دقیقه قبل از مرگ زندگی میکنه و خاطرات خوب رو مرور میکنه، زین مالیک تو تمام خاطرات خوب منی"
+ تو اول برو بالا، منم پشت سرت میام _ اگر بیوفتم من رو میگیری ؟ + نه، ولی توی مسیر برات دست تکون میدم ... (خلاصه داستان در پارت اول همین بوک قرار گرفته)
+بخاطر من هم شغلتو از دست میدی هم اعدام میشی!.. -شیطان هم بخاطر خدا که معشوقش بود،ذلت رو به عزیز بودن ترجیح داد.. +یعنی خدا معشوقه شیطان بود؟ -به قدری عاشقش بود که ابلیس بودن رو به ازازیل بودن برای سجده نکردن به انسان ترجیح داد!...
My tolerance is going up, And I'm getting numb to the feeling. And I've been abusing drugs, I'm getting numb to the feeling. I need you to show me love 'Cause I'm getting numb to the feeling. تحملم تموم شده، دارم بی حس میشم. دراگ مصرف میکنم، دارم بی حس میشم. نیاز دارم که بهم عشق بورزی، چون دارم بی حس میشم.
گذشتگان ، مثل عروسک خیمه شب بازی، نخ های مارو دست گرفتن و رقص زندگی و به هم پیچیدنمون رو تماشا میکنن. دست و پا زدن برای دور نگه داشتن خودمون از هم، فقط گره نخ هارو کورتر و ما رو به هم نزدیک تر میکنه.
سه پسر جوان و البته تنها ک با نادانی به مرگ نزدیک شده یا حتی باعث مرگ شان میشوند 🚫🔴❌❗ (زین مالیک)😍😎
صدایش تند و متهم کننده است «تو جوونترین بچه ژنرال مالیک هستی.» جواب میدهم «و تو پسر جف پین هستی» قطعیت این مکالمه چیزی را در درونم تکان میدهد چانه ام را بالا میبرم و تمام تلاشم را میکنم تا همه ماهیچه های بدنم قفل شود و شروع به لرزیدن نکنم. اون به محض اینکه بفهمه کی هستی تو رو میکشه .صدای میرا در ذهنم می چرخد و ترس به...
برگشت پشت سرش رو نگاه کرد اون تابلوی بزرگ از پنجتاییشون که داشت میدرخشید با اسم [ One Direction ] این آخرش بود... برای یک لحظه تمام خاطرات اون سالها از جلوی چشماش گذشت و نگاه آخرش رو به چشمای یکی از اون پسرا روی تابلو داد؛ خوب میدونست برای همیشه دلش پیشش میمونه... ~•°•°•☆☆☆•°•°•~ ▪️ا...
بهترین مبارزهای ام ام ای (MMA) نیویورک، توی یه رینگ جمع میشن تا شاید بتونن حریف مردی بشن به اسم فلوید با سابقهی سه سال مداوم قهرمانی... همه چیز از وقتی شروع میشه که یه قهرمان کیک بوکسور ناشناس، به اسم لیام پین، به باشگاه راه پیدا میکنه تا برای قهرمانی ایالتی مبارزه کنه! اونجا با دوس پسر قهرمان رینگ رو به رو میشه یه...
مسافرتهای هواییِ اولِ صبح بد ترینن؛ مخصوصا وقتی بغل دستیت یه پر حرفه لعنتی باشه،که لبخند از صورتش پاک نمیشه! آخه محض رضای فاک! اون ساعت شش صبح چه دلیلی برای لبخند زدن داره؟ . . ایده ی اصلی: پیج @vaghti__liampayne
لیام: زین، میشه همیشه بخندی؟! زین: چرا؟ لیام: چون وقتی از تمام دنیا دلم گرفته فقط لبخند توعه که میتونه دردامو از یادم ببره :)✨
ziam 1shot / mafia gender افراد مافیای مخوف جنوب، لیام پین، بیشتر از یکسال در تعقیب اون بودن؛ ناشناسی که توی تک تک معاملههای اخیر اون باند پنهانی حضور داشت و بعد از هر معامله خیلی حرفهای مثل یه سایه توی تاریکی شب محو میشد! قسمت عجیب داستان این بود که چند بار جون لیام رو نجات داده یا اینکه دشمنهاش رو از پا در آورده...
-اگه تو توی دردسر بیوفتی من جونمو به خطر میندازم تا نجاتت بدم. +خب تو واقعا احمقی. -آره من برای تو یه احمقم...
+از من متنفری زین؟ _اشتباه میکنی،من ب ت فکر هم نمیکنم. تنفر هم ی نوع احساسه و ت لیاقت هیچ احساسی نداری......
" به خونهی من خوش اومدی پین کوچولو... قراره اینجا تبدیل به جهنمت بشه، طوری که برای فرار ازش مجبور بشی به خودم پناه بیاری..." کاپل: زیام (زین تاپ) ژانر: دراما، رومنس، انگست محدودیت سنی: NC 18+ کاور: ziam_malec
چیزی که لیام در مورد بادیگارد اسرارآمیزش نمیدونست این بود که اون مرد چشم طلایی قراره ازش محافظت بکنه یا بهش آسیب بزنه!!! با این حال اهمیتی نداشت چون لیام بدون اینکه بدونه، عاقبت عاشق اون مرد شدن رو به جون خریده بود. فصل اول کامل✅ فصل دوم درحال آپ❌ کاپل: زیام، لری، (جی تو) ژانر: جنایی، اکشن، عاشقانه، میستری محدودیت سن...
بهشت برای من همینه، وقتی از پشت جهنم چشمات به من نگاه میکنی و پایانم رو میخوای "و خداوند آدم و حوا را به تاوان خوردن میوه ممنوعه از باغ عدن بیرون راند" هر چیزی تاوانی دارد، حتی شیفتگی به آتش؛ شیفتگی به چشمهایت... ⚠️ WARNING FOR SEXUAL CONTENT AND HIGH VIOLENCE.
•●♤زین یه امگای تنهاست که خونه و پکی نداره و آوارست. هرچند وقت یه بار توی پکی میره و پنهانی مدتی اونجا میمونه همه چیز از وقتی شروع میشه که پاش به یه شهر بزرگ، محل زندگی یه پک متفاوت و خیلی قدرتمند، میرسه... اون به هیچ وجه خبر نداره که سرنوشتش قراره توی این شهر رقم بخوره!♤●• ♤روزنهای به بوک: ○~•{تو یه نیمه شب سه ناش...
- من معتادت شدم لیام پوزخندی گوشه لبش میشینه + البته که شدی - منظورم از نظر جنسی نیست لی + اوه مطمئنی؟ چون تنها چیزی که توی این دنیا بهش اهمیت میدی سکسه زَت - من.. من معتاد روحت شدم غم وجودش حتی روی صداش هم تاثیر گذاشته بود رنگ شادی تو چشمای لیام کمی امیدوارش کرده بود ولی حرفی که از بین لبهاش خارج شد روح رو از...